eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
14.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیار زیبا ▪️ کرامتی از حضرت سلطان؛ علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام)، در بیان علامه مصباح یزدی(ره) ▫️در مشهد، به خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدم. صحبت از کرامات حضرت رضا (علیه‌السلام) شد. آقا فرمودند: من بچه بودم که به مسجد پدرم در بازار می‌رفتیم. در مسجد، مُکَبِّری بود به نام کربلایی رضا که نابینا بود و حتی به او کربلایی رضای عاجز می‌گفتند. (آقا فرمودند که مشهدی‌ها به نابینا، عاجز می‌گویند) کربلایی رضای عاجز به مسجد می‌آمد و تکبیر می‌گفت. ما بچه بودیم و سال‌ها بود که او را می‌شناختیم و کوری او را دیده بودیم. روزی من پیش پدرم بودم که این کربلایی رضا آمد، اما بینا شده بود. پدرم از او پرسید: کربلایی رضا، من را می‌بینی؟ گفت: بله آقا و سپس قیافه پدرم را شرح داد. پدرم شنیده بودند که کربلایی شفا گرفته است و می‌خواستند خودشان ببینند. من هم آن‌جا بودم و دیدم همان کربلایی رضایی که هر روز کور می‌آمد، امروز بینا شده بود. این کربلایی دختری داشت که در وقت کوری، دست کربلایی را می‌گرفت و پدر نابینایش را به مسجد می‌آورد. بعد از اینکه در مسجد مستقرّ می‌شد، دیگر به کسی نیاز نداشت. ما جستجو کردیم که چرا شفا داده‌اند. گفتند: سال‌ها بود که این دختر بچه دست کربلایی را می‌گرفت و به مسجد می‌آورد. کم‌کم دختر بزرگ شد و به‌اصطلاح آب و رنگی پیدا کرده بود. روزی بعضی از بچه‌های بازار متلکی گفته بودند و کربلایی هم شنیده بود. او نتوانسته بود تحمل کند و به دخترش گفته بود: دست من را بگیر و مرا به حرم ببر. در حرم، کربلایی به دخترش می‌گوید تو برو خانه من این‌جا می‌مانم. او به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کرده بود: آقا! من سال‌هاست که نابینا هستم و حتی یک‌بار هم گله نکردم، زندگی من با فقر گذشته است، اما یک‌بار هم گله نکردم و گفتم تقدیر خداست و من هم راضی هستم به رضای خدا، اما تعرض به ناموسم را تحمل نمی‌کنم؛ یا من را شفا بدهید یا همین‌جا مرگم را برسانید. من دیگر طاقت ندارم متلک‌های مردم را به ناموس خودم تحمل کنم. کربلایی به حضرت متوسل می‌شود و بعد از مدتی خوابش می‌برد. در خواب، حضرت رضا (علیه‌السلام) او را شفا می‌دهند. مقام معظم رهبری خودشان این داستان را نقل کردند و فرمودند من خودم این جریان را دیده‌ام. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14580
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 💌 😍 آمدن امام رضا علیه‌السلام به عروسی این دو زوج..... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14593
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: این ولادت دلنشینی خاصی برای ما ایرانی ها داره،منم که توفیق داشتم خادم علیه السلام بودم🌹 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14595
20.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.... معجزه این بالاتر😭😭😭           نقل استاد عالی از مقام معظم رهبری https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14596
29.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آلمانیها.به لباس پیامبر.... خاطره مهران رجبی😌 این خاطره یک نکته داره..... https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14597
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بدون تعارف با صاحب نوای ماندگار در وصف امام رضا(ع) 🔹خادمی که نوای او سالهاست یکی از آثار معروف و به یادماندنی شده ➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14598
4.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی توی حرم امام رضا(ع) . . .😍 اگه تو بودی شک میکردی؟😂 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14600
