eitaa logo
ستاد تبلیغات و فرهنگی شهیدسلیمانی ۱
138 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️١٣دی سالروز درگذشت حزب اللهی بصیر، پیر دلاور جبهه‌های جهاد، پدر دو شهید و همرزم هزاران شهید، مرحوم حاج ذبیح الله بخشی گرامیباد. 🌹شادی روحش الفاتحه مع الصلوات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
https://fatehe-online.ir/231707 این فاتحه آنلاین طراحی شدهدبرای سردار سلیمانی لطفا شما هم نشر دهید . # عزیز ملت
🌵روایت اسرای مفقودالاثر🌿 سلام در اون جمع تازهِ وارد، جوانی خوش‌سیما با ریشی پرپشت و بسیار نورانی وجود داشت که ترکش خورده بود توی سرش و پشتِ سرش رو شکافته بود ، ولی بنظر نمی‌اومد که خطر خیلی جدی باشه و به‌شهادتش منجر بشه. رو پاهاش راه می‌رفت و حرف می‌زد ، اما گاهی تعادلش بهم می‌خورد و از خودش بی‌خود می‌شد و فکر می‌کرد ایرانه و بعضی چیزها رو ناخواسته به زبون می‌آورد. ،خیلی درد می‌کشید. نمی‌دونم ترکش توی سرش بود یا نه ولی قسمتی از استخون جمجمه شکسته بود. گاهی با عربیِ فصیح بلند‌بلند حرف می‌زد و می‌گفت من روحانیم من پاسدارم. من فلان جاها بودم و خدمت کردم. رفتم کنارش نشستم و گفتم احمدجان خواهش می‌کنم ساکت شو. ما اسیر شدیم و اینجا شهر بصره و کشور عراقه. منم مثل تو طلبه‌ام. اینا اگه بفهمن روحانی هستی شهیدت می‌کنن. تو نباید عربی حرف بزنی و این حرفا رو بگی. ناخواسته چیزهای می گفت که در واقع به منزله صدور حکم اعدامش بود. متوجه شدم اونم مثل من روحانی گردان بوده و اسمش احمد متقیان فرد و ساکن قم هستش. کمی که حالش بهتر می‌شد می‌گفت باشه، ولی همینکه حالش خراب می‌شد دوباره شروع می‌کرد همون حرفا رو تکرار می‌کرد. هر چه التماس کردم که تکرار نکنه و خودش رو لو نده فایده نداشت. اصلا حالش خوش نبود و بی‌اختیار اون حرفا رو می‌زد. علی‌اصغر حکیمی می‌گفت: نگهبانی که مرا به اتاق بازداشتگاه می بُرد از من خواست ریش شهید متقیان رو با دست بکنم و من خودم رو به اون راه زدم که یعنی نمی‌فهمم چی میگی و خود نامردش محکم ریش ایشان رو با دست محکم می‌کشید و نشان من می‌داد ولی هر چه اصرار کرد من قبول نکردم و در نهایت چند سیلی و مشت و لگد به من زد و انداختم پیش بقیه بچه‌ها توی اتاق. خلاصه هر چه من و بقیه دوستان تلاش کردیم که دشمن متوجه نشه، نشد. اول عراقیا نمی‌دونستن چی میگه ولی تو بازجوییا که مترجم حضور داشت همه چیز رو در باره‌اش فهمیدن و متوجه شدن احمد روحانیه و توی پرونده اسمش بنام ملا احمد ثبت شد و از اون به بعد کمتر ساعتی بود که کتک نخوره و بیشترین شکنجه‌ها و رفتارهای وحشیانه رو نسبت به این جوان رعنا انجام می‌دادن و هر بار وضعش وخیم‌تر می‌شد.
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون تعارف با حاجی ایرانی آزاد شده از زندان سعودی‌ها 🔹جرمش چی بود؟! با موبایلش از تصویر حاج‌قاسم که روی گوشی دوستش بود ، عکس گرفته بود!!!! ۸۰ روز زندانی شد.!!!! بدون اینکه از خانواده اش خبر داشته باشه! حتی آب برای نوشیدن بهش نمی دادند! غذا بدون بشقاب و قاشق ! در یه پاکت ! اونهم در مدت چند ثانیه باید این غذا را میخورد! در یه سلول 2 در 3 متر ، حتی اجازه نداشت راه برود و...
شهدا را یاد کنیم با ذکر یک صلوات
شهادت یکی از پاسداران سپاه تهران 🔹️قاسم فتح الهی پاسدار سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ که هدف اقدام تروریستی قرارگرفته بود دقایقی پیش به شهادت رسید. 🔹️این شهید ساعاتی پیش درب منزلش به ضرب ۴ گلوله هدف اقدام تروریستی قرار گرفت.
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️روی لینک انتهای این پیام کلیک کنید⛔️ 😔 😭 بغضی که شکست... تاحالا دیدید حضرت آقا اینطوری با گریه و بغض داستان تعریف کنه؟ من تاحالا ندیده بودم😢 برای تعریف کرد چقدر قشنگ، چقدر زیبا... 📚 این کتاب رو که آقا معرفی کرده بنظرم ارزش خریدن داره، چون محصولات درباره حاج قاسم زیاده، آدم گیج میشه کدوم و .. 📌روایت بغض‌آلود رهبری از کتاب ... 🔸 معرفی کامل این کتاب در پست های قبل و بعد،از دست ندید این کتاب ر و 🔻به ما بپیوندید🔻 کتاب رسان | شبکه کشوری توزیع کتاب📚 روی لینک حتما کلیک کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/244121601C133605bfed — — — — — — — — — — — — 🔸 برای مشاهده و خرید این کتاب روی لینک زیر کلیک کنید👇👇 . https://ketabresan.net/w/95pEb — — — — — — — — — — — — راستی اگر میخواید بصورت کارت به کارت خرید کنید به آیدی زیر پیام بدید👇👇 @sefaresh_ketab
ساعت‌۱:۲۰ مزار‌حاج‌قاسم💔
🔴 حاج قاسم با چنین وحوشی جنگید تا پاشون به ایران نرسه 🔻یک کاربر فضای مجازی در توئیتر نوشت: داعشی ها دختر سه ساله رو با زنجیر بستن و جلوی چشماش پدرومادرش رو سر بُریدن! حاج قاسم با چنین وحوشی جنگید تا پاشون به ایران نرسه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وقتی حاج قاسم، فرهنگ تشریفاتی امروز را به چالش می‌کشد! 🔸 در روزگاری که اختلاف حقوق ده‌ها برابری توجیه و تبدیل به قانون می‌شود؛ در دنیایی که مدرک و درجه و مقام، ملاک منزلت و برتری‌ست و برخی برای رسیدن به مادیات مسابقه می‌دهند؛ 🔹 از روزهایی می‌گوید که خبری از القاب و عناوین و تشریفات نبود. روزهایی که همه برادر بودند و برابر... 🔸 او از روزهای زیبای جنگ می‌گوید؛ جایی که تجلی بود... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