eitaa logo
عنایات و کرامات شهدا
4.2هزار دنبال‌کننده
271 عکس
312 ویدیو
32 فایل
در عالم چیزی اتفاقی نیست . اگر اینجایید شهدا شما را دعوت کرده اند . تقدیم به روح بلند شهید مدافع حرم جواد اقای الله کرمی که این کانال را به عشق او زدیم . التماس دعا‌ . کپی مجاز خادم کانال @aliyazdi54 https://eitaa.com/shahid54 تبلیغات کانال با شهداست.
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برادر اقا یه معجزه شده برای من من تیزهوشان درس خوندم یه سری اتفاقات بسیار سختی برام افتاد و واقعا انگار راهی نداشتم باتوجه به شرایط شخصی خودم بعد از فارغ التحصیلی الان تصمیم گرفتم برم حوزه ولی مادرم به شدت مخالفت کردن و اینم بگم مادرم تحت تاثیر حرف اطرافیان قرار میگیرن و اطرافیان چون تیزهوشان بودم انتظار بالایی از من دارن مادرم میگفت دیگه بچه ای به اسم تو ندارم حتی اگه ازدواج کنی در عروسیت شرکت نمیکنم امروز یه چشمم خون بود یه چشمم گریه دیشب عنایات شهدا رو در کانال تون میخوندم علی الخصوص شهید جواد الله کرم که گفتن به نیابت شون مبلغی برای امام زمان عج نذر میکردن حاجت میگرفتن اقا منم پول کمی داشتم مقداری از اون پول رو در سایت وجوهات رهبری از طرف همه شهدا و شهید جواد الله کرم نذر کردم صدقه بدم برای تعجیل در ظهور آقا امام زمان سلامتی و خشنودی ایشون و سلامتی و طول عمر رهبرمون تا اومدن و ظهور اقا امام زمان عج بعد از واریز صدقه به شهید گفتم الوعده وفا ( منظورم این بود حالا نوبت شماست) رفتم تو اشپزخونه نشستم همینجوری سر صحبت باز شد بعد یهو مادرم گفت کار ندارم بری حوزه ولی یه شرط دارم رفتی دیگه برنگرد خونه تا موقع تعطیلات سرگرم درست باش و تحقیق فلان کن گفت اگه بری به یه جایی برسی من که بدم نمیاد 😳😳😳😳😳این درحالی هست که همین امروز صبح میگفت دیگه بچه ای به اسم تو ندارم (اگه مثلا برم حوزه ) حتی ازدواج کنی تو مراسم عروسیت شرکت نمیکنم 😳😳😳😳😳😳😳 برادررر این معجزه هست 😳😳😳
پیام بالا از طرف یکی از مخاطبان کاناله که از جواد اقای الله کرمی حاجت گرفتند ‌ ،👆👆👆👆👆👆👆
12.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایتی از درون قبر شهید، هنگام دفن شهید سردار سليمانی
✍تصویر کمتر دیده شده از سردار شهید سید علی اکبر صابری به همراه فرزندش سید حمزه در کنار شهید حاج قاسم سلیمانی... 💢عنایت سردار شهید سید علی اکبر صابری به پسرش سید حمزه... 🔹پسرم حمزه ناراحتی تنفسی داشت و خیلی حالش بد بود شب شهید سید علی اکبر را در خواب دیدم گفتم خیلی ناراحت حمزه هستم هرچه او را دکتر می برم خوب نمی شود گفت این کپسول را به او بده بخورد خوب می شود. 🔸من هم دفعه آخر که او را یزد بردم دکتر نسخه ای را که نوشت وقتی داروها را گرفتم دیدم همان کپسولی است که شهید به من داده بود کسپول همان کپسول سفارش شده سیدعلی اکبر بود از آن موقع به بعد حال فرزندم رو به بهبودی رفت. 💢راوی همسر سردار شهید سید علی اکبر صابری...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مرحوم علامه مصباح یزدی: من اخیرا ندیدم کسی مانند حاج‌قاسم سلیمانی مقام حضرت زهراسلام‌الله‌علیها را شناخته باشد و در هیچ حالی از توسل به آن بزرگوار غافل نشود بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می‌کشم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 ماجرای دزدیدن انگشتر معروف لحظاتی پس از شهادت ایشان در فرودگاه بغداد و درخواست وی در عالم خواب از آن شخص برای رساندن آن به اهالی خانواده‌اش در ایران از زبان دختر حاجی
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که امام رضا علیه السلام جواب سلام وی را حضورا داد. سردار شهید مهندس عبدالمهدی مغفوری شهید مستجاب الدعوه ای که هنگام سلام به امام رضا علیه السلام در حرم مطهرش و مقابل ضریح مطهر امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام جلویش حی و حاضر شد و حضورا جواب وی را داد. پیشنهاد دانلود ویژه راوی آقای صادقی هیئت شهدای گمنام مشکین شهر @shahid54
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه زیبای شهید حسین عرب نژاد که بواسطه یک خواب بعد از 20 و خورده ای سال مفقودیت پیدا شد: [به تمام مردم بگو: هرکس یک قدم به طرف ما شهدا و امام حسین بردارد، ما 10 قدم به طرفش قدم بر می داریم.] @shahid54
معجزه ای دیگر از شهید حسین عرب نژاد مجله  امتداد  خرداد 1387، شماره 29  مسجدی است در تهران، خیابان ایران، کوچه شهید فیاض بخش. در محوطة این مسجد، بنایی زیبا پنج نگین را در خود جای داده است؛ پنج شهید گمنام از دوران دفاع مقدس. شاید برای بعضی ها باورش سخت باشد که یکی از این شهدای گمنام در خوابی کسی آمده باشد و خود را معرفی کرده باشد و نشانی خانواده خود را داده باشد. شاید آنها می خواهند با این کار حجت را بر ما تمام کنند که ما غرق شدگان دیار ناپیدای دنیا، معنای «عندربهم یرزقون» را بفهمیم. آنجا مأمن و جایگاهی است که من و تو به راحتی می توانیم تا ملکوت آسمان ها با آبروی آن شهیدان و دست گیری آنها صعود کنیم و راه را پیدا کنیم. هرچه باشد، بالاخره این واقعیت اتفاق افتاده و این معنا در چشم خیلی ها روشن شده که شهدا زنده اند و دنیازدگانی چون ما مرده ایم و هفتاد کفن در همین چند روزة دنیا پوسانده ایم. مسجد فاتق، خیابان ایران، کوچه شهید فیاض بخش این که مردم این محله، برای پنج شهید گمنام مزار و بارگاه زیبایی ساخته اند کاری است ستودنی. آقای یدالله یزدی زاده، ساکن روستای کاظم آباد کرمان، مداح اهل بیت(ع) است. می گوید در شب 22 ماه مبارک رمضان 1427 (24 مهرماه 1385) در شبکه 3 تلویزیون مراسم تشییع پیکر شهید گمنام را دیدم و با خودم گفتم این شهیدان اهل کجا هستند و چه کسانی هستند؟! همان شب در خواب دیدم آن پنج شهید را تشیع می کردند و به من گفتند تو باید شهید سوم را تشییع و داخل قبر دفن کنی. گفتم از میان این همه مردم چرا من؟! بالاخره جنازه را برداشتم و داخل قبر رفتم و دیدم که قبر مانند اتاقی بزرگ شد. در کنار اتاق تختی بود. شهید را روی تخت گذاشتم با خود گفتم: خدایا چه کنم؟ دیدم شهید از جا برخاست. ترسیدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزدیک رفتم و با شهید صحبت و درد دل کردم. روضه قتل گاه امام حسین(ع) را خواندم و سینه زدم و شهید هم با من سینه می زد. شهید گفت: من یک درخواست از تو دارم، برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسین اکبر عرب نژاد می شناسند. از قول من به پدر و مادرم بگو من دیروز در تهران در اینجا در قبر سوم دفن شده ام. سپس گفت: هر حاجتی داری بگو من برآورده می کنم. من تو را در روز قیامت شفاعت می کنم. آقای یدالله یزدی زاده در ادامه می گوید: صبح برخاستم و نماز صبح را خواندم و در تعجب از خوابی که دیده بودم، آن را برای همسرم تعریف کردم. گفتم: به خانوک بروم و چه بگویم؟ بگویم شهید حسین اکبر را در خواب دیده ام؟ مگر از من قبول می کنند! ما خانواده فقیری هستیم. ممکن است فکر کنند این خواب را ساخته ام که از آنها کمکی بگیرم. همسرم گفت: شما پیام شهید را برسان، کاری نداشته باش که آنها چه فکر می کنند، باور می کنند یا نمی کنند. آقای یزدی زاده می گوید: موتور خود را برداشتم و به طرف روستای خانوک حرکت کردم. روستای خانوک با کاظم آباد، سی کیلومتر فاصله دارد. همسرم را هم سوار کردم و با من آمد و به روستای خانوک رسیدیم. پس از جستجوی بسیار، دایی شهید را پیدا کردیم. در همین حال پدر شهید هم سر رسید. خود را معرفی کردم و خواب را برای آنها گفتم. آنها با تعجب به من نگاه می کردند. می خواستم خداحافظی کنم اما آنها مرا به خانه شان دعوت کردند. آنها مرا به خانه خود بردند و بعد از پذیرایی مختصر از من پرسیدند در خواب صورت شهید ما را دیده ای، آیا یادت هست فرزند ما در خواب چه شکلی بود؟ آن گاه عکس پنج شهید را آوردند و گفتند اینها شهیدان ما هستند، بگو کدام یک را در خواب دیده ای؟ به عکس شهیدان نگاه کردم. پدر شهید هم زیر چشم با دقت به من نگاه می کرد. چهرة شهیدی را که در خواب دیده بودم، در بین عکس ها ندیدم. بالاخره گفتم چهرة شهیدی که من در خواب دیدم در میان این عکس ها نیست. گویا می خواستند صداقت مرا بسنجند که چنین روشی را به کار بستند. در مرحله دوم رفتند و یک عکس دیگر را آوردند، تا عکس را دیدم گفتم: بله، همین است. اعضای خانواده با چشمان اشک بار برای شهیدشان صلوات فرستادند و اظهار خوشنودی و شادی می کردند. و به این ترتیب صداقت مرا تأیید کردند. من هم خدا را شکر کردم که پیام شهید را رساندم. بعد از ساعتی به روستای خود بازگشتم. آقای حاج حسین اسدی، همرزم شهید و از خویشاوندان اوست که هم اکنون با درجة سرهنگی در سپاه کرمان خدمت می کند و مسئول شهیدان خانوک است. او می گوید: از آن روزی که خواب را شنیدم، برای اطمینان بیشتر به تحقیق پرداختم. همة نشانی ها با شهید ما، حسین اکبر، تطبیق می کرد. محل شهادت و سن شهید همه مطابقت داشت و شهید در منطقه ای پیدا شده بود که لشکر کرمان در آن منطقه عملیات داشته و من نیز در آن عملیات بودم. @shahid54
آقای یزدی زاده در حضور نمازگزاران مسجد فائق گفت: خدا را شکر می کنم که به برکت این شهید، بیماری من و همسرم شفا گرفت. روستای خانوک در فاصله 56 کیلومتری کرمان، نرسیده به شهر زرند قرار دارد و پدر و مادر شهید و اقوام او، مکرراً به زیارت این شهید در تهران آمده اند. شهید گفت: من یک درخواست از تو دارم، برو به روستای خانوک، مرا آنجا به اسم حسین اکبر عرب نژاد می شناسند. از قول من به پدر و مادرم بگو من دیروز در تهران در اینجا در قبر سوم دفن شده ام. @shahid54