💫پارت (۲۱) جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝معیــــار ازدواج 🌷 محمّد بیست سالش را تمام کرده بود و رعناتر از قبل به نظر می رسید. فکرهایی برایش داشتم و دختران فامیل و روستا را هر شب مرور می کردم تا به خواب می رفتم. 🌷 من هم مثل سایر مادرها آرزویی داشتم که باید به سرانجام میرساندم. محمّد در شهرستان کاشان تحصیل میکرد و یک دیگر را دیر میدیدیم، وقتی هم که به دیدار خانواده می آمد زود می رفت. 🌷 به دوستان پیام آمدنش را داده بود، در پوست خود نمی گنجیدم پیش از رسیدنش مثل همیشه اتاقش را گردگیری کردم، سماور زغالی را به راه انداختم و دمنوش آنخش را آماده کردم، چند مدل غذا مثل فَطیرمسکه، آش ماست آبه و ترکمنی تدارک دیدم تا پسرم جان بگیرد. 🌷 انتظارم به سر و مسافرم از راه رسید، چشمم به جمالش روشن شد. محمّد از آن همه غذا فقط فطیرمسکه را خورد و از پختن چند نوع غذا منصرفم کرد 🌷فرصت را غنیمت دانستم و سخن را به طرف ازدواج فلان فامیل کشاندم و پرسیدم به نظر :تو یک دخترِ خوب چگونه باید باشد؟ محمّد پاسخ داد: نابینا، ناشنوا، لال و فلج باشد. پرسیدم شوخی میکنی؟ گفت: اتّفاقاً جدّی عرض کردم. 🌷با عصبانیّت گفتم: پس بگو میخواهم با آبروی تان بازی کنم. خندید و گفت: منظورم چیز دیگریست، نابینا باشد یعنی از گناه چشم بپوشاند، ناشنوا باشد یعنی از شنیدن گناه پرهیز کند، لال باشد یعنی زبان را به گناه نچرخاند، فلج باشد یعنی قدم در مسیر گناه نگذارد. 🌷گفتم: همۀ آنهایی که برایت در نظر داشتم ازدواج کرده اند، محمّدلبخندی زد و گفت: مادر! حرف دلت را بگو. گفتم: من یک مادرم، می خواهم دامادیت را ببینم، نفسی بیرون داد و گفت: ببین هنوز دهانم بوی شیر می دهد، بگذار درسم تمام شود تا خدا چه بخواهد 🌷با شوق ادامه دادم در مجلس فامیل دخترِ زهرا خانم را دیدم، بسیار نجیب و با کمالات است خیلی به دلم نشست، من ظاهر می خواهم تو باطن، چه بهتر از این اگر موافق باشی نشانش کنم بعد که تحصیلت تمام شد جشنتان را می گیریم، نظرت چیست؟ 🌷محمّد با جدّیت و مؤدّبانه، روی دو زانو نشست و گفت: مهلتم بده، مادر! گفتم: این دختر خواستگاران زیادی دارد، قول میدهم تا دفعۀ بعد که برگردی ازدواج کند 🌷پرسیدم: کسی را در نظر داری؟ محمّد سری تکان داد و گفت: البتّه. با کنجکاوی گفتم: او کیست؟ گفت: حور العین بهشتی. گفتم: مسخره ام میکنی. گفت: خدا نکند. 🌷 همینطور که رختخواب ها را پهن میکرد، گفت: مادر فعلا کسی را برایم نشان نکن، محیط کوچک است، دوست ندارم آبروی کسی زائل شود و بیهوده مسلمانی را چشم انتظار خود بگذارم. 🌷گفتم: یعنی میشود آرزو به گورم نکنی و تو را در رخت دامادی ببینم گفت: قول می دهم با لباس جبهه بر تخت دامادی بنشینم. گفتم: اذیّتم نکن. محمّد به نشانۀ تسلیم دستانش را بالا برد. و گفت: عجله نکن مادر! 🌷به زودی مرادم را خواهی دید. https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14600
29.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ تلنگر /گل هایی که آمدند اما نرسیدند ....😔 اگه توفیق نشد مثل این گلها روز تولدآقا حرم باشی....دلت رو گره بزن به محبت آقا 🤲📿🕌🕋🌿🕊🌿 همین الان هرجای دنیا که هستی دستتو بذار روی سینه ات و به امام مهربانی ها سلام بده رفیق🌿🕊 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14601
امام زمانی💜 👌 خیلی ارزش خوندن داره 💚فرض ڪن حضرت مهدی"ع"به تو ظاهر گردد ظاهرت چنانی هست ڪه خجالت نڪشی❓ خانه ات لایق او هست ڪه مهمان گردد❓ لقمه ات در خور او هست ڪه نزدش ببری❓ پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت ... آنقدر به مولا علاقه داری ڪه یڪ هدیه برایش بخری❓ حاضری گوشی همراه تو را چڪ بڪند❓ با چنین شرط ڪه در حافظه دستی نبری ❕ واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران می توان خواند تو را یارِمسلمان نبی ‌این همه لاف زن و مدعے اهل ظهور پس چرا یار نیامد ڪه نثارش باشیم سالها منتظر سیصد و اندے مرد است آنقدر مرد نبودیم ڪه یارش باشیم اگر آمد خبر رفتن ما رو بدهید به گمانم که بنا نیست ڪنارش باشیم . ‌https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14607