eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
14.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهارچیزکه آدمو در زندگی موفق میکنه؟ امام جواد بقدری قشنگ گفته که به دل همتون میشینه😊 🆔@ShahidBarzegar65
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤔بوسیدن کودک چه فایده ای دارد 😘فرزندانتان را زیاد ببوسید پیامبر اکرم فرمودند هر کس فرزندش را ببوسد خداوند عزوجل براى او حسنه مى نویسد 😘بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد 😘بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند 😘بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود 😘بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند 😘بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد 😘بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند 😘هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد در این موقعیت همکاری کودک بالاست 😘نکته آخر بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوص‍‍اً دست های آنها دست هایشان را روی گونه تان بگذارید چون دست مغز دوم و یک عضو کلیدی و بسیار مهم است خدایا: بحق شش ماهه کربلا به عزیزان چشم انتظارفرزندهم توفیق ثمرسالم وصالح عنایت فرما... 🆔@ShahidBarzegar65
پارت ۷۱شهید محمد علی برزگر.mp3
زمان: حجم: 3.77M
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر کتاب ازقفس تاپرواز جلد اول-خاطره مبارز کوچک
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قضاوت کار خداست.♥️ به راحتی ازدیگران عیب جویی نکنیم. ماها بیشترباید حواسمون باشه.. ایرادگرفتن به انسانها کارِ مانیست 🆔@ShahidBarzegar65
3.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدقه امروزمان باشد مشتی دانه برای گنجشکها شاید با جیک جیکشان دعایی کنند که دلیل اجابت آرزویمان باشد هوا سرد است یادمان باشد مشتی دانه به برکت زندگیمان کمک می‌کند. 🆔@ShahidBarzegar65
1.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاهی چه دلگیر میشوی از خدا و گاهی چه بی اندازه دلت برایش تنگ میشود؛ گاهی از حکمتش شاکی و  گاهی راضی؛ گاهی مشکوک و  گاهی مجذوب عدالتش میشوی؛ گاهی از رگ گردن به تو نزدیکتر و گاهی دور میشود از تو؛ گاهی قدرتش درلبخند تو جاری میشود و گاهی در گریه ات؛ خدا همان خداست، کاش اینقدر ما  گاهی به گاهی نمیشدیم! 🆔@ShahidBarzegar65
2.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج... سپاس از حضور وفعالیت ونشر شماخوبان همیشه همراه.. اجرتون باشهدا.. التماس دعا 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... پنجشنبه آمد 👌پویشی ها صلوات هفتگی فراموش نشه 🆔@ShahidBarzegar65
حج فقرا آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت. نامش عبدالجبار بود هزار دینار طلا در کمر داشت. چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد. عبدالجبار براى تفرج و سیاحت، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى (مرغ مرده) افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت. عبدالجبار با خود گفت: «بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد.» در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم! مادر گفت: «عزیزان من! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم.» عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: «سیده اى است، زن عبدالله بن زیاد علوى، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است. او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.» عبدالجبار با خود گفت: «اگر حج مى خواهى، این جاست.» بى درنگ آن هزار دینار را از میان باز کرد و به زن داد. عبد الجبار آن سال به ناچار در کوفه ماند و حج نرفت و به سقایى مشغول شد.  هنگامى که حاجیان از مکه باز گشتند، وى به پیشواز آنها رفت. مردى در پیش قافله بر شترى نشسته بود و مى آمد. چون چشمش بر عبد الجبار افتاد، خود را از شتر به زیر آورد و گفت: «اى جوانمرد! از آن روزى که در سرزمین عرفات، ده هزار دینار به من وام داده اى، تو را مى جویم. اکنون بیا و ده هزار دینارت را بستان!» عبد الجبار، دینارها را گرفت و حیران ماند و خواست که از آن شخص حقیقت حال را بپرسد که وى به میان جمعیت رفت و از نظرش ناپدید شد.  عبدالجبار حیران در این داستان مانده بود که در این هنگام آوازى شنید: «اى عبد الجبار! هزار دینارت را ده هزار دادیم و فرشته اى به صورت تو آفریدیم که برایت حج گزارد و تا زنده باشى هر سال حجى در پرونده عملت مى نویسیم، تا بدانى که هیچ نیکوکارى بر درگاه ما تباه نمى گردد. ‎‌🆔@ShahidBarzegar65
🌹وقتی شهید نواب با شاه ملاقات کرد به او چه گفت؟ ♦️ به جهت لغو حکم اعدام یکی از شاگردانش به دیدار محمدرضا پهلوی میرود. در مورد این دیدار می‏گوید: وقتی به دربار رفتم آقای جم وزیر دربار به من گوشزد کرد ملاقات با اعلیحضرت عرفی دارد، از جمله تعظیم به وی، رعایت زمان ملاقات و...، ولی من گوشم بدهکار این حرف‏ها نبود، به نزد شاه که رسیدم تعظیم نکردم بلکه سلام دادم و سر جایم ایستادم، به ناچار شاه دستش را دراز کرد و با من دست داد و پرسید: آقای نواب صفوی چه می‏خوانید؟ من شنیده ‏ام شما طلبه هستید و درس می‏خوانید، ما آمادگی داریم هزینه تحصیل شما را تأمین کنیم. شهید نواب صفوی در ادامه می‏گوید: دستم را محکم بر روی میز کوبیدم و گفتم: من درس هستی و سیاه ‏مشق زندگی می‏خوانم، من به شما نصیحت می‏کنم باید از فلسطین حمایت کنید و همراه با مردم مظلوم و فقیر باشید. 👌پس از پایان وقت ملاقات، شاه به وزیر دربار می‏گوید: این سید مثل یک افسر که با سرباز صحبت می‏کند با من صحبت کرد و اصلا انگار نه انگار شاهی وجود دارد. 🆔@ShahidBarzegar65