یادمه از کوچه رد میشدم که معلم قرآن محمد رادیدم؛فکرکردم برای دیدن اقوامش آمده به نشان احترام احوالپرسی کردم ؛اما ایشان گفت:
بی زحمت شنبه بیایین شناسنامه پسرتان محمدروتحویل بگیرین.
باتعجب پرسیدم:شناسنامه محمدکه توی صندوقچه منزله!!!!
سری به نشان تاسف تکان دادوگفت:
پس شماهم بی خبرین😁😒
گفتم؛چیزی شده؟
برای محمدم درخوابگاه اتفاقی افتاده؟
گفت:نه...حالش خوبه...
فقط چندنفر از بچه ها که سرگروهشون محمدبود؛هفته پیش یواشکی شناسنامه هاشون رو از منزل آوردن مدرسه علمیه.
وبه خیال اینکه کسی متوجه نمیشه عدد ۱۳ رو به۲۳تبدیل کردن😳😂
و مستقیم بردن دفتراعزام به جبهه.
مسئول اونجا هم فهمیده ؛همه دست از پا درازتر برگشتن؛ اِلّا...محمدشما...
از همونجا نمیدونم چطوری رفته؛
ولی شنیدم بدون لباس رزم اونجاخدمت میکرده ....اونقدر پشت خط فعالیت کرده که رزمنده ها براش یک لباس جورکردن؛
پرسیدم: کی برمیگرده😢⁉️
گفت:باخداست...
🕊سمت راست؛نشسته=شهیدبرزگر
📚خاطرات مادرشهیدمحمدعلی برزگر
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
رفقا:
میتونیدخاطرات شهیدبرزگر رو بالینک خودتون درکانال وگروهتون نشربدین.😊
اجازه گرفتیم.
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#زیارت
✍️ ثواب و کیفیت زیارت امام رضا علیه السلام
آقایبهجتگفتندخودامامرضــافرمودند:
کهممکننیست،
ممکننیست،
ممکننیست
کسیبهمنپناهبیاورد
ودستخالیبیرونبرود.!♥️
التماس دعا
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
یک مدت ازجبهه رفتن محمدم میگذشت...
قراربود تعدادی از رزمندگان جبهه به محله برگردند؛ برای استقبال به اول روستارفتم؛صدای چاووشی؛ بوی عود واسفند وعطر خوش صلوات درفضاپیچیده بود.
بعداز دقایقی چشم انتظاری مینی بوس به ایستگاه رسید و مردم باذوق یکی یکی با رزمنده ها به استقبال وخوش آمدگویی می رسیدند.
درهمین موقع؛ دیدم یک نوجوان ریزجثه که لباسهای رزمش اونقدر بلنده که انگار توش قایم شده بود😁
از ماشین پیاده شد ؛باخودمیگفتم:
نکندمحمدباشد؟! نه...اشتباه میکنم؛ ؛جلوتر رفتم ؛ باورم نمیشد؛خودش بود؛باصورتی سیاه وسوخته؛ نمیدانستم گریه کنم یابخندم؛
تا خواستم جلوبروم؛ پیرزنی از اهالی که محمدم با پسرش همسن وسال بود و نوجوانم را جزو بزرگان به حساب نمی آورد؛ آغوش باز کرد و بایک حرکت مادرانه پیشانیش را بوسید؛
خودش بود...محمدم بود...
پسرکم که عصبانی وغافلگیرشده بود ؛ غُرغر کنان زیرلب استغفارمیکرد و ازدستش لابلای جمعیت فرار کرد؛ به زحمت لبخندم را با چادر پوشاندم وبا شوق بطرفش بال گشودم.
لحظه سختی بود؛باید باورمیکردم که محمدم بزرگ شده ودیگر نمیتوانم مانع از رفتنش شوم.
هنوزهم وقتی به عکسهای اولیه اعزامش نگاه میکنم از کلاه و لباسهای گشاد واسلحه تقریبا هم قدش خنده ام میگیرد.
شهادت گوارایت پسرم.
