📚 #داستان_واقعی
و عبرت آموز از یک قاضی مصری
* ✍🏻یک قاضی با ایمان مصری به نام محمد عریف در کتابی که خودش نوشته بود یک رویداد واقعی از خودش را تعریف میکند:
15 سال پیش وقتی وکیل دادگستری بودم یک روز صبح میرفتم سر کار و تا شب به خانه برنمی گشتم. جلو درب محل کارم یادم افتاد که چند برگه مهم را خانه جا گذاشتم و فورا سوار ماشینم شدم و به خانه برگشتم تا برگه ها را بردارم.
وقتی وارد خانه شدم دیدم یک مرد غریبه با زنم .......😔
نمیدانستم چکار کنم. خودم وکیل بوم و قوانین را خوب میدانستم و اگر آن مرد را میکشتم هیچ شاهدی نداشتم.
تصمیم گرفتم با مرد هیچ کاری نکنم و به او گفتم: از خانه من برو بیرون و من این کار را به خدا می سپارم.
آن مرد هم رفت بیرون و کمی به من خندید. یعنی به عقل من میخندید که باهاش هیچ کاری نکردم.
او رفت و به زنم گفتم: وسایلت را جمع کن تا تو را به خانه ی پدرت ببرم و از هم جدا می شویم. سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم.
خانه پدر زنم تو یک شهر دیگر بود و تو راه فقط به آن موضوع فکر می کردم و بغض گلویم را گرفته بود تا به آنجا رسیدیم.
من کار خودم را به خدا سپرده بودم و نخواستم آبروی زنم را ببرم و به خانواده ی زنم گفتم: ما دیگر به درد هم نمیخوریم و میخواهیم از هم جدا شویم.
خانواده ی زنم میگفتن: شما تا حالا با هم مشکل نداشتید و از این حرفها. و من هم تاکید میکردم که به درد هم نمیخوریم و باید از هم جدا بشویم.
وقتی از خانه می آمدم بیرون زنم به من گفت: واقعا درود بر شرفت تو خیلی بزرگی که آبرویم را نبردی. من هم بهش گفتم: برو و توبه کن از کاری که کردی.
خلاصه از هم جدا شدیم و مدتها فکرم درگیر آن قضیه بود و همیشه وقتی توی تلویزیون یا خیابان یا محل کارم کسی را می دیدم که میخندید یاد آن مرد می افتادم که موقع رفتن به من میخندید.
بعد از مدتی دوباره ازدواج کردم و یک زن با تقوا، با ایمان نصیبم شد. سالها گذشت و بعد از 15 سال من قاضی دادگستری شدم.
یک روز یک پرونده ی قتل آمد جلو دستم و مرد قاتل را داخل آوردند.
به نظرم میرسید که آن مرد را جایی دیده ام و بعد از کلی فکر کردن یادم افتاد که همان مرد است که با زن قبلیم رابطه نامشروع برقرار کرده بود. ولی او مرا نشناخت.
بهش گفتم: ماجرا را برایم تعریف کن که چرا مرتکب قتل شدی.
گفت: جناب قاضی رفتم خانه دیدم یک مرد غریبه درمنزلم جا خوش کرده... ؛ نتوانستم جلو خودم را بگیرم و با چاقو کشتمش.
گفتم: شاهد داری؟
گفت: نه
گفتم: اگر راست میگویی پس چرا زنت را هم نکشتی؟
گفت: زنم زود از خانه فرار کرد.
گفتم: نباید می کشتیش چون قانون میگوید که باید 3 شاهد ماجرا را می دیدند.
گفت: جناب قاضی اگر این اتفاق برای شما می افتاد آن مرد را نمی کشتی؟
گفتم: نه، در زمان خودش قاضی هم بوده که این اتفاق برایش افتاده و با مرد هیچ کاری نداشته.
آن موقع بود که یادش افتاد من آن وکیل 15 سال پیش هستم که با زنم..... شده بود و باهاش کاری نکردم.
گفتم: من آن روز کار خودم را به خدا سپردم و من الان با نوک خودکارم حکم اعدامت را صادر میکنم.
و طبق قانون باید آن مرد اعدام میشد و من حکم اعدامش را صادر کردم.*
*"به در هر خانه ای بزنی فردا در خانه ات را میزنند "*
انسان خطای خود را دراین دنیا پس خواهد داد...چه رسد به آخرت...
