#شنبه_های_کتاب ۱۴۰۲/۷/۲۹
📔 «جان باز»
✍ جمعی از نویسندگان
📚 انتشارات شهید ابراهیم هادی
👌 جانباز قطع نخاع اصفهانی که همه عمر خویش را خالصانه در مسجد و کانون فرهنگی هنری ملک اصفهان، صرف فعالیتهای تربیتی نوجوانان کرد، قهرمان این اثر ارزشمند است.
🌷 شهید حاج اصغر عبداللهی، فعال و جهادگر مسجدی، سال ۱۳۶۱ در عملیات بیتالمقدس به درجه جانبازی و پس از چهل سال، در ۲۲آبان ۱۴۰۱، به شهادت رسید و بدن مطهرش در گلستان شهدای اصفهان آرمید.
💫این کتاب کاربردی و جذاب، روز پنجشنبه ۲۷مهرماه ۱۴۰۲ همراه با سخنرانی محسن عمادی (مدیر انتشارات) و حضور خانواده شهید، رونمایی شد.
🛒افزودن به سبد خرید
https://nashrhadi.com/product/529/
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
مجلس روضه هفتگی
🌸🍃
در منزل جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی
دوشنبه ۱ آبان
از حوالی یک ساعت به اذان مغرب
ویژه خواهران وبرادران
باسخنرانی حجه الاسلام والمسلمین فرهنگ
✅مکان خیابان هشت بهشت غربی خیابان ملک شمالی کوچه شماره ۷ منزل شهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
#ملاقات_کوه۱
امروز قرار بود جایی بریم که از اشتیاق ش چند روزی هست قلبم به تپش افتاده...
آسایشگاه جانبازان برای من و برادرم فقط محل زندگی جانبازان نبود و نیست
برای ما شهر بازی بود
وقتی کنار ویلچر پدر جون وارد حیاط بزرگ و پر از درختش میشدیم
و تا ظهر بین درختها قایم باشک بازی میکردیم فکر میکردیم هیچ بچه ای خوش بخت تر از ما نیست
اینجا همه مثل پدرجون بودند یا روی ویلچر..
یا دست و پای قطع شده
یا..
همیشه خاطره خرد کردن برگهای پاییزی زیر پا توی حیاط آسایشگاه ،زیباترین لحظات کودکیم بود
گرگی بین تخت های جانبازان را خیلی دوست داشتیم
و بازی با دوستان همیشه خوابیده پدرجون...
جنس بازی ها و تفریحات مون با بقیه بچه ها فرق داشت
و امروز همون روز موعود بود که بعد از سالها قرار بود اون دختر شیطون بره سراغ همرزمان چندین ساله پدرجون.....
همون همرزمان از نفس افتاده (یکی از هم بازی های بچگیم 💔) به واسطه ای سراغ از اون دختر ِسالها پیش گرفته بودند
و من شرمنده از اینهمه سال بی خبری با دوستانم به این مهمانی رفتم..
قبل از ورود به سالن استراحت جانبازان، نفسم بند آمده بود...
به یاد روزهایی که پشت ویلچر پدرجون را می گرفتم و با ذوق وارد سالن میشدم....
آخ که چه بود و چه شد...😭
ادامه دارد.....
#دلنوشته دخترشهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
🔰چهل و یک سال فقط الحمد لله
هیچ وقت از بیماری و درد گله نمیکرد. ۴۱ سال راه نرفتن و ندویدن.
۵۹ بار جراحی، بارها دياليز..... به یاد نداریم از درد اعتراض کرده باشند.
اگر هم از حالشون میپرسیدیم فقط می گفتند: الحمد لله.
صبح و ظهر و شب در مسجد و مشغول جهاد فرهنگی بودند. صدها انسان وارسته را تربیت نمودند اما بدون سرو صدا...
این اواخر دستهاشون بی حس شده بود؛ تنها عضوی که به کارشون می اومد.
گاهی سمج میشدیم بیشتر میپرسیدیم یکبار گفتند دستام بی حس شده. غصه ام اینه که نمیتونم قرآن دست بگیرم و بخونم...
🔸مجاهد فرهنگی شهید اصغر عبداللهی
#شهیدعبدالهی
#سبک زندگی
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
مجلس روضه هفتگی
🌸🍃
در منزل جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی
دوشنبه ۷آبان
از حوالی یک ساعت به اذان مغرب
ویژه خواهران وبرادران
باسخنرانی حجه الاسلام والمسلمین نساجپور
✅مکان خیابان هشت بهشت غربی خیابان ملک شمالی کوچه شماره ۷ منزل شهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
1698069785411.jpg
580.4K
#ملاقات_کوه۲
اولین اتاق خیلی خاص بود
جانباز عزیز قطع نخاع از گردنی ،در اتاق روی تخت خوابیده بودند
دستها بی حرکت کنار بدن...
به سختی سرشون را بالا آوردند تا به ما خوش آمد بگویند...
و بعد عذرخواهی کردند که بخاطر نفس تنگی نمیتونند خیلی صحبت کنند😭😭
بغض گلوی همه را می فشرد..
