eitaa logo
عنایات و کرامات شهدا
4.5هزار دنبال‌کننده
296 عکس
321 ویدیو
34 فایل
در عالم چیزی اتفاقی نیست . اگر اینجایید شهدا شما را دعوت کرده اند . تقدیم به روح بلند شهید مدافع حرم جواد اقای الله کرمی که این کانال را به عشق او زدیم . التماس دعا‌ . کپی مجاز خادم کانال @aliyazdi54 https://eitaa.com/shahid54 تبلیغات کانال با شهداست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فراز هایی از مناجات نامه و وصیت نامه شهید حاج علی محمدی پور
قسمتی دیگر از وصیت نامه شهید حاج علی محمدی پور
عکسی زیبا از شهید حاج علی محمدی پور
حاج علی کنار حاج قاسم
عنایت شهدا به یکی از مخاطبین خوب کانال التماس دعا برای فرج مولانا حجت
عنایت شهید هادی پیران
شهید هادی پیران نفر وسط
ممنون از همه عزیزانی که شهدای مختلف را جهت گرفتن حاجت معرفی کردند ‌. در مجموع شهدای زیر بیشترین کرامت را عزیزان دیده اند و ازشون حاجت گرفتند . حاج قاسم عزیز . ابراهیم هادی . جواد الله کرم . نوید صفری . عبد المهدی مغفوری . حمید قبادی نیا. سید رضا حسینی . زینب کمایی. حسین بواس ‌ . سید احسان حاجی حتمی لو. عباس دانشگر . رسول خلیلی . محمد رضا دهقان امیری. نذر سیب محمد علی برزگر. شهید رجبعلی ناطقی‌ .یونس زنگی ابادی . احمد علی نیری‌. مجید اقای قربانخوانی. خواهشا برای این شهدا صلواتی هدیه کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیده زینب کمایی فرزند جعفر قلی مستجاب الدعوه هستند خیلیییییی صاحب کرامات هستند توی گلزار شهدای اصفهان دفن هستند.
کاری که باعث شنیدن صدای تسبیح موجودات شد. در مورد شهید احمد علی نیری از بچه گی با احمد بودم. یک روز بهش گفتم: دلیل اینکه در سالهای اخیر شما در معنویات خیلی رشد کردی؛ اما من نتوانسته ام به گردپای شما برسم. نمی خواست جوابم دهد. اصراش که کردم، حاضر شد بگوید: یک روز با بچه های مسجد رفته بودیم اردوی دماوند. بچه ها که مشغول بازی بودند، یکی از بزرگ ترها کتری را بهم داد و جایی را با انگشت نشانم داد و گفت: آنجا رودخانه است. برو از آنجا آب بیاور تا چایی درست کنیم. راه زیاد بود. نزدیکی های رودخانه صدای آب و نسیم خنکش را احساس می کردم. از لای بوته ها تا چشمم به رودخانه افتاد، سرم را پایین انداختم. همانجا نشستم. بدنم شروع کرد به لرزیدن. نمی دانستم چه کار کنم. عده ای از دختران مشغول شنا بودند. در آن خلوت که جز خدا هیچ کس نبود زمینه گناه برایم فراهم بود. همانجا خدا را صدا زدم و گفتم: خدایا کمکم کن. الان شیطان به شدت وسوسه ام می کند که نگاه کنم؛ اما من به خاطر تو از این گناه می گذرم. برگشتم و رفتم از یک جای دیگر کتری را پر کردم. آمدم پیش بچه ها و شروع کردم به آماده کردن چایی. چشم هام پر از اشک شده بود. ظاهرش از دود چوب ها بود و باطنش حالم از این داستان منقلب بود. در همان حال خیلی با خدا مناجات کردم. خیلی با توجه گفتم: "" یاالله یالله "" به محض تکرار نام خدا همه اشیای پیرامونم از سنگریزه ها و کوه و درختان یک صدا می گفتند: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح؛ پاک و مقدس است خداوندی که پروردگار روح و فرشتگان است. با شنیدن این صدا تمام بدنم شروع کرد به لرزیدن. در آن غروب با بدنی لرزان به هر طرف که میرفتم از همه ذرات این عالم آن صدا را می شنیدم. از آن موقع به بعد کم کم درهایی از عالم بالا به رویم باز شد. در آخر هم بعد از تأکید بر رازداری، گفت: این ها را گفتم تا بدانی انسانی که ترک گناه می کند چه مقامی پیش خدا دارد. راوی: دکتر محسن نوری کتاب عارفانه؛ خاطرات شهید احمدعلی نیری؛ نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. صفحه ۲۷-۲۹٫ مزار شهید احمد علی نیّری : گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران قطعه ۲۴ ردیف ۷۶ شماره ۳۲ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