هدایت شده از معیار
🇮🇷
📝#صرفا_جهت_اطلاع | پس لرزههای حذف #ارزترجیحی
🍃🌹🍃
❌از دیروز یکباره همه چی در #دبی گرون شده...
✅ از وقتی در ایران ارز ۴۲۰۰ رو برداشتن در اینجا همه چی گرون شد...
#روشنگری | #ثامن
🆔 eitaa.com/meyarpb
هدایت شده از معیار
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | جریانهای مخالفِ امام علی(علیهالسّلام) و دولتهای انقلابی‼️
🍃🌹🍃
🔻حضرت امام علی (علیهالسّلام) بهمحض قبول مسئولیت اجرایی جهان اسلام، با دشمنی و مخالفتِ سه گروه مواجه شد:
1️⃣ #ناکثین (اصحاب جمل): جریان داخلی بودند که رفتار عادلانه امام را برنتافتند، مثل طلحه و زبیر.
2️⃣ #قاسطین (اصحاب صفین): دشمنان آشکار بیرونی بودند یعنی بنیامیه به سرکردگی معاویه
3️⃣ #مارقین (خوارج): انسانهای خشکه مقدس و ناآگاه به مبانی عمیق معرفتی و دینی
🔸 اکثرِ انرژی ِحضرت، صرف مقابله با این گروها شد و فرصت چندانی برای محقق ساختن آرمانهای اسلامی و توسعه جامعه فراهم نشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مخصوصاً در ایام استقرار #دولتهای_ انقلابی و مردمی، جریانهای مشابه فوق، در تلاشاند مانع تحقق برنامههای سازنده در کشور شوند.
🔺از جملهی این جریانها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) دشمنان خارجی به سرکردگی آمریکا
ب) دشمنان داخلی (جریان نفاق، جریان غربگرا، جریان تحریف و...)
ج) عامۀ اغفالشده (انسانهای بیبصیرت و... تحت تاثیر دشمن قرار می گیرند)
✍️علیاکبر صیدی
#روشنگری | #ثامن | #جراحی_اقتصادی
🆔 eitaa.com/meyarpb
هدایت شده از محمد ایمانی l مصاف عقل و جهل
آشوب حیف نون ها
وسط تحریریه BBC و VOA
🔹می دانستید همین حالا که در شهر به شهر کشور، آرامش و امنیت تمام برقرار است، BBC و VOA و منوتو و سعودی اینترنشنال، تیتر های دروغین "آشوب و اغتشاش در ایران" را به خورد مخاطبان ویژه خود می دهند؟!
♦️در ایران که آرامش کامل برقرار است؛ پیداست آشوب و به هم ریختگی، وسط استودیوی آن رسانه ها افتاده است.
🔹دلار و یورو و پوند که علف خرس نیست. حتما کارفرمایان با توپ پر، از نان خورهای این رسانه ها می پرسند: پس شما با این همه خرج و مخارج گزاف، چه غلطی می کنید که هیچ اتفاق قابل ذکری در ایران رخ نمی دهد؟
♦️بیچاره ها مجبورند خبر بسازند و تصاویر آرشیوی را بازنشر کنند تا فاکتور سر ماه شان، پر از خالی نباشد. حیف نون های مفت خور!
@IMANI_mohammad
هدایت شده از محمد ایمانی l مصاف عقل و جهل
این قدر مشابهت و مطابقت ؟!
🔹این که رسانه های وابسته به انگلیس، آمریکا، اسرائیل وسعودی، از اقدام دولت برای "باز توزیع عادلانه یارانه ها" و "توقف هدر رفت ذخائر ارزی ایران" عصبانی باشند، کاملا قابل فهم است.
♦️اما مدعیان اعتدال واصلاحات، چرا باید مثل رسانه های نشاندار دشمن، عصبانی باشند و فضاسازی و هوچیگری کنند؟ یا مثل همان رسانه های بیگانه، تحریک به ایجاد اغتشاش و نا امنی کنند و البته شرمنده درایت و متانت ملت ایران شوند؟! این حجم از تطابق و هم آهنگی با بیگانه، اتفاقی است؟
@IMANI_mohammad
ثم قال عليهالسلام: ايها الناس اني قد بثثت لكم المواعظ التي وعظ الانبياء بها اممهم و اديت اليكم ما ادت الاوصياء الي من بعدهم و ادبتكم بسوطي فلم تستقيموا و حدوتكم بالزواجر فلم تستوسقوا …» (اي مردم، من همه آن موعظهها را كه پيامبران به امتهاي خود نموده بودند به شما ابلاغ كردم و آنچه را كه جانشينان آنان پس از رحلت انبياء عليهمالسلام از اين دنيا به مردم رسانده بودند براي شما ادا كردم و با اين تازيانهام شما را تاديب نمودم ولي شما استقامت در راه دين نورزيديد، من با نصايح و عوامل بازدارنده از معاصي و انحرافات جلوگيري كردم، شما نظم و انتظام نپذيرفتيد …).
