10.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا
نعمت سلامتى مبداء
همه نیازها ست
و عاقبت بخیرى
مقصد همه نیازها
تو را به مهربانیت این دو را به همه
دوستان امیرالمومنین ع عطا فرما
دلتنگے یعنے چه؟
دلتنگے یعنے اینکه:
بنشینے خیره شوے
به قاب عکسے روے دیوار
و مرور کنے تک تک خاطراتت را
آن وقت یک لبخند بیاید
بنشیند روے لبانت
ولے چند لحظه بعد
شورے اشکهاے دلتنگے
شیرینے آن خاطرات را
از یادت ببرد و کامت را تلخ کند.
احوال دلم یکسَره باران شده بےتو😔
دلتنگتم شهیدم...
#شهیدمحمدعلی برزگر
خط شکن ویژه شهیدمحمودکاوه
تولد:۵خرداد ۱۳۴۵
شهادت: ۱۰شهریور۱۳۶۵
تفحص: روزشب قدر۱۳۶۶
محل شهادت:حاج عمران عراق-
عملیات کربلای ۲- (خاک ارباب حسین ع)
✨هدیه به روح مطهرش صلوات🕊
✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
61.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌دوستان:
چله زیارت عاشورا شروع شده...
"یا صاحب الزمان"
آجرک الله فی مصیبت واردک...
یارب المهدی...بحق المهدی
اشفع صدرالمهدی...بظهورالحجه
🇮🇷💚اللهم عجل لولیک الفرج✨
˼💌ازحضور وفعالیت شما خوبان همیشه همراه بی نهایت متشکریم.
🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐
👌پُستها هر ۲۴ساعت یکبار بارگزاری میشود.
هدیه به امام زمان؛شهدا ؛اموات صلوات.
التماس دعا....
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
💫اللهم عجل لولیک الفرج.
هدیه به اهلبیت (ع)
سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج)
امام وشهدا؛شهیدبرزگر..
۸صلوات محبت کنید...
رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج
(الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید.
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...بیهوشی
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم، وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت:
تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد.
خاطرهای از حجتالاسلام جواد مروی
منبع:سایت حوزه
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روایت جگرسوز...
بارها وبارها...ارزش شنیدن دارد...
لطفا نشردهید...
نگذاریم...بهترین زنان عاشورایی در
لابه لای صفحات تاریخ فراموش شوند.
💭اینزمینمهریهحضرتزهراست
◽️توی منطقه عملیاتی رمضان محاصره شده بودیم، ۱۵ نفری میشدیم تشنگی فشار آورده بود همه بی حال و خسته خوابمون برد وقتی بیدار شدیم،
شهید فایده گفت: بچهها من خواب حضرت زهرا سلام الله علیها رو دیدم
◽️حضرت با دست خودشون به من آب دادند و قمقمهی شهیدی رو پر از آب کردند... سریع رفتم سراغ قمقمهی یکی از بچهها که شهید شده بود دست زدیم ، پر از آب خنک بود انگار همین الان توش یخ انداخته بودند.
◽️همهی بچهها از اون آب سیراب شدند
از اون آب شیرین و گوارا... از مهریهی حضرت زهرا سلام الله علیها...
🎙راوی: غلامعلی ابراهیمی
📚منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه ۲۸۴
📸تصویر بالا تصویری واقعی از شهدای مظلوم و تشنهی عملیات رمضان است...🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خارمغیلان ازنزدیک دیدی⁉️
این خارها..درهرقدم کف پای برهنه حضرت رقیه (س)میرفت.😭🦋🦶
محال است این کلیپرا ببینی و اشک نریزی...
ثواب گریه هات خرج ظهورآقا....
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم
🌹 #شهید_حسین_لشگری
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
🕊شادی روح بلندش صلوات 🇮🇷