eitaa logo
مشکوه
82 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
4.3هزار ویدیو
311 فایل
جهت ارتباط با ادمین /قربانخانلو @s_khanloo این کانال به یادشهید چمران وموضع دشمن شناسی اینجانب می باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 سیدحسن : من در زمان حيات مرحوم پدرم حاج سید احمد خمینی از ایشان پرسیدم: اگر شهید بهشتی یا شهید مطهری زنده‌ بودند، آیا باز آقای خامنه‌ای رهبر می‌شدند؟ پدرم گفتند: بله، با بودن آن دو شهید بزرگوار، باز حضرت آقا رهبر می شدند ، زيرا که زعامت و رهبری در مذهب تشيع باید مورد توجه خاص حضرت حجت (عج) باشد پدرم ادامه دادند: من بارها از حضرت امام خمينی (ره) شنیدم که فرمودند: حضرت حجت (عج) به آقای خامنه‌ای توجه‌ و عنایت خاص دارند! برای سلامتی امام زمان صلوات، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
هدایت شده از جهاد تبیین ✌️
4.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️مصاحبه شاه با مایک والاس امریکایی در مورد قدرت و نفوذ یهودیان در آمریکا ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از 💯 جنایات غرب
👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌👌
هدایت شده از 💯 جنایات غرب
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻تعریف متفاوت مستندساز اسپانیایی از پیاده روی اربعین.
هدایت شده از علی شیرازی
🌷 داستان هایی از زندگی امام خامنه ای 💢 قسمت هفتاد و نهم 💥شام مختصر ✍ آقای غلامعلی حداد عادل می گوید: 👈 اوایل ریاست جمهوری آقا، یك شب دیداری با ایشان داشتم. صحبت ما به درازا كشید، و آقا فرمودند: شام پیش ما بمان! 👈 من از این دعوت خوشحال شدم؛ چون می‌‌توانستم مدت بیشتری خدمت ایشان باشم. 👈 ایشان در ادامه فرمودند: من نمی‌دانم شام چه داریم؛ یا اصلاً به اندازه ما دو نفر هست یا نه. به هر حال، هر چه باشد، با هم می‌‌خوریم. 👈 آقا از همان دفتر كار به منزل شان تلفن زدند و با خانواده صحبت كردند و گفتند: خانم، شام چه داریم؟ فلانی پیش ماست و من گفته‌ام هر چه باشد، با هم می‌‌خوریم. 👈 از پاسخ‌های ایشان احساس كردم در منزل فقط به اندازه یك نفر شام كنار گذاشته‌اند. 👈 آقا فرمودند: عیبی ندارد. هر چه هست، برای ما بفرستید. قدری پنیر و ماست همراهش كنید. 👈 پس از گذشت حدود یك ربع، یك بشقاب برنج با یك كاسه كوچك خورش آوردند. قدری هم نان و پنیر و ماست همراه آن بود. آن‌ها را نصف كردیم و با هم خوردیم. 🇮🇷https://eitaa.com/alishirazi_ir
هدایت شده از علی شیرازی
🔻خاطرات خواندنی و تاسف بار تاج الملوک؛ همسر رضا شاه ♦️خوب شما ببینید چطور اسداله علم با کمال شهامت به محمدرضا می گفت که مشیر و مشاور دولت فخیمه انگلستان است. علم از ملکه انگلستان لقب اشرافی لرد و سر گرفته بود و خلاصه لقبی در انگلستان نبود که به او نداده باشند! ♦️یک پدر سوخته دیگری بود به نام شاپور جی که با پررویی به محمدرضا می گفت: من قبل از این که تبعه ایران باشم، نوکر ملکه انگلستان هستم! ما از امثال این آدم ها که جاسوس و نوکر آشکار و یا پنهان انگلیسی ها و آمریکایی ها بودند دور و برمان زیاد داشتیم. ♦️گاهی به محمدرضا می گفتم: چرا با علم به این که می دانی این پدرسوخته ها نوکر اجنبی هستند، آن ها را اخراج نمی کنی؟ محمدرضا می گفت: چه فایده ای بر اخراج آن ها مترتب است؟ این ها را اخراج کنم، ده ها نفر دیگر را اطرافم قرار می دهند. بگذارید این ها باشند تا خیال دولت های خارجی از حسن انجام امور در ایران راحت باشد! ♦️امریکا برای دادن کمک های اقتصادی شرط می گذاشت که باید فلان شخص بشود رئیس سازمان برنامه و بودجه. اصلاً خدمت شما عرض کنم که این سازمان برنامه و بودجه در ایران وجود نداشت و آمریکایی ها آن را درست کردند. مثلاً ارتش ایران احتیاج به توپ و تانک داشت. می گفتند: می دهیم به شرط آن که فلان کس بشود رئیس ستاد ارتش. ♦️همه این امرای ارتش و رجال سیاسی مملکت با خارجی ها زد و بند داشتند و اصلاً بعضی از آن ها مثل جمشید آموزگار تبعه آمریکا بودند! بله! خیلی ها نمی دانند که بسیاری از این آقایان تبعه آمریکا یا انگلستان و به اصطلاح معروف دوملیتی بودند. ♦️گاهی اوقات بعضی اشخاص که به ما وفادار بودند، می آمدند و اطلاع می دادند که هر شب در منزل سفیر آمریکا یا سفیر انگلستان یا فلان کشور خارجی جلسه است و آقایان وزرا و امرای ارتش با سفیر کبیر آمریکا یا انگلیس مشاوره و رایزنی می کنند و خط و ربط می دهند و خط و ربط می گیرند! ساواک هم هر روز صبح اول وقت گزارش این ملاقات ها را روی میز کار محمدرضا می گذاشت. ♦️یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: مادرجان! مرده شور این سلطنت را ببرد که من شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من هواپیماهای ما را برده اند ویتنام. ♦️آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی ها... هر وقت احتیاج پیدا می کردند... برای پشتیبانی از نیروهای خودشان در ویتنام از هواپیماها و یدکی های ما استفاده می کردند. حالا بماند که چقدر سوخت مجانی می زدند و اصلاً کل بنزین هواپیماها و سوخت کشتی هایشان را از ایران می بردند. 📚 منبع: خاطرات تاج الملوک پهلوی 🇮🇷https://eitaa.com/alishirazi_ir