شخصيتي ملكوتي با عشق به حق و عدالت، با جديترين تصميم و كار و پاكترين نيتها و روشنترين وجدان و با كاملترين عقل (علي بن ابيطالب(ع)) در ميان مشتي خودخواه، جاهل، كوتهبين، اينست شگفتانگيزترين پديدهاي كه تاريخ بشري به خود ديده است!!! تنها نويسنده اين سطور نيست كه با ياد آوردن اين پديده اندوهبار در دريايي از شگفتي فرو ميرود، بلكه هركسي كه اطلاع از هدف اعلاي زندگي انساني و اصولي و مباني ارزشها و عوامل و عناصر شخصيتهاي تكامل يافته داشته باشد، همچنين تغييرها و ناگواريهاي زندگي چنين انسانها را در محيطهاي اجتماعي نامناسب و غوطهور در جهل و خودخواهي و انواع پستيها درك كند، محال است خود را از شگفتزدگي عميق نجات بدهد.
يكي از اين متفكران انسانشناس جبران خليل جبران است كه بعضي از عبارات او را در مجلد اول از همين ترجمه و تفسير آوردهايم. به جهت اهميت شديد نظريه او را بطور كاملتر درباره اميرالمومنين عليهالسلام در اين مورد نيز ميآوريم: (محبت سه نفر از بزرگان انسانيت قلب جبران خليل را پر كرده است. اين سه نفر كمال انساني را در زيباترين مظاهر و صافترين صفات آن مجسم نمودهاند … اين سه نفر جز مسيح و محمد و علي عليهمالسلام چه كساني ميتوانند باشند! اما گفتار او درباره مسيح و محمد عليهماالسلام فراوان و استفاده او از عظمتهاي آن دو بزگوار معروف است. اما درباره علي بن ابيطالب (ع) چه ميگويد؟ جبران خليل به امام علي (ع) به عنوان موجودي كه به عاليترين مرتبه از معاني وجود پيوسته است مينگرد. او (علي (ع)) به كمال روحي اشتياق شديد داشته و آن را دريافته و با آن متحد گشته است. در نتيجه او ملازم روح كلي و مجاور و همداستان آن گشته است.
جبران خليل، امام علي (ع) را نخستين مرد عرب ميبيند كه سرودهاي اين روح عام را در گوشهاي مردم دنيا طنينانداز كرده است و لبهاي او آن سرودها را يكي پس از ديگري منتشر ساخته است … اما رسالت علي (ع) براي مردم، اين رسالت كامل و وافي بود، ولي پيش از آن كه هدفها و مقاصد آن رسالت را به انسانها تكميل نمايد، چشم از دنيا بربست. علي (ع) از اين دنيا رفت، تبسم بر لبانش، زيرا نفس و وجدان او پر از آن حقيقت بود كه دلهاي بزرگ به وسيله آن آرامش پيدا ميكنند. او (همان انسان كامل) بود كه اگر پاهايش در اين زندگاني ثبات و استقرار پيدا ميكرد، اشيايي را تغيير ميداد. و او به هر حال، پيامي داشت مانند ديگر پيامبران كه در ميان دودمانشان غريب و در ميان مردم روي زمين تنها بودند و در وطن خود با وحشت زندگي ميكردند، آن پيامبراني كه به قومي و در زماني وارد ميشدند كه قوم آنان نبودند و زمان آنان نبود و با يك روحيه فوق ارواح آن مردم زندگي ميكردند لذا چگونه آن مردم ميتوانستند آن ارواح بزرگ را در ك كنند! و او را ياري كنند، آن انسان بزرگ را كه براي احياي آنان زندگي ميكرد كه در راه آنها به شهادت رسيد.
اينست آنچه كه جبران ميگويد: (به عقيده من يكي از اين متفكران انسانشناس جبران خليل جبران است كه بعضي از عبارات او را در مجلد اول از همين ترجمه و تفسير آوردهايم. به جهت اهميت شديد نظريه او را بطور كاملتر درباره اميرالمومنين عليهالسلام در اين مورد نيز ميآوريم: (محبت سه نفر از بزرگان انسانيت قلب جبران خليل را پر كرده است. اين سه نفر كمال انساني را در زيباترين مظاهر و صافترين صفات آن مجسم نمودهاند … اين سه نفر جز مسيح و محمد و علي عليهمالسلام چه كساني ميتوانند باشند! اما گفتار او درباره مسيح و محمد عليهماالسلام فراوان و استفاده او از عظمتهاي آن دو بزگوار معروف است. اما درباره علي بن ابيطالب (ع) چه ميگويد؟ جبران خليل به امام علي (ع) به عنوان موجودي كه به عاليترين مرتبه از معاني وجود پيوسته است مينگرد. او (علي (ع)) به كمال روحي اشتياق شديد داشته و آن را دريافته و با آن متحد گشته است. در نتيجه او ملازم روح كلي و مجاور و همداستان آن گشته است.
