9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥صحبتهای زیبای شهید مصطفی صدرزاده را ببینید و بشنوید و حظ ببرید.
🍃این شبها و روزهای نورانی رمضان، هرحاجتی داریدشهدا رو واسطه کنید🍃
خدایا:بعدشهدا...خواسته ما رهرو بودن برای فرج امام زمانه...
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷❤️
🆔@ShahidBarzegar65
در آبادان شخصی بود که نامش مجید بود.میگفتندگنده لات آبادان است.تمام بدنش جای چاقوبود.هرجامیرفت،یک کیف سامسونت پر از انواع کاردوچاقو همراهش بود.میخواست با عراقیها بجنگد اماقبول نمیکردند.تا اینکه سیدمجتبی هاشمی او را تحویل شاهرخ داد.
شاهرخ کمی به چهره مجیدنگاه کرد.با همان زبان عامیانه گفت:«میگن یه روزی گنده لات آبادان بودی.میگن خیلی هم جیگرداری،درسته؟بعدمکثی کردگفت: اما امشب معلوم میشه،با هم میریم جلو ببینم چیکاره ای.
🔘شب از مواضع نیروهای خودی عبور کردیم به سنگرعراقیها نزدیک شدیم. شاهرخ، مجیدراصدا کردگفت: «میری، یه افسر عراقی رو درسنگرش می کشی و اسلحه اش رو میاری اگه دیدم جرات داری میارَمت تو گروه خودم.
مجید یه چاقو ازتو کیفش برداشت و حرکت کرد.دو ساعت گذشت و خبری از مجید نشد.
به شاهرخ گفتم:«این پسردفعه اولش بود.نبایدمیفرستادیش جلو»
هنوز حرفم تمام نشده بود که در تاریکی شب احساس کردم کسی به سمت ما می آید اسلحه را برداشتم یک دفعه مجید داد زد «نزن منم مجید»پریدداخل سنگر و گفت:«بفرمائیداین هم اسلحه»
شاهرخ گفت:«بچه، اینو ازکجا دزدیدی؟» مجیددستش روداخل کوله پشتی کرد و چیزی شبیه توپ درآورد.
درتاریکی شب سرم راجلو آوردم و یکدفعه دادزدم«وای»سربریده بعثی عراقی در دستان مجید بود.
شاهرخ که خیلی عادی به مجید نگاه میکردگفت:«سرکدوم سرباز بدبختی بریدی؟»
مجیدگفت:«سرباز نبود بیا این هم درجه هاش،از رو دوشش کَندم.» بعدهم تکه پارچه ای که نشانه درجه فرمانده بعثی عراقی بود راداد.
شاهرخ گفت:«تو دیگه نیروی ما هستی.
🎙راوی: همرزم شهید
خاطراتزندگےشھیدشاهرخضرغام معروفبهحرانقلاب ❤️
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرخوش برای ایرانی ها....
ایران زمینه ساز ظهور‼️
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🆔@ShahidBarzegar65
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیست وششم🌙
قال امیرالمومنین علی ابن ابی طالب (ع):
مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ هانَت عَلَیهِ شَهَواتُهُ.
کسی که خود را گرامی دارد، هوا و هوس را خوار شمارد.
حکمت۴۴۹ نهج البلاغه
📜📜📜📜📜📜📜📜📜📜
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️امروز مردم متدین هستند.
🔻حضرت #امام_خامنه_ای:
⚠️حالا بعضی میگویند مردم از دین فاصله گرفتهاند. ما که طلبه بودیم، هیچوقت در هیچ شهری در هیچ جلسهای، این اجتماعاتی که امروز پای منبرها مشاهده میکنید وجود نداشت؛ یک دهم این هم وجود نداشت./ وجوهاتی که امروز مردم میدهند نشان میدهد که مردم متدین هستند. ۹۸/۲/۱۸
✍🏼پ.ن: دشمنان در حال القای این هستند که مردم از دین و دینداری زده شدن در حالی که چنین نیست.
❌مراقب نقشه های شوم دشمن باشیم👌
#روشنگری
🆔@ShahidBarzegar65
15.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 خاطره جالب حجتالاسلام قرائتی از بیپولی و درخواست پول از امام رضا(ع)
♥️ #امام_رضا
🆔@ShahidBarzegar65
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حکایت_مادر..شنیدنیه😊
چرا مادرا خودشون همیشه در سختی می مانند آنهاکه دعامیکنند پس چرا......
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا بخاطر داشتن همه چیز ازت ممنونم
همین الان از عمق وجود بگو
الهی شکرت
🆔@ShahidBarzegar65
💫پارت (75)
جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝امداد غیبــــی(منا در منا)
🌷خاطرۀ پیش رو راخواهرشهید میگوید:
سال۱۳۸۰ همراه همسرم؛عازم سفرحج تمتع شدیم.
چون ضعیف الجثه و بیماربودم، حجم جمعیت مانع آسایشم میشدو بنابراین همراه با مدیرکاروان در ساعات خلوت طواف وفرایض حج را انجام می دادم ازاینکه نمیتوانستم با همسر و برادرم مانندانسانهای عادی درصفوف زائران کعبه باشم اندوهگین بودم.
اماچیزی از احوالم به زبان نمی آوردم،
🌷 تازه ازعرفات برگشته بودیم که مدیر کاروان اعلام کرد:فردا عید قربان است و برای رمی جمرات به«ِسرزمین منا»می رویم.
بادل شکستگی داروهایم راخوردم و خوابم برد
🌷در عالم رؤیا شهیدرادیدم که صدایم میزند:
سلام آبجی زَرّین تاج!زیارت قبول
با خوشحالی او رادرآغوش کشیدم بوسیدم.
گفتم من چون بیمارم نمی توانم همراه جمعیت زائران باشم،وازاین بابت دلخورم.
گفت:اینکه غصه ندارد
توبیا من کمکت می کنم.
🌷گفتم: چه میگی محمد!؟بیام،آن وقت به جای ثواب،دردسرمیسازم
گفت:توبیا، قول شرف میدم تو را سالم به مقصدت برگردانم،همراه با کاروان بیاخودت اعمال را انجام بده
🌷ازخواب بیدار شدم و فورا
با نگرانی خود را مهیا کردم و همراه با سیل زائرا عازم رمی جمرات شدم و باموفّقیت ستون هارا سنگ زدم و با سلامتی برگشتم.
🌷همه حیران مانده بودند ولی من حضور محمد را حس می کردم .پس از قربانی کردن با حجاج همراه شدم و بقیّۀ مناسک راخودم انجام دادم و شیرینی سفر تمتع را به واسطۀ برادر شهیدم چشیدم و آرزویم تحقق یافت.
🔰منبع:کتاب ازقفس تاپرواز
زندگینامه شهیدمحمدعلی برزگر
جلد۲صفحه۱۷۱
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان....
میزبانی که تمام دارایی اش را به مهمان بخشید😳
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 تمساح با لمس شکم آهو متوجه بچه درون شکم آهو میشه.
حتی حیوانات وحشی هم به بقیه رحم میکنند و کودک کشی نمیکنند.
📌اما صهیونیست ها از حیوانات هم پست ترند
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان سفارش مولا علی ع به بُراء....
حتما انجام بدهید فکر نمی کنم دو سه دقیقه بیشتر وقت بگیرد
🙏🙏🙏
اللهم عجل لولیک الفرج
🆔@ShahidBarzegar65