eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8.6هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
5.8هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه زندگی آدمهای دلسوزِ اطراف ما... مراقب ساعتای زندگی تون باشید رفقای پویشی:پنجشنبه رسید... صلواتهای هفتگی فراموش نشود. دوستان جدید هر تعداد که مایلین هرهفته برای ظهورآقا وشهدا هدیه کنید https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9716
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدانه🤣🤣🤣 📌حجت الاسلام موسوی واعظ ..عیدتون مبارک💐 قضیه جایزه دادن حاج آقا به مکبر مسجد💌💰😂👌📔 ✨عیدیتون بهشت... https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9717
‏🌷شهید چیت سازیان: اگربنا بودآمریکا راسجده کنیم انقلاب نمیکردیم، ما بنده خدا هستیم فقط برای او سجده میکنیم اگرمارا قطعه قطعه کنند و زیر تانک ها از بین ببرند ما قطعه قطعه بدنمان میگوید مرگ برآمریکا https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9718
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این دعا رو همه آمین میگیم👆 🟢 حضرت صاحب‌الزّمان عجل‌الله‌: ✍🏼 به شیعیان و دوستان ما بگوئید که ♥️ خـدا را به حقّ عمه‌ام 🌷حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند. 📚شیفتگان حضرت مهدی (عج)، جلد۱، صفحه ۲۵۱ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9719
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقاجان..میلادعمه سادات مبارک.💐 🌼سلام علی آلِ یاسین. اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌🌤 ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به امیدتو...‌🌸🍃 بخوان دعـای فـــرج را، دعـا اثر دارد دعـا، کبوتر عشق است بال و پر دارد مراقبت بکن از دل، که یوسف زهــرا زِ پشت پرده‌ی غیبت به ما نظر دارد اَلّلهُمَّـ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج💚 https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d از امروز پویش سوره نصر به نیت فرج امام زمان عج و پیروزی رزمندگان اسلام و جبهه مقاومت جان برکفان وطن داریم با ۳صلوات برمحمد وآل محمد✨💌
گریه برای شاه ناصرالدین شاه قاجار در حین ورود به کربلا بعد از غسل زیارت ابتداء به حرم  سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف شد . وگفت: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد بحضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده وکسب اجازه نماید.  قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم. صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد. هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت! صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود. رفتند روضه خوان گمنامی  آوردند. روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم. به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد: یا حسین تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده! شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد. به روضه خوان گفت: بس است دیگر نخوان. ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین(ع) عرض کرد: گر دعوت دوست می شنودم آن روز      من گوی مراد می ربودم آن روز آن روز که بود روز هل من ناصر  ای کاش که ( ناصر) تو بودم آن روز https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9719
💫پارت (۲۱) جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝معیــــار ازدواج 🌷 محمّد بیست سالش را تمام کرده بود و رعناتر از قبل به نظر می رسید. فکرهایی برایش داشتم و دختران فامیل و روستا را هر شب مرور می کردم تا به خواب می رفتم. 🌷 من هم مثل سایر مادرها آرزویی داشتم که باید به سرانجام میرساندم. محمّد در شهرستان کاشان تحصیل میکرد و یک دیگر را دیر میدیدیم، وقتی هم که به دیدار خانواده می آمد زود می رفت. 🌷 به دوستان پیام آمدنش را داده بود، در پوست خود نمی گنجیدم پیش از رسیدنش مثل همیشه اتاقش را گردگیری کردم، سماور زغالی را به راه انداختم و دمنوش کاکوتی(آنُخ) را آماده کردم، چند مدل غذا مثل فَطیرمسکه، آش ماست آبه و ترکمنی تدارک دیدم تا پسرم جان بگیرد. 🌷 انتظارم به سر و مسافرم از راه رسید، چشمم به جمالش روشن شد. محمّد از آن همه غذا فقط فطیرمسکه را خورد و از پختن چند نوع غذا منصرفم کرد 🌷آخرشب فرصت را غنیمت دانستم و بادواستکان چای کشمش؛سخن را به طرف ازدواج فلان فامیل کشاندم و پرسیدم :به نظر تو یک دخترِ خوب چگونه باید باشد؟ محمّد پاسخ داد: نابینا، ناشنوا، لال و فلج باشد. پرسیدم شوخی میکنی؟ گفت: اتّفاقاً جدّی عرض کردم. 🌷با عصبانیّت گفتم: پس بگو میخواهم با آبروی تان بازی کنم. خندید و گفت: منظورم چیز دیگریست، ⚡️نابینا باشد یعنی از گناه چشم بپوشاند، ⚡️ناشنوا باشد یعنی از شنیدن گناه پرهیز کند، ⚡️لال باشد یعنی زبان را به گناه نچرخاند، ⚡️فلج باشد یعنی قدم در مسیر گناه نگذارد. 🌷گفتم: همۀ آنهایی که برایت در نظر داشتم ازدواج کرده اند، محمّدلبخندی زد و گفت: مادر! حرف دلت را بگو. گفتم: من یک مادرم، می خواهم دامادیت را ببینم، نفسی بیرون داد و گفت: ببین هنوز دهانم بوی شیر می دهد، بگذار درسم تمام شود تا خدا چه بخواهد 🌷با شوق ادامه دادم در مجلس فامیل؛ دخترِ زهرا خانم را دیدم، بسیار نجیب و با کمالات است خیلی به دلم نشست، من ظاهر می خواهم تو باطن، چه بهتر از این... اگر موافق باشی نشانش کنم بعد که تحصیلت تمام شد جشنتان را می گیریم، نظرت چیست؟ 🌷محمّد با جدّیت و مؤدّبانه، روی دو زانو نشست و گفت: مهلتم بده، مادر! گفتم: این دختر خواستگاران زیادی دارد، قول میدهم تا دفعۀ بعد که برگردی ازدواج کند 🌷نکند کسی را در نظر داری؟ محمّد سری تکان داد و گفت: البتّه. با کنجکاوی گفتم: او کیست؟ گفت: حور العین بهشتی. گفتم: مسخره ام میکنی. گفت: خدا نکند. 🌷 بلندشدوهمینطور که رختخواب ها را پهن میکرد، گفت: مادر فعلا کسی را برایم نشان نکن، محیط کوچک است، دوست ندارم آبروی کسی زائل شود و بیهوده مسلمانی را چشم انتظار خود بگذارم. 🌷گفتم: یعنی میشود آرزو به گورم نکنی و تو را در رخت دامادی ببینم گفت: قول می دهم با لباس جبهه بر تخت دامادی بنشینم. گفتم: اذیّتم نکن. محمّد به نشانۀ تسلیم دستانش را بالا برد. و گفت: عجله نکن مادر! 🌷به زودی مرادم را خواهی دید. ۳ماه بعدمحمدم به آرزویش(شهادت) رسید "شهیدبرزگر"💫 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9723
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشتباهاتت را پيشِ خودت و خداىِ خودت نگه دار گوشِ مردم محرمِ هيچكدام از رازهاىِ تو نيست وقتى خداهست؛ كه تا مى گويى خدايا ببخش به رويت لبخند مى زند و مى گويد مگر چه كرده اى ؟ ديگر تو را چه نياز به آدمها؟ ‌‎   ‎‌https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9728