eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
358 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
95 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
7.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــــــــ 📽 🖇 ــ ـ • شما توي این ویدیو جز « مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ » چی می‌بینی؟ (: 🌱 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 وعده ما سوم آبان ماه ⚪️ ساعت ۱۹ 🔴 حرم مطهرشهدای‌گمنام حسین‌آبادکویر_بخش‌کویرات 🎙با نوای گرم مداح برجسته کشور: حاج علی پورکاوه 🏳 هیات رزمندگان اسلام دهستان حسین آباد کویر 🆔@ahlehoseinabadam و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» 🔹️ در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی، رزمی سپاه ناحیه زنجان، منتشر شد. 📝 متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است: بسمه‌تعالی - عشقی آتشین، عزمی پولادین، و ایمانی راستین چهره‌نگار زندگی این دو جوان است که با نگارشی زیبا و رسا در این کتاب تصویر شده است. این نیز از همان روایات صادقانه است که شنیدن و خواندن آن امثال این حقیر را خجالت‌زده میکند و فاصله‌ی نجومی‌شان با این مجاهدان واقعی را آشکار میسازد. آذر ۱۴۰۱ 💻 Farsi.Khamenei.ir
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نسخه تصویری تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «پاییز آمد» 🔹️ در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی، رزمی سپاه ناحیه زنجان، منتشر شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
27.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 شکوفه‌های پاییزی 👆 روایت نویسنده و راوی کتاب «پاییز آمد» از زندگی شهید احمد یوسفی 🔹️ در مراسم شانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت در زنجان، تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «پاییز آمد»، روایت زندگی خانم فخرالسادات موسوی و سردار شهید احمد یوسفی، فرمانده واحد مهندسی، رزمی سپاه ناحیه زنجان، منتشر شد. 💻 Farsi.Khamenei.ir
📚 روز شمار ، و شهدا؛ ____🎀🎀🎀🎀🎀_____ 🗓 ( ۳۰ مهر ماه ) 🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺 🖌۱• صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره جنگ ایران و عراق (۱۳۶۱ ه. ش) 🖌۲• شهادت جواد یوسفیان آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۳• شهادت علی رضا مالکیان (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۴• شهادت علیرضا کریم شاهی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۵• شهادت عزت‌الله مساح نمکی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۶• شهادت اسماعیل سلمانی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۷• شهادت عباس حکیمیان آرانی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۸• شهادت احمد حاجی زادگان بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۹• شهادت علی توکلی بیدگلی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۲ ه. ش) 🖌۱۰• عملیات عاشورای ۴ در منطقه هورالهویزه (۱۳۶۴ ه. ش) 🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🔰 | 🔻، ای معبودم و معشوقم و همه کس و کارم، نمی دانم در برابر عظمت تو چگونه ستایش کنم ولی همین قدر می دانم که هر کس تو را شناخت، عاشقت شد و هر کس عاشقت شد، دست از همه چیز شسته و به سوی تو می شتابد و این را به خوبی در خود احساس کردم و می کنم.... 🌷🌷 ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۱۹ روز ( ۲ سال و ۹ ماه و ۱۵ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 🤲 بسم رب الشهدا ‍ 🎬 🗓 دو شنبه : ۳۰ مهر ماه ۱۴۰۳ 🇮🇷 📎 ‍ حالا که حرفی از مجید زدم باید از این بردار بیش تر بگویم . مجید پسر دوست داشتنی فامیل زین الدین بود . کوچک ترین بچه ی خانواده بود . قیافه نورانی داشت . مهدی پای مجید را به منطقه باز کرده بود ، گردان تخریب . هر جا می رفت مجید را هم با خودش می برد . همدیگر را خوب می فهمیدند . بعضی وقت ها می شد مهدی هنوز حرفی را نگفته مجید می گفت " می دونم چی می خوای بگی . " و می رفت تا کار را انجام دهد . در یکی از عملیات ها مجید مجبور شده بود دو سه روز در نی زارها قایم شود . وقتی آقا مهدی او را به خانه آورد . از شدت مسمومیت همه ی بدنش تاول زده بود . یک هفته ازش پرستاری کردم آن قدر سردی بهش بستم که حالش خوب شد . همان جا او را خوب شناختم . با مهدی هم که دیگر حسابی صمیمی شده بودم ، ولی باز هم به روش خودمان . وسط اتاقمان رخت خواب ها را چیده بودم و اتاق را دو قسمت کرده بودم . پشت رختخواب ها اتاق مهدی بود . بعضی شب ها که از منطقه بر می گشت ، می رفت می نشست توی قسمت خودش و بیدار می ماند . من هم سعی می کردم وقتی او آن جا است زیاد مزاحمش نشوم ، راحت باشد . زن خانه بودم و باید به کارهایم می رسیدم ، ولی گوشم پیش صدای دعا خواندن او بود . یک بار هم سعی کردم وقتی دعا می خواند صدایش را ضبط کنم . فهمید گفت " این کارها چیه می کنی ؟ " بعد از چند روز آقا مهدی تلفن زد گفت " آماده شوید می خواهیم برویم مشهد . " گفتم " چه طور ؟ مگر شما کار ندارید ؟ " گفت " فعلاً عملیات نیست . دارند بچه ها را آموزش می دهند . " برایم خیلی عجیب بود . همیشه فکر می کردم این ها آن قدر کار دارند که سفر کردن خوش گذارنی ِ زیادی برایشان حساب می شود . آن قدر سؤال پیچش کردم که " حالا چه شده می خواهی بری مسافرت ؟ " گفت " مدت ها دنبال فرصت بودم که یک جایی ببرمت . فکر کردم چه جایی بهتر از امام رضا ، که زیارت هم رفته باشیم . " با راننده اش ، آقای یزدی ، آمدیم قم و دو خانواده همراه یکدیگر رفتیم مشهد . مشهد خیلی خوش گذشت . رفت و برگشتنمان چهار روز طول کشید . بعد از مشهد رفتن ، و بر گشتنمان به اهواز مهدی تغییر کرده بود . دیگر حرف زدنهایمان فقط در صحبت های پنج دقیقه ای پشت تلفن خلاصه نمی شد . راحت تر شده بود . شاید می دانست وقت چندانی نمانده ، ولی من نمی دانستم ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📕📔📓📒📙📘📗 ✅پايان قسمت دوازدهم داستان زندگي 🔰 🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
۳۰ مهر ماه سالگرد شهادت شهید علیرضا کریمشاهی گرامی باد شادی روح این شهید عزیز و والدین مرحومش مخصوصا پدر بزرگوار شهید ( مرحوم بابا جعفر) فاتحه و صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol