نامش فاطمه کلابیه بود و با قلبی مالامال از عشق به امامت مولایش، پا به خانهی علی(ع) گذاشت.
به قدری نجیب و پاک بود و دلی پر خلوص داشت که تا اذن دختر بزرگ خانه حضرت زینب کبری(س) را نگرفت، داخل حریم ولایت نشد.
و این نهایت ادب او را به ساحت فرزندان فاطمه زهرا(س) میرساند.
پس از مدتی از مولا و شوهرش درخواست کرد او را امالبنین(س) صدا زند تا دل طفلان حضرت زهرا(س) با شنیدن نام مادر،حزین نشود و همواره میگفت من کنیز فرزندان فاطمه(س) هستم.
بانوی ادب حضرت امالبنین (س) تمام هستیاش را در راه عشق به امام علی(ع) و پس از آن عشق به اربابش امام حسین(ع) تقدیم کرد. ثمره ازدواج حضرت علي(ع) با او، چهار پسر رشيد بود به نامهاي حضرت عبّاس(ع)، عبدالله، جعفر و عثمان؛ که همگي در کربلا به شهادت رسيدند.
حضرت امالبنینسلاماللهعلیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی بنیامیه برآمد و با اشعار جانسوز و عزاداریهای مستمر مردم را متوجه ظلم و بیلیاقتی حکام وقت مینمود.
امروز سالروز رحلت فاطمه بنت حِزام ،امالبنین، است.
روزی که در تقویم به عنوان " روز بزرگداشت مادران و همسران شهدا" نامگذاری شدهاست.
ایثار و فداکاری و صبر و پایداری مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهیدان راه حق بر هیچ کسی پوشیده نیست و این روز را به پاس قدردانی از این مادران بزرگوار، گرامی میداریم.
وفات حضرت امالبنین سلامالله علیها تسلیت باد.
ستاد تبلیغات و فرهنگی شهیدسلیمانی ۱
قدم اگر خمید، فدای سر حسین
جانم به لب رسید، فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر شهید، فدای سر حسین
یک چند وقتی است در این شهر هیچ کس
لبخند من ندید، فدای سر حسین
هر جملۀ بشیر مرا پیر کرده است
مویم شده سفید، فدای سر حسین
گلچین چهار تا گل گلخانۀ مرا
چه وحشیانه چید، فدای سر حسین
هر شب به یاد عمر کم ناز دانه ها
اشکم به رخ چکید، فدای سر حسین
هر شب به یاد تشنگی کودک رباب
خواب از سرم پرید، فدای سر حسین
عباس پاسبان حرم شد به جای من
دستش اگر برید، فدای سر حسین
گویند جا شده به مزار محقری
آن قامت رشید، فدای سر حسین ع...
🥀 سالگرد وفات خانم ام البنین و روز تکریم مقام مادران و همسران شهدا و ایثارگران گرامی باد
🇮🇷 در سالروز وفات حضرت ام البنین س و روز بزرگداشت مادران و همسران شهداء و ایثارگران، با افتخار و تکلیفی از سر تعظیم به مقام شهید و شهادت، از مقام و منزلت مادران و همسران شهدا و ایثارگران افجه تجلیل و تکریم بعمل آورده و از صبر و پایداری شان در راه ارزشهای دینی و ملی تقدیر و سپاسگذاری می نماییم.
مرحوم آقای دولابی:
اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داری، به تو بگوید نگـران نباش وغصّـه ی بدهی هایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم،
ببین این حرف او چقدر به تو
آرامش می بخشد و راحت می شوی،
خدای مهربان که غنی و توانای مطلق ست به تو گفته:
ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ،
آیا خداوند برای کفایت امور
بنده اش کافی نیست؟
یعنی ای بنده ی من، بـرای همه ی کسری و کمبودهای دنیوی و اخروی ات من هستم.
این سخن خدا چقدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد، اگر واقعا در قلبت آن را بپذیری. لذاست که فرمود: «ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ،» دلها با یاد خدا آرام می گیرد.
نثار ميرزا اسماعيل دولابي صلوات
امام زمان (عج)
آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم
مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم
تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم
بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟
بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم
از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم
لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد
اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم
بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد
چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم
من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی
بهره ها از او در این دوران هجران می برم
گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم
از دعایش روز و شب سود فراوان می برم
ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است
همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم
(( الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج ))
هدایت شده از خاطرات شهداء
🌍 شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
شهید امنیت
حمید پور نوروز در لاهیجان فتنه ۱۴۰۱
جنایتکاران که دو دختر ۱۷ ساله و یک معلم ۳۵ ساله و یک پسر جوان پس از آنکه درب منزل شهید را با کوکتل مولوتوف آتش زدند ،
به زور در حالی که همسر شهید پشت در مراجعت کرده وارد منزل شده و ابتدا با سلاح سرد ۴۲ نفری حمله کردند.
شهید سابقه حضور در سوریه و گردان های رزمی را داشته ۱۵ دقیقه ای با فنون رزمی مقاومت کرده
با کشیدن چادر همسر شهید تمرکز شهید را بهم ریخته و دخترکان و پسران نزدیک به ۱۸۰ ضربه چاقو و قمه و شمشیر به شهید وارد می کنند
مظلومانه جلوی چشم همسر و دخترش که داخل خانه توسط خود شهید حبس شده تا مورد آزار قرار نگیرد شهید شده و تنش را به کوچه کشیده و با موتور روی تنش میروند و با صرف مشروب باقیمانده را روی تنش ریختند...