ببینیدچقدرقشنگ وآموزنده است این پندنامه...
🌹🕊 شهید کمیل ایمانی
📝توبه نامه شهید
خدایا توبه می کنم
👈از اینکه گاهی اوقات حسد کردم
👈از اینکه گاهی زیبایی قلمم را به رخ دیگران کشیدم
👈از اینکه مرگ را فراموش کردم
👈از اینکه گاهی منتظر ماندم تا دیگری ابتدا به من سلام ✋🏻 کند
👈از اینکه ایمانم به بنده ات، بیشتر از ایمان به تو بود 😭
👈از اینکه حق والدینم را ادا نکردم
👈از اینکه در امر به معروف و نهی از منکر گاهی کوتاهی می کردم
👈از اینکه واجبی را به خاطر مستحبی رها کردم
👈از اینکه تعهدهایی که با تو بستم، بشکستم
👈از اینکه ایثارم کم بود
👈از اینکه در نمازم گاهی به چیزی جز به تو فکر کردم
👈از اینکه تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم
👈از اینکه در سختی ها گاهی به جای تو به بنده ات رو آوردم 😓
👈از اینکه سنجیده و حساب شده 🤔 و با فکر سخن نگفتم
👈از اینکه قول دادم ولی خلاف عمل کردم
شادی روح شهدایک شاخه گل صلوات🌹
🆔@ShahidBarzegar65
هر کس دنیا را
از زاویه دید خود قضاوت میکند...
گاهی بهتر است
جای خودرا برای بهتر دیدن
عوض کنید.
🆔@ShahidBarzegar65
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادش بخیر...قدیما
هرگز نفهمیدیم..
چرا برای بزرگ شدن این همه
بی تاب بودیم ...
🆔@ShahidBarzegar65
✍#حکایت برای نوجوانهای کانال:
کشاورزی یک مزرعه بزرگ گندم داشت زمین حاصلخیزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
هنگام برداشت محصول بود،
شبی از شبها روباهی وارد گندم زار شد
و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد
و به پیرمرد کمی ضرر زد.
پیرمرد کینه روباه را به دل گرفت
بعد از چند روز روباه را به دام انداخت
و تصمیم گرفت از حیوان انتقام بگیرد !
مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده به دم روباه بست و آتش زد.
روباه شعله ور در مزرعه به این طرف و آن طرف میدوید و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش در این تعقیب و گریز گندمزار به خاکستر تبدیل شد !
وقتی در پی انتقام هستیم باید بدانیم آتش این انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت !
بیخیال....
انتقام فقط آرامش امروزت رامیگیرد...
🆔@ShahidBarzegar65
9.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار جنگ اگرباشد
تلآویو است ایران نَه....
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
#اللهم کن لولیک
#صدای دلنشین مقام معظم رهبری
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...(خیلیا نشنیدین جالبه...)
یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران
نقل میکرد: قرار بود جمع منتخبی از اساتید
و نخبگان ریاضی برای شرکت در کنفرانسی
بین المللی به یکی از کشور های غربی برن
وقتی سوار هواپیما شدم دیدم یه روحانی
تو هواپیماست، به خودم گفتم بفرما
اینا سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن
رفتم پیشش نشستم بهش گفتم: حاج آقا
اشتباه سوار شدید مکه نمیره ها!!!
گفت: میدونم
گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس علمی
شما اشتباهی نیاین
گفت: میدونم
دیدم کم نمیاره
جدیدترین و پیچیده ترین مساله ریاضی
رو که قرار بود تو کنفرانس مطرح کنم
داخل برگه نوشتم دادم بهش
گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی
ریاضی اونم تو یه کشور خارجی
حتماً باید ریاضی بلد باشید
اگر ریاضی بلدید این سؤال رو حل کنید
برگه رو بهش دادم و خوابیدم
از خواب که بیدار شدم دیدم داره
یه چیزایی تو برگه مینویسه
گفتم: حاجی عجله نکن اگه بعداً حلش کردی
من دکتر فلانی هستم از دانشگاه تهران
جوابشو بیار اونجا بده
دوباره خوابیدم، بیدار که شدم
دیگه نمینوشت گفتم چی شد؟
برگه رو بهم داد و گفت:
سؤالت چهار راه حل داشت
سه راه حل رو نوشتم
و اون راهی هم که ننوشتم بلد بودی
شوکه شده بودم
ادامه داد: این هم مسأله منه اگر تونستی
حلش کنی من حسن زاده آملی هستم از قم
بعدها فهمیدم که به ایشان لقب ذوالفنون را
دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود
تا جائی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود
در هفته روزی یکبار عدهای از پروفسورهای
فرانسه و سایر کشورهای اروپائی برای کسب
علم و ریاضی و نجوم خدمت ایشان میرسیدند
حالا نظر این عالم بزرگ درباره رهبر
معظم انقلاب امام خامنهای مدظله العالی:
گوشتان به دهان رهبر باشد چون ایشان
گوششان به دهان حجت بن الحسن عج است
این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا میکند
که بدانیم صاحب تفسیر المیزان
علامه عارف آیتالله طباطبائی درباره
شاگردش علامه حسنزاده فرمودهاند:
حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان عج
جهت شادی روح عالم ربانی
علامه حسن زاده آملی ره
فاتحه و صلوات⚘
🆔@ShahidBarzegar65
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸برایِظهور👌🏼
چند وقت پیش شهید ناظری را در عالم رؤیا
دیدم که میگفت :
«من که جایی نرفتم، ما داریم خودمان را برای ظهور✨ آماده میکنیم».
🎙( نقل از سردار کریمی)
#فرمانده_شهید_سردار_محمد_ناضری🌷
🆔@ShahidBarzegar65
جلسه بود.
از وزارت خارجه و رؤسا در حضور حاج قاسم.
همسر حاج قاسم غذایی برایش فرستاده بود.
موقع نهار که شد، حاجی خودش دست به کار شد و همان مقدار غذا را بین همه قسمت کرد.
حتی حواسش به سربازهای دفترش هم بود!
حتی بالاتر، در ظرف های کوچکی برای بعضی از سربازها، با دستان خودش غذا کشید.
📚منبع: کتاب "حاج قاسم "
🆔@ShahidBarzegar65