eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
328 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.7هزار ویدیو
60 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
محل شهادت سیدحسن نصرالله در ضاحیه، پذیرای زوار مقتل سید شهید ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ ابراهیم هادی هنوز هم غوغا می کند داستان جوان مهندسی که با شنیدن خاطره ای از شهید و خواندن کتاب سلام بر ابراهیم، قید اقامت و زندگی در آلمان را زد و مسیر زندگی اش را تغییر داد. 🔻 انشاالله غوغای آینده و ابراهیم هادی ها، رهایی و و آمادگی مردم جهان برای ظهور باشد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سبک_زندگی_شهدایی ❤️✨ 🌱 همیشہ همسرداریش خاص بود؛ وقتی مےخواستیم با هم بیرون برویم، لباسهایش را مےچید و از من مےخواست تا انتخاب ڪنم؛ از طرف دیگر توجہ خاصی بہ مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمےدید، تعادل را رعایت مےڪرد؛ بہ خاطر دل همسرش دل مادرش را نمےشڪست؛ و یا بہ خاطر مادرش بہ همسرش بےاحترامی نمےڪرد... بہ روایت همسر ...🌷 شهید_مدافع_حرم_مهدی_نوروزی ‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
...! 🌷هنگام غروب بود و آماده برگشتن به مقر. از صبح كار كرده بوديم و هيچ شهيدی خودش را نشان نداده بود. همين مسئله بر خستگی‌مان افزوده بود. وسايل را جمع كرده بوديم كه برويم. خورشيد، پشت ارتفاع ۱۴۶ فكه، سرخ می‌شد و پایين می‌رفت. در كنار من، «شمس الله مهدوی» از بچه‌های آذربايجان می‌آمد. پاسدار وظيفه لشكر ۲۷ بود و خدمتش را در تفحص می‌گذراند. متوجه شدم مهدی سرجايش ايستاد. بدون هيچ حركتی. من هم ايستادم. برگشتم به طرفش و گفتم: برای چی وايسادی؟ راه بيفت بريم، شب شد.... او حركت كرد. ولی نه به طرفی كه ما می‌رفتيم. برگشت طرف محلی كه كار می‌كرديم. 🌷تعجب كردم. با خودم گفتم حتماً چيزی جدا گذاشته، به همين خاطر گفتم: كجا می‌ری؟ با حالتی خاص گفت: يك دقيقه صبر كن.... ما سوار ماشين شديم و آماده حركت. خيلی عجيب بود. رفت و بيل به دست گرفت و شروع كرد به كندن زمين. جايی خاص را می‌كند. خنده‌ای كردم و به شوخی گفتم: بابا جون.... اشتباه كرد، ولش كن بيا، چيزی گيرت نمياد. ولی او همچنان بيل می‌زد، يك دفعه صدا زد: بياييد.... اين‌جا.... يك شهيد.... اول فكر كرديم شوخی می‌كند. ولی تا بحال سابقه نداشت كسی در مورد پيدا كردن شهيد شوخی كند. 🌷....همه از ماشين پريديم پايين. جلو كه رفتيم، ديديم راست می‌گويد. استخوان‌های شهيدی در سرخی غروب نمايان بود. همه بيل به دست گرفتيم و در كمال احتياط شروع كرديم به كندن. طولی نكشيد كه پنج شهيد در كنار يكديگر يافتيم. بعد از اين‌كه شهدا را برداشتيم تا آماده برگشتن شويم، رو به او كردم و چگونگی مسئله را پرسيدم، كه گفت: هنگامی‌كه با شما راه افتادم كه برويم، يك لحظه احساس كردم يك نفر دارد با انگشت به من اشاره می‌كند كه برگردم. چند قدم رفتم جلو ولی دوباره ديدم دارد اشاره می‌كند كه بيا. من هم تأمل نكردم و برگشتم تا جايی را كه نشان می‌داد، كندم. منبع: سایت نوید شاهد ❌❌ گوش کنید! همیشه کسی یا کسانی صدا می‌زنند. صداهایی به عمق تاریخ، فقط گوش کنید.... ‎‎‌ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔸پـای درس شهیـــد... ✍مهندس ڪه باشی آن هم با گذراندن تحصیلات در دانشگاه ڪانادا مردم جور دیگری به تو نگاه می ڪنند. ندارند توی یڪ اتاق اجاره ای با ڪمد شکسته زندگی‌ات را سر ڪنی!! اما حسن با داشتن این شرایط، گوشش به شنیدن اینجور حرف‌ها بدهڪار نبود. می‌گفت: من باید طوری زندگی ڪنم ڪه با افراد و سطح پایین جامعه برابر باشم. و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 روز شمار ، و شهدا؛ ____🎀🎀🎀🎀🎀_____ 🗓 ( ۱۱ آذر ماه ) 🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺 🖌۱• شهادت میرزا کوچک خان جنگلی ( ۱۳۰۰ ه.ش ) 🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊 🌹رهبر معظم انقلاب: «میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا یک نه‌ی بزرگ گفت.» ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ 🗓 ۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی 🕊شادی روح بلندش صلوات ❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎 ۱۰۶۰ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۲۶ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است. 💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀 ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 🤲 بسم رب الشهدا ‍ 🎬 🗓 یک شنبه : ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۳ 🇮🇷 🖌نوشته: بانوی مینودری 📎 بسم الله الرحمن الرحیم با آژانس تا مسجد ولیعصر میروم... فکر و خیال را پس میزنم و از ماشین پیاده میشوم... قدم هایم را آرام برمیدارم... صدای فرحناز در گوشم میپیچد:یه سال میخوای بمونی خونه مهدیه ؟ میخندم و زیر لب میگویم:راست میگی...وسایلام خیلی زیاده مطهره حرفم را قطع میکند،با خنده میگوید: میخواستی کامیون بگی بیاد کمد وسایلاتو بیاره قم .. فرحناز نگاهی به صورتم می اندازد و هرسه آرام میخندیم... چمدان را زمین میگذارم و چادرم را روی سرم مرتب میکنم... سوار اتوبوس میشویم اولین مکان توقف حرم امام (ره)هست یک ساعتی فاصله داریم ... لبم را از ذوق میگزم در حد یک ربع زیارت میکنم و از فرحناز مطهره جدا میشوم... به سمت معبودگاه عشق قعطه ۵۰بهشت زهرا حرکت میکنم مزارش خیلی خلوت است تلفن همراهم را از داخل کیف برمیدارم و مداحی را پلی میکنم ... اشکهایم جاری میشود،قطره اشکی مژه های بلندم را رها میکند و روی گونه ام مینشیند... صفحه گوشی روشن میشود و نام فرحناز روی صفحه گوشی نقش میبندد... صدایم را صاف میکنم و جواب میدهم:بله فرحناز با صدای نسبتا بلند میگوید کجا رفتی تو؟ درحالی که با یک دستم گلاب را روی مزار سرازیر میکنم میگویم: -هیس چه خبرته؟ صدای فرحناز بلند تر از قبل در گوشم میپیچد: نمیگی من نگرانت میشم کجا رفتی؟ -اومدم مزار آقاسید ... فرحناز:خب به ما هم میگفتی میومدیم... ❣❣❣❣❣❣❣ در فکر فرو میروم...قرار است یک ماه قم بمانم و زندگی را بنویسم... فرحناز کنارم مینشیند:زهرای من از من ناراحته؟ _زمزمه میکنم:فرحناز... حرفم را قطع میکند و میگوید:آخه نگرانت شدم... _لبخندی نثار چهره پاکش میکنم:دیگه که گذشت ولش کن... فرحناز نفس عمیقی میکشد:گوشیت داره زنگ میخوره،مطهره نگاهی به صورتم می اندازد و میگوید:گوشی کشت خودشو جواب بده دیگه... با قدم های بلند خودم را به میز میرسانم و جواب میدهم:سلام مهدیه جان...خوبی چند لحظه مکث میکند و میگوید:سلام...کجایین مطهره مقابلم می ایستد و با تکان دادن سرش میپرسید کیه!؟... همانطور که به صحبت های مهدیه گوش سپرده ام، در دهان آرام میگویم:مهدیه س.. فرحناز بلند صدایم میزند:زهرا، با یه خداحافظی مهدیه رو خوشحال کن... بالاخره صحبت هایم را به جمله آخر میکشانم:کار نداری مهدیه جان؟یک ساعت دیگه میبینمت... خوشحالی را میتوان در چشمهایم به وضوح دید... فرحناز به سمتم قدم برمیدارد،ارام میپرسد:چی گفت مهدیه؟ با شیطنت لبخندی میزنم و میگویم:چیزی خاصی نگفت ... مطهره گوشه لبش را به دندان گرفته و به من زل زده،...لبش را رها میکند و میگوید:چی گفته داری از خوشحالی میمیری...! همانطور که روسری ام را با وسواس مرتب میکنم با لبخندی از روی خوشحالی به مطهره و فرحناز نگاه میکنم:گفت آقای فاطمی نیست یک ماه... منم این یک ماه رو میرم خونه مهدیه،مکث میکنم و بلند میگویم:یعنی دیگه خوابگاه نمیرم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📕📔📓📒📙📘📗 ✅ پايان قسمت دوم