اولین نکته ای که عزیز دلمان گفتند: دعا برای سلامتی رهبر انقلاب بود
وای خدای من!
دقیقا مثل پدرجون بودند هر وقت برای سلامتی شون دعا میکردیم میگفتند: من کیم؟ برای امام زمان و رهبر دعا کنید💔
جانباز عزیز از امام زمان میگفتند و آرام آرام اشک از کنار چشمان شون می ریخت
چه جلسه ای بود
می گفتند: خدا را به حضرت زهرا قسم بدید که آقا بیایند
ما گفتیم: شما هنگام ظهور،فرمانده حضرت هستید
با حالتی عجیب گفتند: «من بیچاره کی هستم...
شهید عبداللهی باید دستمون را بگیرند»
و من با خود زمزمه میکنم اگر شما لایق نیستید پس کی لایق این مقام هست؟
هر اتاق یک مجلس روضه بود
خدا میدونه که دلمون نمیخواست از اتاق بیرون بریم
خاک بر دهان من که این سربازان همیشه آماده را از نفس افتاده خواندم😔
به خدا قسم که تازه نفس تر از شما ندیدم
با همه وجودم احساس میکردم کنار پدرم هستم
و جالبه که مادر هم با گریه از همین حس گفتند😭
هر دو جانباز درد کشیده
و عاشق امام زمان
و چشم براه ظهور💔
ادامه دارد....
#دلنوشته دخترشهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
28.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک سال فراق .....
بنر مراسم سالگرد شهید عزیزمان بالا رفت
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
🍁🍁🍁 یکی از کارهایی که شهید عزیز انجام میدادند:
برای کتاب خیلی هزینه می کردند
به محض اینکه کتاب خوبی چاپ میشد سفارش میدادند براشون میخریدیم وقتی مطالعه میکردند و محتوا را می پسندیدند چند جلد از کتاب را میخریدیم و به آشنا و غریبه امانت می دادند
حتی از خانه تا مسجد که هر روز میرفتند به مغازه دار و همسایه و آشنا کتاب می دادند و بعد سراغ میگرفتند که کتاب را خوندید ؟. نظرتون چی بود؟
و بعد کتاب بعدی ....
♦️قرار عاشقی♦️
از امروز قرار میگذاریم هفته ای حداقل یک کتاب به اطرافیان امانت بدیم با تأسی از شهید عزیز ....
✅نام بعضی از کتابهایی که بسیار امانت میدادند:
«منتظر. سه دقیقه در قیامت. من زنده ام. تولد در لس آنجلس. تنها گریه کن. مربع های قرمز. دا. نورالدین پسر ایران. سرباز کوچک امام. خاطرات سفیر. من میترا نیستم. تولد در توکیو. شاهرخ سلام بر ابراهیم. خاکهای نرم کوشک.»
لطفا هر بزرگواری در این ختم فرهنگی شرکت کردید خاطرات و تجربیات خود را در گروه به اشتراک بگذارید🌹🌹
#سبک زندگی
#شهیدعبدالهی
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
#ملاقات_کوه ۳
انتهای یک سالن ،روی تخت جانبازی روی شکم خوابیده بود
وقتی نزدیک شدم قلبم گویا ایستاد...
رفیق صمیمی پدرجون
همبازی بچگی های من
....جانباز یزدانی....
آخ از این دیدار
و مرور خاطرات
وقتی پدرجون با آقای یزدانی تلفنی صحبت می کردند طولانی ترین مکالمه بود...
در ایام بیماری پدر، بارها تماس میگرفتند و برای درمان شون پیگیری می کردند...
دلسوزانه مثل یک رفیق...
مرد بزرگی که ۳۷ سال بخاطر زخم بستر نتونسته روی کمر بخوابه😭
به زبان هم سخته
ولی شما محال را هم ممکن
کردید
جانباز صبوری که فعال انقلابی و اعتقادی در فضای مجازی ست
یک سرباز تمام عیار برای آقا
مادر از پدرجون می گفتند و
جانباز یزدانی از رفیقشون
دو دلسوخته به هم رسیده بودند🥺
و ایمان بالای این مرد بزرگ که با باور قلبی از حضور شهید میگفت
می گفتند قبل از شهادت شهید، خواستم دوباره برای اعزام به تهران و بستری شدن در بیمارستان بقیه الله پیگیری کنم که شهید به من گفتند: دیگه کاری نکن... دیگه خسته شدم 😭
و طولی نکشید که شهید شدند
شما را به خدا دست ما را بگیرید
ما را از این دنیای بی ارزش نجات بدید
با همون دستهای بی حس و حرکت تان که دنیا را جابجا میکنه دستمون را بگیرید🥺
خدا حق شما مردهای مرد را به ما روا کنه
💔السلام علی اصحاب الحسین💔
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مراسم اولین سالگرد شهادت جانباز سرافراز و معلم اخلاق، #حاج_اصغر_عبداللهی
🔹پنجشنبه ۱۸ آبان ماه
🔹از ساعت ۱۵ تا ۱۷
🔹خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان
✅و سهشنبه ۲۳ آبان از نماز مغرب و عشا مسجد ملک همراه بانمازوسخنرانی توسط آیت الله مهدوی
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy