eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.1هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان... این ماجرا واسه خیلیا شنیدنیه فتح خيبر به دست امير المؤمنين (ع) در اين روز در سال ۷ ه.ق در جنگ خيبر مرحب به دست أمير المؤمنين عليه السّلام كشته شد و قلعه خيبر به دست آن حضرت فتح گرديد. چون پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به جنگ خيبريان رفت و قلعه قموص را محاصره كرد، ابتدا پرچم را براى مبارزه با آنان به ابوبكر دادند. ابوبكر با لشكرى رفت، ولى چون نظر به پهلوانان آنان نمود فرار كرد و لشكريان هم در پى او باز گشتند. روز بعد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پرچم را به عمر داد و او هم از ترس كشته شدن به ميدان جنگ نرسيده باز گشت. . 💠 انتخاب على (ع) براى فتح خيبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به مردى مى‌دهم كه حمله هايش را تكرار كند، نه اينكه فرار كند. كسى كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خيبر را به دست او فتح مى‌كند». همه اصحاب آرزو كردند كه اين مقام و منزلت به آنان واگذار شود. فرداى آن روز، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: على بن ابى طالب عليه السّلام كجاست؟ گفتند: چشم دردى دارد كه حركت براى آن حضرت مشكل است. خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: او را حاضر كنيد. سلمة بن اكوع رفت و آن حضرت را آورد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سر آن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارك به چشمان نورانى حضرت خاتم الاوصياء على مرتضى عليه السّلام ماليد و فرمود: «بار الها، زحمت گرما و سرما را از او بردار». پس از آن روز بر أمير المؤمنين عليه السّلام درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله زره خود را بر او پوشانيد و ذوالفقار را بر كمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مركبش نموده فرمود: «جبرئيل از سمت راست، ميكائيل از سمت چپ، عزرائيل از پيش رو و اسرافيل از پشت سر، و نصرت خدا بالاى سر، و دعاى من از پشت سر تو است». فرمود: يا على، مسلمانى را بر ايشان عرضه كن. . ⭕ ميدان جنگ خيبر آن حضرت رفت، و پس از موعظه و نصيحت، عده‌اى براى جنگ با او آمدند. آنان دو نفر از مسلمانان را شهيد كردند. أمير المؤمنين عليه السّلام بر آنها تاخته و آنها را كشتند. آنگاه برادر مرحب با عده‌اى آمدند. حضرت آنها را هم به درك فرستاد. مرحب كه شجاع بود به خونخواهى آمد. أمير المؤمنين عليه السّلام چنان با ذوالفقار بر سرش فرود آورد كه شمشير از حلقش گذشت و او را دو نيم ساخت و به خاك انداخت. صداى تكبير مسلمانان بلند شد. عده‌اى از يهود به دفاع آمدند و با مسلمانان به جنگ پرداختند. أمير المؤمنين عليه السّلام به مبارزه ادامه داد تا عده‌اى كشته شدند و عده‌اى به قلعه گريختند. آن حضرت با دست قدرتمند حيدرى در قلعه را كند و براى مسلمانان معبر قرار داد تا از خندق عبور كنند. حضرت چندين بار مسلمانان را از روى خندق به وسيلهٔ آن در عبور داد، با اينكه از سه روز قبل، آن حضرت گرسنه بود. 📚 فيض العلام: ص ۳۱۷-٣٢١ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اسلحه ایمان تسلیت اماما...واغربتا بر جد بزرگوارت که با دست وپای بسته برزنجیر؛ باب الحوائج گره های کور می‌شود... برای انقلاب مهدوی دعاکن...✨ 🆔@ShahidBarzegar65
🌺 عادت آقا مرتضی این بود که اگر در یک جمع یا مهمـانی قرار میگرفت و خوردنی و یا شیرینی می آوردند، یکـی کـه بـر می داشت، نمی خـورد! و به صاحب خانه می گفت: «می تونم یکی هـم اضافه با خودم ببرم؟!» و بر می داشت. می گفت: «می بـرم تـا بـا خــانواده بخـورم.» 💠 می گفت: «آدم نبـاید اهـل تک خـوری باشد! باید سـعی کند که شـیرینی های زندگی اش را با خانواده اش سهیم باشد. این امر در ایجاد اُلفت بین زن و شوهر خیلی مؤثـر است.» 💠 از جمله چیزهایی دیگری که در ایجـاد اُلفت بین زن و شوهـر مؤثـر می دانست؛ برگـزاری نمـاز جمـاعت خـانوادگـی بـود. 📚 همسفر خورشید / علی تاجدینی 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍داستان...خیلی جالبه مُرده ای که بادعای مادر برگشت😳 ملاقات با حضرت عزرائیل 🎙استادمسعودعـــالے ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌🆔@ShahidBarzegar65
37.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 روشنفکری... بقول شهیدبرزگر👇 وقتی غرق در گرفتاری هستی و داری فریاد خدا خدا میزنی بِدان باغبان برای رشد باغش شاخه های اضافی درخت رو هَرَس میکنه... پس اگه الان گرفتاری..بِدان فصل هرسه.. درد ورنج داره..ولی گشایش وشکوفاییت نزدیکه.. هیچوقت از رحمت خدا نا امیدنشین چقدر قشنگه کلامش😊 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلـــب انسان همانند حوضی است ڪه چهار جویبار، همیشه آبشان در آن میریزند... اگر آب چهار جـویبار پاڪ باشد، قلب انسان را پاڪ و زلال میڪنند اما اگر آب یڪی یا دو تا یا چهارتاے این جویبارها آلوده باشند قلب را هم آلوده💔 میڪنند. جویباراول: چشم است جویبار دوم: گوش است جویبار سوم: زبان است جویبار چهارم: فڪرو ذهن 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بالارونگاه بفرمایید👆 انسانیت ...تبعیض ممنوع انسانهای عجیبی هستیم ؛ وقتی به دستفروش فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشدبا کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز می خریم ... اما وقتی به کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی میرویم و یک فنجان قهوه را ده برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز میگذاریم و شادمانیم !! شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم ؛ شادمانیم که ثروت مندان را ثروتمندتر میکنیم... 🆔@ShahidBarzegar65
⭕️بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی‌مان برایم خواهد گریست! 🔹یکی از روزهای آخر عمر شاه در قاهره بود. خبرنگار بی بی سی از او پرسید: تجربه تبعید چگونه است؟ گفت: امروز من آینده را پشت سر گذاشته ام، بیماری وجودم را تحلیل می‌برد. خبرنگار پرسید: آیا احساس پشیمانی دارید؟ 🔹شاه جواب داد: شاید در تقسیم املاک بین محرومان تعلل کردم. شاید نباید این طور با روحانیت در می افتادم و شاید نمی‌بایست مسیر غربی ترقی را چنین می‌پیمودم. باید تجارت مشروبات الکلی را قدغن می‌کردم. بعضی کاباره‌ها و سینماها را تعطیل می‌کردم و با مواد مخدر مبارزه می‌کردم. حالا بعد از مرگم تنها سگ خانوادگی‌مان برایم خواهد گریست! 📚منبع: کتاب(حاشیه‌های مهم تر از متن) ص ۲۴۹ به نقل از (ده دوران) 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀علامت مومن بودن؛تنظیم زندگی با امام زمانعج الله تعالی فرجه الشریف 🍀 🆔@ShahidBarzegar65
چکمه پلاستیکی... معلم از دانش‌آموزان میخواهد که هر کدام در رابطه با وضعیت خود یک انشا بنویسند و قول میدهد که به بهترین انشا جایزه بدهد. همه بچه‌ها، انشای خود را می‌نویسند و معلم بعد از خواندن آنها، از آنجا که همه انشاها را زیبا می‌یابد نمیتواند یکی را انتخاب کند؛ سپس تصمیم میگیرد به قید قرعه، برنده‌ی جائزه (چکمه پلاستیکی) را مشخص کند! معلم از دانش‌آموزان میخواهد اسامی خود را داخل چکمه بگذارند، تا او یک اسم را بیرون بکشد همین که میخواست اسم را بخواند همه بچه‌ها دست می‌زنند! و معلم با صدای بلند اسم "سوسن" را می‌خواند. معلم وقتی این جریان را برای همسرش توضیح میداد اشک ریخت و چنین ادامه داد وقتی بقیه اسمها را نگاه کردم متوجه شدم تمام بچه‌ها فقط اسم سوسن؛ فقیرترین بچه کلاس را نوشته بودند کودکان مهربانترند ‌‌🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌یادت نره.. تشکر ازخدا..هیچوقت تکراری نیست چون هردفعه که میگی الهی شکر یک در خیر به روت بازمیشه 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باب الحوائج شد تا بگیرد دست‌ها را...💔(ع) امام رضایم تسلیت.. امام زمانم سرت سلامت.. از حضور؛فعالیت و نشرکانال از شما خوبان همیشه همراه سپاسگذاریم. اجرتون بااهلبیت وشهدا🕊 اللهم عجل لولیک الفرج💌 التماس دعا✨ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... پنجشنبه آمد 👌پویشی ها صلوات هفتگی فراموش نشه 🆔@ShahidBarzegar65
..تحریم یک مادر😢 با دلهره توی تاکسی‌ سبز رنگ نشسته بودم و بین انگشت‌هایمْ کاغذ آدرس داروخانه‌ای را در کوچه پس کوچه‌های جنت‌آباد شمالی فشار می‌دادم. یک واسطه بهم اطمینان داده بود که آنجا رسپیریدون دارد؛ قرصی کوچکتر از عدس. اندازه نقطه‌ای که توی زندگی پسرم بین کلمه مرگ و زندگی فاصله می‌انداخت. پسر دو ساله من، درکی از ارتفاع نداشت. این یک نوع کم‌حسی در اتیسم است. بدون آن قرص، ممکن بود خودش را از هر بالا بلندی به پایین پرتاب کند. آن سطح مرتفع می‌خواست مبل باشد یا قله‌ی سرسره‌ای در پارک. می‌توانست پشت بام خانه‌ای سه طبقه باشد یا پنجره باز ماشین در حال حرکت. وقتی به مقصد رسیدیم هوا تاریک شده بود. رفتم توی داروخانه خلوت. پرسیدم رسپیریدون دارید؟ مرد چند ثانیه‌ای به من نگاه کرد. نسخه را از کیفم بیرون کشیدم و گفتم «آقا بخدا برای همین کاغذ ۳۷۰ تومن پول ویزیت روانپزشک اطفال دادم. ثبت اینترنتی هم هست. می‌تونید کدملی بچه‌مو چک کنید.» بغض اگر چهره داشت، در آن لحظه حتما شکل من بود. سراغ رایانه‌اش نرفت. فقط جوری با احتیاط و آهسته برگه قرص را روی پیشخان گذاشت که انگار داریم کوکائین رد و بدل می‌کنیم. تشکرکنان قرص را توی دستم فشار دادم. هنوز در خروجی را باز نکرده بودم که صدای مرد توی داروخانه پیچید: «خانم این آخریش بود. دیگه اینجا نیاین.» آنجا به اشک‌هایم اجازه ریختن ندادم. اما کمتر از یک هفته بعدْ دیگر دلیلی برای اختفای اضطرابم نداشتم و می‌شد راحت و رها گریه کنم. توی تاکسی بودم. قرص‌های تو برگه یا بهتر بگویم، روزهای آرامش خانه‌مان، تمام شده بود. صبح زود، کاسه‌ی چه کنم را برداشته بودم تا آن را سمت متصدی داروخانه سیزده آبان بگیرم. راننده، رادیو را برای اخبار ساعت هفت روشن کرد. گوینده اخبار، اول مطمئن‌مان کرد که اینجا تهران است؛ و صدا، صدای جمهوری اسلامی ایران. بعد جوری که انگار مخاطبش فقط خود خود من باشم متن اولین خبر را خواند: «دانشمندان ایرانی توانستند قرص رسپیریدون را بومی‌سازی کنند. ماده اولیه این دارو در لیست جدید تحریم‌ها علیه ایران قرار داشت. این دارو برای درمان و کنترل اتیسم به کار می‌رود...» نه صورتم را پوشاندم و نه صدایم را پایین آوردم. اشک شادی که پنهان کردن ندارد. شیرین‌تر این که تنها بیست روز بعد، همسرم با سه برگه رسپیریدون از داروخانه‌ی محله‌مان به خانه آمد. 👌من رای می‌دهم چون پسرم اتیسم دارد. چون می‌دانم اگر با صندوق‌های خالی اقتدار و امنیت این مملکت خال بردارد، هزاران مادر نگران مثل من، برای یافتن داروهای ساده‌ای مثل تب‌بر و سرماخوردگی، راهی این مسیر پر رنج شوند. به امید این و اون باشیم که کلاه‌مون پس معرکه است.» «چقدر خوبه آدم به چیزی که مال خودش می‌دونه تعلق و تعصب داشته باشه مثل سرزمین رنج دیده ام ایران🇮🇷🕊 🆔@ShahidBarzegar65
میخام شمارو باشهیدرضامتقی روشن؛ هم محلی شهیدبرزگر آشناکنم. شهیدرضامتقی روشن که بود⁉️ در زمان انقلاب شورای رستم آبادبود. دغدغه اش خدمت به اهلبیت؛مسجدو مردم بود.نمازش رادرمسجدمیخواند. از اول محرم مشکی می پوشیدوموقع سینه زنی پیراهن مشکی اش را دور کمر می بست وعُریان آنچنان یاحسین گویان سینه می‌زد که سینه اش کبود ونیلی میشد.انگارکه تازه عزیز ازدست داده باشد. او قبل از انقلاب امتحان سختی را گذراند. شهیدمتقی وپدرش دهقانِ عموی شهیدبرزگر بودند. شاه با قانون اصلاحات ارضی هیئت ۷نفره بازرسان را به رستم آبادفرستادتا ۱۸ساعت از املاک کشاورزی مالِک را با اجبار به این پدر وپسرتحویل دهداماپدرشهیدگفت:ما ازخدارزق میطلبیم نه بنده خدا. پس املاک رابه صاحبانش برگرداندند. شب وروزش مردم بود.زمستانها با مشقت تانکر نفت به آبادی می آورد تا مردم ازسرمای استخوان سوز درامان بمانندحتی پیش می آمدگاهی کسانی براثربی حوصلگی درنوبت به او پرخاش میکردنداما اودرکمال صبرخشمش را فرو میخوردوتنها جوابش سکوت بود وبس. تهیه مواد غذایی تعاونی؛حمام؛مدرسه؛مسجد؛خادم مجالس شادی وغم مردم؛ و...برای مردم آن زمان بسیارمهم بود. حتی تابستان‌های داغ کامیونی از قالبهای یخ برای مردم می آورد تا گرمای سوزان تیر ومرداد جگرشان را نسوزاند. هرچه بود شهید امتحانش را این دنیا پس داد.خدمات و زحماتش راکشید ومزدش شدبهشت برین. رضا؛ رضای خدا بودهدفش .وخدا راضی کرد رضایش را به بهترین پاداش یعنی شهادت. شهیدی که کوچکترها برسفره اش بزرگ شدند وبزرگترها؛طلاب؛از برکت حضورش رزق می‌گرفتند. گوارای وجودت.خادم آبادی🕊✨ روایتگر:هیبت الله برزگر 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان قشنگیه...😢 🎬گاهی وقتا یک معتاد کارتون خواب توکلی داره که خیلیامون نداریم ! 🎙️حجت الاسلام 🆔@ShahidBarzegar65
🍀صدقه به انسان صحیح و سالم: 🔅پاداش یک به ده دارد (شادی دل کودک،نشاندن امید،دادن هدیه) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍀صدقه به فرد زمین گیر و افتاده: 🔅پاداش یک به هفتاد دارد (کمک به تهی داستان، خرید نان برای همسایه پیر) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍀صدقه به پدر و مادر: 🔅پاداش یک به هفتصد است (لبخند به روی آنان. شاد کردن دل آنها) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍀صدقه برای اموات و مردگان: 🔅پاداش یک به هفتاد هزار دارد (به نیت آنان خیرات کنید درختی بکارید) ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🍀صدقه به طالب علم: 🔅پاداش یک به صد هزار دارد (خریدن کفش مدرسه برای کودکی .ساخت مدرسه.) 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دوربین مخفی🧐 میخاد مادرشو بزور ببره خانه سالمندان 💎واکنش جالب مردم ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی ضرب المثلهای نادرستی رو در ادبیات ما جا میدن مثل بشکنه این دست که نمک نداره اشتباهه...👋 خدا میگه خوبی کن بخاطراینکه حال دلت خوب بشه...نه دیگران تغییرکنند. حالا خوبی کردی...جوابتو ندادن.. چرا باید خودتو نفرین کنی⁉️🙃 🆔@ShahidBarzegar65
پارت ۶۰ شهید محمد علی برزگر.mp3
3.9M
پارت 60از مجموعه خاطرات شهید محمد علی برزگر داستان /گرامافون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑از معجزات قرآن کریم.... 🌹ثواب نشرتقدیم به آستان مقدس امام کاظم و اهل بیت ایشان وبه نیت ظهورحضرت ولیعصر« سلام الله وصلواته علیه وعلی آبائه به عدد علمه » 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌خیلی لذت بردم . 👆 دلم نیومد تنها ببینم وکیف کنم ❤️شما هم حتما ببینید اگر آتش به زیر پوست داری نسوزی گر علی رادوست داری💚 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..دل شکستن تاوان دارد...✅ آخرت که بماند... دنیای طرف را هم خاکستر می‌کند مراقب دلهای همدیگر باشیم. همه ما رفتنی هستیم. 🆔@ShahidBarzegar65