9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدن این کلیپ در ایام فاطمیه یه رزق محسوب میشه،
از امشب خونه ما حرم شما مادر 😢
🆔@ShahidBarzegar65
شب حمله همه پیشانیبندها را ریخته بود به هم، داشت دنبال سربند «یا فاطمة الزهرا علیهاالسلام» میگشت. بچهها گفتند: مگر فرقی میکند، یکیش را بردار؟
گفت: من مادر ندارم. دلم خوش است وقتی شهید شدم، حضرت فاطمه علیهاالسلام بیایند بالای سرم و برایم مادری کنند.
شهید#محمد_ابراهیمیان🕊🌹
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حرف حساب...
ببین چقدرقشنگ گفته👇
دكتر الهی قمشهای ميگويد:
برای خداوند فرقی ندارد که تو
برایش نماز بخوانی یا نه
برایش روزه بگیری یا نه
فرقی ندارد
چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی
اما اینها برای من و تو فرق می کند
و این فرق زمانی شروع شد که
من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم
من گفتم من با ایمان ترم
و تو گفتی من
و فراموش کردیم که
خدای هر دویمان یکیست
خداوند عارف عاشق می خواهد
نه مشتری بهشت !
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭😭😭😭خدایا:
شرمنده توام
انسانیت کوچک وبزرگ نمیشناسد
بزرگی در قلب و روحِ وجدان انسانهاست
بگذر ازآنچه داری...
تا بگذرد خدایت ازتو...
مطمئن باش خداوند پاداشش چندبرابریست ...
🆔@ShahidBarzegar65
#تلنگر💥
جهانگردی به دهکدهای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند
وقتی او را یافت ، دید که در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و به غیر از کتاب فقط میز و نیمکتی دیده می شد
جهانگرد پرسید : لوازم منزلتان کجاست🤔❓
زاهد گفت : مال تو کجاست❓
جهانگرد گفت : من اینجا مسافرم
زاهد گفت : من هم در این دنیا مسافرم ...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی عجیب و قابل تامل از مسلمان شدن تعداد زیادی از زنان استرالیایی بخاطر مسائل غزه
تعداد زیادی از زنان استرالیایی تحت تأثیر اتفاقات غزه به صورت گروهی مسلمان شدند.
🔹میلیاردها دلار هزینه کردند، برنامه ریزی های مختلف صورت دادند(ایجاد داعش، طالبان، انفجار برجهای دوقلو و...) تا بتوانند اسلام رو در دنیا منفور کنند، اما غافل از اینکه نور خدا خاموش شدنی نیست.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت راز خوشبختی :
- متنفر نباش
- زود عصبانی نشو
- زندگی رو ساده بگیر
- نسبت به اطرافیانت کم توقع باش
- همیشه لبخند بزن
ازبهترین داشته ات به دیگران ببخش
مادراین جهان مسافریم...
برای ساعتی ازجایت بلندشو..لقمه نانی بده...اگرنداری لقمه نان کسی را آجرنکن...تادیگری هم طعم داشتن ؛رفاه و آرامش راتجربه کند
- یک دوست خوب همیشه همراهت داشته باش.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی بود روستایی که تنها زنِ باسواد دهکده اش بود.
در تمام عمر، بدبختی به سرش
باریده بود.
یک روز از او پرسیدم:
مامان بزرگ چه چیزی در زندگی
از همه مهم تره؟
جوابش را فراموش نکرده ام:
فقط یک چیز در زندگی به حساب
می آید و آن نشاط است.
هیچوقت اجازه نده،
کسی آن را از تو بگیرد.
وهمیشه یادت باشد
توکل وامید کلید موفقیت است.
ان شالله در دنیا و آخرت همه
عاقبت بخیربشیم
🆔@ShahidBarzegar65
23.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوای وطن🕊👆
بیاد رشادت دلیرمردانی چون میرزا کوچک خان وشهدایی که مشتی از خاک وطن رابه اهریمن ندادندوتاپای جان ایستادگی کردند...
ممنون ازکسانیکه کانال رو نشردادند🙏 التماس دعا
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
مقام معظم رهبری فرمودند:
بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم
حتی رزق سال کشور....
فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان واقعی...محشره
امامزمان فرمود: «در چادر شما، آنگاه که روضه عمویم عباس(ع) خوانده میشود میآید». بعد از این سخنان و پاسخ به این سؤالها، آقا برخاستند تا از خیمه خارج شوند. در این حال رو به من نموده فرمودند: «حاج محمد علی! شما امسال به نیابت از کسی حج میگزارید؟»
عرض کردم: خیر آقاجان! فرمودند: «میشود از طرف پدر من امسال نیابت کنید». عرضه داشتم: بله آقاجان!
در این حال دو اسکناس صد ریالی سعودی به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول را بگیر و حج امسالت را به نیابت پدر من انجام بده!»
پرسیدم: آقا نام پدر شما چیست؟ فرمودند «حسن!» عرض کردم: نام خودتان چیست؟ فرمود «سید مهدی!»
آقا را تا دم چادر بدرقه کردم. در این وقت آقا برای معانقه و روبوسی جهت خداحافظی برگشتند و با هم معانقه ای کردیم. خوب به یاد دارم که خال طرف راست صورتش را بوسیدم. آقا دوباره مقداری پول خرد دیگر به من مرحمت کردند و فرمودند: «این پول ها را نیز به همراه داشته باش و برگرد!»
عرض کردم: آقا جان من شما را کی و کجا ملاقات خواهم کرد؟
فرمود: «وقتی که حاجیان نماز مغرب و عشای خود را خواندند و مداح کاروان شروع به ذکر مصیبت عمویم قمر بنی هاشم(ع) کرد من به چادر شما میآیم». در این وقت آقا از خیمه خارج شد و من دیگر او را ندیدم هر چه به این طرف و آن طرف نظر کردم، دیگر کسی را نیافتم. داخل چادر شدم و به فکر فرو رفتم. راستی او که بود؟ سید مهدی فرزند حسن! از کجا نام مرا میدانست؟ چند بار فرمود: جدم حسین، عمویم عباس … قرینه ها و نشانه ها را یکی پس از دیگری کنار هم نهادم. خیلی منقلب و بی تاب شده بودم. فهمیدم که با امام زمان(ع) هم سخن بوده ام.
از صدای گریه و ناله من شرطه سعودی(پلیس عربستان) سراسیمه آمد و گفت چه شده؟ دزدها آمدهاند و اثاثیهات را غارت کردهاند؟
گفتم: نه! مشغول مناجات با خدایم. او با تعجب به من نگاه میکرد و سرانجام رهایم کرد و رفت. تا صبح به یاد حضرت گریستم.
فردای آن روز قصه را برای روحانی کاروان تعریف کردم و او هم برای حاجیان نقل کرد و گفت: ای حجاج!متوجه باشید که این کاروان مورد توجه و عنایت امام زمان(ع) است.
همه مطالب را به روحانی کاروان گفتم جز آنکه فراموش کردم بگویم، آقا وعده کرده که شب، به هنگام ذکر مصیبت عمویش قمر بنی هاشم(ع) به چادر ما بیاید.
شب هنگام، حاجیان پس از نماز، روضه ای گرفتند و مداح کاروان هم، گریزی به روضه علمدار کربلا، حضرت قمر بنی هاشم(ع) زدند و حالی در چادر بر پا شد. در آن وقت به یاد سخن آقا افتادم. هر چه نگاه کردم آن حضرت را درون چادر ندیدم. ناراحت شدم و با خود گفتم: «خدایا! وعده امام(ع) حق است!»
در این وقت امام به خیمه تشریف فرما شدند و در میان حاجیان نشستند و در مصیبت عموی خود گریستند.
من که آقا را دیدم، خواستم تا عرض ادبی کنم و بوسه ای بر پای حضرتش بزنم و به مردم بگویم که: «بیایید و امام زمانتان را ببینید!»
که امام اشارتی کردند و من بی اراده و بی اختیار بر جای خود ایستادم. روضه که تمام شد، آقا نیز برخاستند و خیمه را ترک کردند و من دیگر حضرت را ندیدم
🆔@ShahidBarzegar65