خاطرات مادرشهیدمحمدعلی برزگر🕊
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
ولادت:۵خرداد۱۳۴۵
مفقودیت و شهادت:۱۰شهریور۱۳۶۵
اولین اعزام:۱۳سالگی
آخرین اعزام:۲۰سالگی
خاکسپاری =روزتولد(۵خرداد۱۳۶۶)
5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهادتبیین...
# فرزندآوری....شیعه پروری...
حفظ وتکثیر اسلام ...
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
امروز در حالی به راحتی
به رختخواب میرویم و دغدغهی
حملات هوایی و زمینی نداریم
که جوانانی همّت کردند
و ایستادند پایِ کارِ انقلاب ؛
آنانیکه بالشت سرشان کوله پشتی
و جعبه مهمات بود و روانداز آنها
آسمانِ بیکران خدا ...
خوابهایی که با هوشیاری بود
که مبادا مجدداً دشمن پاتک کند
خوابهایی که بوی باروت و آتش میداد!
#مردان_بی_ادعا
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای دختری که به دست ضدانقلاب در کردستان زندهبهگور شد
🔹اشکیان، امدادگر دفاعمقدس با اشاره به جنایات عناصر ضدانقلاب در کردستان گفت: بسیجی شهید ناهید فاتحی کرجو یکی از افرادی بود که پس از پا فشاری بر اصول انقلاب و دفاع از امامخمینی(ره) او را زندهبهگور کرده و محل دفنش تا ماهها پنهان بود.
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قشنگترین مثال از اعتماد به پروردگار
3.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواستن توانستن است یعنی این...!!😳
محشره این کلیپ؛ ببینید👌
یک روزِ خوب اتفاق نمیافتد
ساخته می شود!!
زندگی سخت است؛ باغصه سخت تَرش نکن
#رزق حلال...مَشَقَّت....
سلام ممنون از کانال خوبتون ان شاءالله که همیشه سلامت باشید.واقعا نمیدونم چطور بگم دیروز دوتا از بچه های برادر شوهرم آنژیوگرافی کردند مشکل قلب داشتند قرار بود امروز هردو عمل بشن خیلی بهم ریخته بودیم سردرد شدید داشتم دیشب گفتم ای شهید برزگر همه میگن حاجت میدی اگه تا صبح دکتر گفت فعلا نیاز به عمل ندارن نذر سیب انجام میدم میبرم سر شهدای گمنام خداراشکر صبح دکترشون اومد وگفت فعلا نیاز به عمل ندارن.به حق شهدا هر کسی هر حاجتی داره حاجت روابشه ومشکلش حل بشه.
میشه برای سلامتی وشفای همه شیعیان بویژه اعضای کانال و عزیزانشون یک صلوات محبت کنید.
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
💎 طلا
دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و یکبار دیگر برای آخرین بار به آن نگاه کردم. النگوهایم را از دستم بیرون آوردم و گفتم:
می خواهم برای جبهه بدهم.»
برادری که در دکه ایستاده بود، گفت: «چیه؟ طلاست؟»
یکباره به خاطرم آمد لحظات خوشی را که برای خریدنش صرف کرده بودیم. مغازه دار وقتی آن را آورد، گفت: «عقیق این انگشتر یمنی است،»
تو خوشحال شدی و به عنوان تنها خرید ازدواجمان آن را خریدی، میخواستم به آن برادر بگویم: «آره طلاست. تنها خرید ازدواجمان است.» می خواستم بگویم که «خیلی دوستش دارم.» میخواستم بگویم که «چند روزی در دستم کردم که خاطره اش در ذهنم بماند.»
آن برادر نوشت: «انگشتر طلا با نگین دریافت گردید...»
از دکه کمک به جبهه بیرون آمدم و در دلم گفتم: یا زهرا (س) قبول کن!
از نامه های مرحومه
فهیمه بابانیانپور
#خاطرات_کوتاه
#زنان_در_دفاع_مقدس
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
17.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به حکمتش دل بسپار🌷
صبور بودن عالیترین نماد ایمان است،
و خویشتن داری عالیترین عبادت،
و نتیجه توکل و اعتماد به
خداوند،آرامش است.🌿
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d