جبران خليل، امام علي (ع) را نخستين مرد عرب ميبيند كه سرودهاي اين روح عام را در گوشهاي مردم دنيا طنينانداز كرده است و لبهاي او آن سرودها را يكي پس از ديگري منتشر ساخته است … اما رسالت علي (ع) براي مردم، اين رسالت كامل و وافي بود، ولي پيش از آن كه هدفها و مقاصد آن رسالت را به انسانها تكميل نمايد، چشم از دنيا بربست. علي (ع) از اين دنيا رفت، تبسم بر لبانش، زيرا نفس و وجدان او پر از آن حقيقت بود كه دلهاي بزرگ به وسيله آن آرامش پيدا ميكنند. او (همان انسان كامل) بود كه اگر پاهايش در اين زندگاني ثبات و استقرار پيدا ميكرد، اشيايي را تغيير ميداد. و او به هر حال، پيامي داشت مانند ديگر پيامبران كه در ميان دودمانشان غريب و در ميان مردم روي زمين تنها بودند و در وطن خود با وحشت زندگي ميكردند، آن پيامبراني كه به قومي و در زماني وارد ميشدند كه قوم آنان نبودند و زمان آنان نبود و با يك روحيه فوق ارواح آن مردم زندگي ميكردند لذا چگونه آن مردم ميتوانستند آن ارواح بزرگ را در ك كنند! و او را ياري كنند، آن انسان بزرگ را كه براي احياي آنان زندگي ميكرد كه در راه آنها به شهادت رسيد.مشعلها، بشريت را راهنمايي كنند.
لا انه قد ادبر من الدنيا ما كان مقبلا و اقبل منها ما كان مدبرا و ارفع الترحال عباد الله الاخيار و باعوا قليلا من الدنيا لا يبقي بكثير من الاخره لا يفني …» (آگاه باشيد، آنچه كه از دنيا روي آورده بود، پشت كرده و آنچه كه پشت كرده بود روي آورده است. بندگان صالح خداوند عزم كوچ از اين دنيا نمودند و اندكي از اين دنيا را كه پايدار نيست در برابر زيادي از آخرت كه فناناپذير است، فروختند …).
اينك بيش از چند روز از تلاش و تكاپوي اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليهالسلام در اين كيهان بزرگ كه براي آن حضرت و ديگر وارستگان بشريت معبد و رصدگاهي براي نظاره بر بينهايت و انجذاب به سوي آن و براي حيوانات انساننما جايگاه اشباع خودخواهي و خودكامگيها بوده، نمانده است. اگر چه همه سخنان اميرالمومنين عليهالسلام همواره آكنده از عطر ملكوت و روح اعلاي انساني بود، و همانطور كه آشنايان با سخنان اين بزرگوار ميدانند، اين بار در سخناني كه از دهان مبارك او در ميآيد، صداي برداشتن گامهاي مبارك رو به مرز زندگي و مرگ و ورود به پيشگاه لقاءالله شنيده ميشود و عطر جاننواز ابديت از آن سخنان بيسابقه مشام ارواح آشنايان را مينوازد. حالا ديگر به هر طرف مينگرد بادهاي طوفاني، مهلك ارزشها را ميبيند كه وزيدن گرفتهاند. انحراف خلافت الهي به سوي طغيانگريهاي طواغيت خودپرست رو به گسترش است. به هر سو مينگرد، خودكامگاني را ميبيند كه مشغول تيز كردن شمشيرهاي يكهتازان ميدان قدرت و سلطه بر ناتوانان هستند، گويا انتظار زمامداراني را ميكشند كه همه اصول انساني و پيمانها را زير پا بگذارند و براي وصول به اهداف نابخردانه و ضد ارزشهاي انساني، هر جرم و خطايي را به عنوان وسيله مرتكب شوند و نام آن را هم بدون شرم و خجلت، سياست مملكتداري گذارند!!
آري، به هر سو مينگرد، ديگر نه مالك اشتر را ميبيند، نه ابوذر غفاري را، نه عمار بن ياسر و نه ذوالشهادتين و نه ابنالتيهان و ديگر برادرانش را كه در راه طلب حق و حقيقت از جان گذشتند و خونشان در صفين به دست نابكاران دنياپرست بر زمين ريخته شد. كجايند؟ كجا رفتند؟ خدايا، آنان را نميبينم! چگونه فراق آن همسفرانم را تحمل كنم در صورتي كه معاهده فداكاري تا از جان گذشتن در سفر رو به پيشگاه خدا با من بسته بودند.
بالامس كانوا معي و اليوم قد رحلوا و خلفوا في سويدا القلب نيرانا
نذر علي لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طريق الركب ريحانا
1- (آن شهداي راه حق و حقيقت تا ديروز با من بودند و امروز همه آنان كوچ كرده و به جاي خود آتشهايي در مغز دل گذاشته و رفتهاند.)
2- نذر ميكنم اگر برگردند به سوي من، گل و ريحان در طريق آن سواران خواهم كاشت.