1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯🇮🇷
________________
✋لبیک_امام_خامنه ای
📢 توصیه حضرت آیتالله خامنهای به قرائت قرآن و دعا برای پیروزی جبهه مقاومت
❤️رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی، قرائت سوره فتح، دعای ۱۴ صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای پیروزی جبهه مقاومت توصیه کردند.
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ🩷🍃
این زن که خاک قم به وجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
⚘️سالروز پر از خیر و برکت ورود کریمه اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام به شهر مقدس قم تبریک وتهنیت باد
خاطره ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی
نزدیکی های عید بود،
من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم،
صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم،
از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند و تعریف میکند...)
پدرم بود،
مادر هم او را آرام می کرد،
می گفت:
آقا! خدا بزرگ است،
خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!...
اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند،
نباید فکر کنند که ما........ 😔
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم،
۱۰۰ تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان....
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد؛
۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس،
آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛
رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛
در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛
برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟!
فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشد، نه ۹۰۰ تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس،
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم،
درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم؛
اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند،
گمان کردم شاید درست باشد...!!
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18533
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️دست در دست هم!
🔖روایتی جالب از ازدواج شهیده معصومه کرباسی و همسرشان
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18534
پیوست صلوات✨✨🕊🕊
•
توسل شهید طهرانی مقدم
به امام رضا (ع) برای ساخت
موشک نقطه زن...
رفته بودیم روسیه
تا از روسها موشک نقطهزن بخریم.
اما قرارداد را فسخ کردند
و افسر روسی گفت:
این فناوری اختصاصی ماست
و اگر شما بخرید از روی آن کپی میکنید.
قول دادم چنین کاری
انجام نمی دهیم، اما قبول نکرد.
حرف هایم نتیجه نداد،
و به افسر روسی گفتم:
ما بدون شما،
موشک نقطهزن میسازیم،
او خندید و گفت:
به این تکنولوژی بعد از
۵۰ سال هم نمیرسید!
وقتی برگشتیم ایران
هر چه در توان داشتم را گذاشتم،
اما به در بسته خوردم.
تا اینکه دست به دامن
امام رضا علیه السلام شدم.
رفتیم مشهد
و سه روز در حرم
برای پیدا کردن راهی
متوسل حضرت شدم.
تا اینکه با عنایت امام
روز سوم در حرم طرحی
در ذهنم جرقه زد.
سریع برگشتم
به محل اسکان و آن را
در دفتر نقاشی دخترم کشیدم.
آمدیم تهران
و طرح را عملیاتی کردیم
و موشک نقطه زن فاتح ١١٠ را ساختیم.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی_ایران
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18535
3.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر این صحبتهای آقای راجی زیبا بود.
🔹مردم کوفه با امام حسین امتحان نشدند، با مسلم بن عقیل امتحان شدند و ما نیز...
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18536
1⃣
📌 ″شهید اوهانی″ تا اذن دخول #امام_رضا را نگرفت، وارد حرم نشد..
🔹 سال ۶۲ بود که در محضرشان مشرف شدیم محضر آقاجانمان حضرت علی بن موسی الرضا آلاف تحیة و الثناء...
◇ وارد شدیم و جلوی تابلوی اذن دخول ایستادیم، با هم اذن دخول را خواندیم و در کمال ناباوری برگشتند و نرفتند داخل...
◇ توی راه که برمی گشتیم مسجد، (بله اون زمان هتل و ... نمی ماندیم بلکه در مساجد و پایگاه ها اسکان می یافتیم)
◇ گفتم: آقا رحمت چرا نرفتیم داخل حرم؟!
فرمود: عرض می کنم و تمام...
◇ شب، قبل از نماز باز دوباره راهی حرم شدیم و خواندن اذن دخول و دوباره برگشتند، ولی خیلی گرفته بودند.
◇ کم کم عصبانی میشدم
دیگه سؤال نکردم.
◇ صبح حدود ساعت دو و نیم راهی حرم شدیم، ولی یا صاحب الزمان(عج)، وقتی اذن دخول را میخواندند_که شاید نیم ساعت طول کشید_ شانه هایش از شدت گریه به لرزش در آمده بود ، مثل ابر بهاری میبارید.
◇ رفتیم داخل حرم و زیارت و مناجات و نماز و امین الله و ....
حدود ساعت هشت صبح از حرم خارج شدیم, به صرف صبحانه ( املت ) میهمانم کرد و خیلی هم خوشحال بود.
◇ بعد از صبحانه عرض کردم دفعه سوم چرا داخل شدیم و دفعات قبل نه؟
◇ لبخندی زد و فرمود:
گریه از ته دل به هنگام خوندن اذن دخول، یعنی اجازه صادر شد؛ میتونیم وارد بشیم ..
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18538
4.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅ماجرای عنایت امام رضا ع
به یکی سنی💚💌
🔰استاد دانشمند
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18539
فاطمه خانوم عزیز ؛ دختر مدافع وطن کرمانشاهی و مداح اهل بیت(ع) سرهنگ شهید حاج حمید امیریان(از فرماندهان پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی) ، امروز ۲۵ شهریور یعنی ۲ ماه و ۲۵ روز بعد از شهادت پدرش به دنیا اومد.❤️
گرچه فاطمه کوچولو پدرش رو نمی بینه اما حتما" وقتی بزرگتر بشه به رشادت های پدرش افتخار میکنه💔🇮🇷
شادی روح مطهرش صلوات
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18540
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چالش سخت در کوهسنگی مشهد...
ارشاد تاثیرگزار...✅
https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/18541