این قدرت خداست.
🆔@ShahidBarzegar65
15.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍شهید خاص حادثه تروریستی سیزدهم دی کرمان شهیدی که معصوم بود مثل دختر کاپشن صورتی شهید سیدعابد منصوری...
🔸اصلا دور و بر شهدا چرخیدن خودش عالمی دارد لاحصین مکان و فراتر از زمان...
#شهید_سیدعابد_منصوری
🆔@ShahidBarzegar65
🔻ماه مبارک رمضان در جبهه
🔸 وقت سحر در دل تاریک سنگر با نور ضعیف چراغ قوه، تکـه ای نان خشک که به نـان ترکـشی معروف بود با آب یا اگر کنسرو لوبیا موجود بود می خوردیم.
🔹 برای اقـامه نمـاز صبـح یا ظهـر اگـر شـرایط مناسب بود یک نمـاز جمـاعت سه یا چهار نفـره برپـا میکـردیم. نمـاز جمـاعت با نفـرات بیشتـر بصـلاح نبود؛ چون ممکن بود زیـر آتـش دشمن تعداد شهدا بیشتر شود.
🔸 زمـان افطـار هم رزمندگـان پس از خـواندن نمـاز در سنـگر، با خـرما و یک لیـوان آب و یا با کنسرو بادمجان و قرمه سبزی افطـار می کردند. رزمندگـانی هم که نگهبـان بودند در همان مکـان پست خود چیزی می خوردند.
🎙راوی: مهرداد حسنجانی
مردان میدان؛مرد عمل بودند.
تصویر بالا👇
از سمت چپ دومین نفر شهیدمحمدعلی برزگر می باشد
شهیدبرزگر از وقتی خط شکن ویژه شد همیشه آماده باش بود لباس وپوتین رزمش را حتی سر افطار هم در نمی آورد. میگفت:ما برای خوردن وآشامیدن جبهه نیامده ایم؛کسی که عاشق شهادت است برای دیدار حق هر لحظه باید داوطلب میدان باشد.
👌همونطور که درتصویرمی بینیدفقط یک لیوان آب سهم بچه ها ازساعتها تشنگی گرسنگی دفاع از میهن در هوای داغ مردادماه...در افطاربود😢
👌اولین عملیات شهیدبرزگر عملیات رمضان
شب تفحص شهیدبرزگرهم شبهای قدر
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃👈واقعا عالیه
انشای یک پسربچه به پدر رفتگرش:
موضوع انشا👇
(افتخار میکنم شغل پدرم یک ....است)
👌پدر من ميفهمم که
باشرف است آنکس که انسان باشد و بين آشغالها نان پيداکند،
تا آنکس که آشغال باشد و بين انسانها نان پيدا کند.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گناهی که خدا هیچ وقت نمیبخشه!?
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.#یادت باشد که...
✨وقتی سرمایه ات خوبی باشد
آنوقت دیگر ثروتت پول نیست
💫ثروتت همان آبی ست
که به تشنه ای میدهی
💫یا همان تکه نانی به گرسنه ای
وحتی دانه ای به پرنده ای💝
🆔@ShahidBarzegar65
#دشمن چگونه مردم ایران را به جان هم انداخت...
⚫️حجتالاسلام والمسلمین حمزه اکرمی از اساتید حوزه علمیه ماهشهر در حالی که برای امرار معاش در حال مسافرکشی بود توسط سارقین به ضرب گلوله از دنیا رفت.
🔻حجت الاسلام حمزه اکرمی از اساتید حوزه علمیه بندرماهشهر،اخیرا توسط سارق یا سارقان به قتل رسید. این روحانی برجسته حوزه علمیه بندرماهشهر که برای امرار معاش خانواده خود مسافربری میکرد، پس از سوار کردن مسافر ناپدید و جسد آغشته به خون وی جنب راهآهن بندرماهشهر پیدا شد.
🔻این روحانی به ضرب گلوله به قتل رسید و سارقان پس از پرتاب کردن جسد وی به بیرون، خودرو او را به سرقت بردند.
مظلومیت روحانیت شیعه همین بس که دزدی وغارت بیت المال رادیگران میکنند فحشش را استادحوزه ای که برای امرارمعاش مسافرکشی میکنه میخوره وبه قتل میرسه ولی همیشه متهمه که سهمی ازنفت ومواهب نظام آخوندی داره؟؟؟!!!
باورکنید...
در هرقشری خوب وبد وجود دارد...
به راستی....
چرا بی دردهای شکم سیر آنها که از خون مردم شکمشان را سیر می کنند
هیچ اتفاق ناگواری برایشان نمی افتد؟
زیرا او آگاه میکند...
اگراونباشد...دیگر سوالات شرعی بی پاسخ می ماند؛
حرام وحلال کوچ می کند از این دیار مقدس لاله گون...
واین خاک سرخ همان خاک سیاهی میشود که دشمن می خواهد.
تا روزگارمان را سیاه کنند.
این انصاف نیست بگوییم فلان عرصه شغل همه خوبندفلان شغل بد.
ما درجایگاه خود فقط انسان باشیم.
قضاوت کار خداست.
خون مظلوم..پایمال نمیشود...
🆔@ShahidBarzegar65
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆مزار غریبانه و مظلومانه حضرت آمنه (س) مادر پیامبر در راه بین مکه و مدینه در منطقه ابواء 😑😑😑
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌سال جدید🌺🍃
نگرشتان را نسبت به زندگی عوض کنید
این یعنے اینکه خودتون رو از خوشی هاے دنیا و زندگے , محروم نکنید
در مقابل مشکلات , تسلیم نشوید و زانوے غم بغل نگیرید.
خودتون رو دوست داشته باشید و به خودتون و خواسته هاتون احترام بذارید .
یادتان باشد بهترین دوست شما "تصویر ذهنے های خوب شما از خودتان " است
دیگران را دوست بدارید حتی کسانے که با شما همراه و هم عقیده نیستند🌺🍃
از کسے متنفر نباشید که روزگارتان رنگ تنفر نگیرد و سیاهے جذب نکند🌺🍃
از هیچ کس توقعے نداشته باشید که جز دلگیرے پیامدے به همراه ندارد. یادتان باشد که شاید کسے هم از شما توقعی داردو شما نمیدانید.!🌺🍃
پس سال جدید زیبا و پر امید زندگی کنید ...
چندان هم که فکر میکنید وقت نیست !!!
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان_امروز 💫
✍️روزی خلیفه به سربازانش دستور داد تا بهلول را به قصر بیاورند.
سربازان بعد از مدتی بهلول را در حال بازی با بچه های شهر میبینند و او را نزد خلیفه میبرند خلیفه میگوید: بهلول من مقداری پول به تو میدهم و تو آن را بین فقیر ترین افراد شهر تقسیم کن.
بهلول قبول کرد و از قصر خارج شد چند دقیقه بعد بهلول برگشت.
خلیفه گفت : چرا برگشتی!!!؟؟؟
بهلول گفت: من هرچقدر گشتم فردی فقیرتر از تو پیدا نکردم.
خلیفه گفت : برای چی این حرف رو میزنی.
بهلول گفت: تو از مردم پول می گیری و خرج قصر👑 و رختو لباست میکنی پس تو فقیری، این پول هم برای خودت بماند!!!!!
خلیفه بهلول را از قصر بیرون کرد و در فکر فرو رفت.
🆔@ShahidBarzegar65
🔹سلام بر پدر شهید!🖐🏼
هر وقت برای مرخصی می آمد،همین که می رسید دم در خانه و مرا می دید ، می خندید و می گفت: سلام بر پدر شهید!خوبی پدر شهید!
با خنده دنبالش میکردم که نگو این حرف رو پسر!
میگفت چه اشکالی داره برای شما افتخاری ست که پدر شهید باشی😁
اما حالا که همه میگن سلام پدر شهید، دیگه یوسفی نیست که دنبالش کنم💔....
#شهیدیوسففدایینژاد🌷
#تکتیرانداز
#شهدایصابرینسپاه
🆔@ShahidBarzegar65
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای یک شفای متفاوت در حرم امام رضا(ع)
🔹روایت نسرین شاهی از معلولیت و دخیل در حرم تا قهرمانی و طلای پارالمپیک
🤎 اللهم عجل لولیک الفرج 🤎🍃🍃
🤎 الهی و ربی من لی غیرک 🤎🇮🇷
🆔@ShahidBarzegar65