🌹میرزا کوچک : من مرگ را با حفظ عقیده خود ترجیح میدهم ... 🌹فرا رسیدن ۱۱ آذر ماه سالروز شهادت گرامیباد 🕊شادی روحش صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹شیخ یونس(): اگر به تذکرات آقا شیخ فضل الله نوری، که مرجعی عامل و کامل و آینده نگر بود، توجه می شد، دیگر شاهد این رضا قلدر میر پنج نبودیم 🕊شادی روح بلندشان صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹روحانی مبارز یونس استادسرایی مشهور به متولد 1257 مبارز انقلاب مشروطه و رهبر جنبش جنگل بود که در اعتراض به نقض تمامیت ارضی و استقلال ایران از سوی بیگانگان بعد از مشروطه قیام کرد. ♦️با خروج قوای روسیه و انگلیس از گیلان و پیوستن وابسته نظامی شوروی به قوای دولتی ایران و حرکت آن برای سرکوب دولت انقلابی و تسلیم خالو قربان به این قوا، میرزا کوچک خان تنها باقی ماند. روس ها نیز براساس توافق با دولت ایران از کمک نظامی به جنگلی ها خود داری کردند. نبرد قوای دولتی با نیروهای اندک جنگل شدت یافت و سرانجام در 12 آبان 1300 رشت به تصرف قوای دولتی درآمد، اما میرزا به همراه یاران خود به جنگل پناه برد و مقاومت خود را ادامه داد. ♦️در حالی که میرزا بسیاری از یاران جنگلی خود را در مسیر از دست داده بود، در کوه های تالش گرفتار سرمازدگی شد و به دست یکی از عوامل سالار شجاع کشته و سرش بریده شد . ♦️آخرین نامه ای که به تاریخ 5 آبان 1300 شمسی از میرزا کوچک خان به یادگار مانده، جملاتی از آن چنین است :...با رویه ای که دشمنانمان در پیش گرفته اند شاید بتوانند به طور موقت یا دائم توفیق حاصل کنند، ولی اتکای من و همراهانم به خداوند دادگری است که در بسیاری از مهالک حفظم نموده است. افسوس می خورم که مردم ایران مرده پرستند و هنوز قدر این جمعیت را نشناخته اند. البته بعد از محو ما خواهند فهمید، که بوده ایم و چه خواسته ایم و چه کرده ایم....امروز دشمنانمان ما را دزد و غارتگر خطاب می کنند و حال آنکه هیچ قدمی جز در راه آسایش و حفاظت مال و ناموس مردم برنداشته ایم. ما این اتهامات را می شنویم و حکمیت را به خداوند قادر و حاکم علی الاطلاق واگذار می کنیم. ♦️میرزا هم در شرایطی که فقط 8 نفر از جنگلیان مانده بودند به همراه گائوک آلمانی (هوشنگ)یاور وفادار میرزا به قصد دوری جستن از شرایط موجود به منظور رفتن به خلخال در راه کوهستانی «گیلوان» میان برف و کولاک از حرکت باز می مانند و دچار سرمازدگی شدید شده، در شرف مرگ قرار می گیرند که مرد مکاری پیکر مرده آنان را به یاری عده ای از اهالی قصبه ی «خانقاه» به آنجا منتقل می کنند. در خانقا به دستور محمد خان سالار شجاع برادر امیر مقتدر طالش که عداوتی بین آنان و جنگلیان بود، سر میرزا از بدن او جدا شد. بدن را در همان قصبه دفن کردند. سر بریده ی میرزا این قهرمان ملی و آزادی و سردار جنگل را به رشت آوردند و به فرمانده ی پادگان تحویل دادند. ♦️ سر بریده ی میرزا کوچک خان جنگلی را مدت ها در کنار سربازخانه به نمایش گذاشتند. سپس خالو خان که زمانی از همراهان میرزا کوچک خان جنگلی بود سر ایشان را به عنوان تحفه برای رضا شاه آوردو به دستور سردار سپه، سر میرزا را در قبرستان چهار راه حسن آباد که اکنون محل آتش نشانی است دفن کردند. یکی از دوستان میرزا مخفیانه سر میرزا را از گور گرفته و به رشت آورد و در سلیمان داراب رشت به خاک سپرد. پس از شهریور 1320 آزایخواهان گیلان محرمانه جسد میرزا را از قصبه ی خانقاه به رشت آورده در جوار سر بریده میرزا مدفون می نمایند. ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🔴حرکتِ «میرزا کوچک خان» صددرصد اسلامی و ایرانی بود ♦️امام خامنه ای:«منشأ حرکت یک منشأ صددرصد دینی و اعتقادی است. رفتار او هم یک رفتار دینی و اعتقادی است، یعنی انسان مشاهده میکند با اینکه در درون تشکیلات خودشان مخالفینی داشت، بعضی از اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت میکردند، امّا مرحوم میرزا کوچک در برخورد با اینها کاملاً حدود شرعی را رعایت میکرده و اهل درگیری با داخل نبوده. مثلاً کسانی بودند که‌ مخالفتهای اعتقادی با ایشان داشتند؛ همراهان ایشان - آن افراطیها - میگفتند اینها را بزنیم سرکوب کنیم! میرزا کوچک نمیگذاشته، جلوی اینها را میگرفته و مانع میشده از اینکه این کار را بکنند؛ یعنی رفتار هم یک رفتار دینی است. و حرکت، یک حرکت صددرصد اسلامی و ایرانی است. » ۱۳۹۲/۰۲/۱۶ 🔳 : مبنا و جهت‌گیری اسلامی و ایرانی 🗓 ۱۱ آذر سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی رهبر در سال ۱۳۰۰ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
‌‌‌‌ 🌹١١ آذر ١٣٠٠: شهادت ، مبارز مسلمان ♦️ رهبر معظم انقلاب: «امروز [رسانه‌های غربی] می‌خواهند فرهنگ‌سازی و الگوسازی کنند؛ آن‌ها می‌خواهند جوان ایرانی و نسل نوی ایرانی، یک نسل تحقیرشده‌ی توسری‌خور باشد تا بتوانند روی او سوار شوند و به او دیکته کنند و آن کاری را که آن‌ها می‌خواهند، انجام دهد. برای اینکه کسی را به زیر مهمیز بکشند، بهترین راه این است که بگویند تو چیزی نیستی، تو کسی نیستی وگذشته‌ای نداری. مفاخر یک ملت را انکار می‌کنند، برای اینکه او احساس کند چیزی نیست. میرزا کوچک، مرد تنهایی بودکه به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا -یعنی روسها و انگلیسی‌ها -یک نه‌ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه باانگلیسی‌ها؛ اما در کنار او کسانی بودند که می‌خواستند با دستگاه حکومت آن روز -بعد هم با رضاخان که تازه می‌خواستسر کار بیاید -مبارزه کنند، اما به روسها پناه می‌بردند؛ به باکو رفتند و بندوبست‌هایشان را کردند و به ایران برگشتند وسرسپرده‌ی آن‌ها شدند .اما میرزا کوچک‌خان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسی‌ها جنگید، هم با قزاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی -و قبل از ، آن کسانی که بودند -مبارزه کرد؛ با احسان الله خان ودیگران هم کنار نیامد. وقتی جوان گیلانی سر قبر می‌رود و می‌بیند این مرد تنها، این مرد باایمان وباصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مرد، اما شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مرد، اما یک مشعل شد .ما در دوران مبارزه‌ی خودمان، هر وقت نام میرزا کوچک‌خان را به یاد می‌آوردیم و شرح حال او رامی‌خواندیم، نیرو می‌گرفتیم. او از همت و اراده و شخصیت و هویت خود خرج کرد، برای اینکه به یک نسل هویت وشخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد.» بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلای ، ۱۳۸۰/۰۲/۱۲ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹 روحانی شهید شیخ یونس رشتی معروف به میرزا کوچک خان سردار جنگل 🌷 تولد ۱۲۵۷ هجری شمسی رشت 🌷 شهادت ۱۱ آذر ۱۳۰۰ توسط عوامل رضا شاه پهلوی در کوه های گیلوان خلخال 🌷 سن موقع شهادت ۴۳ سال 🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد ♦️ علت ملقب شدن به میرزا کوچک خان ✅ چون پدر ایشان از روحانیون جلیل القدر رشت و به میرزا بزرگ، معروف بودند لذا فرزند ایشان معروف شد به میرزا کوچک ✍ آخرین دست نوشته میرزا کوچک‌خان ✅ افسوس می‌خورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بوده‌ایم، چه می‌خواستیم و چه کردیم. ✅ مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را می‌فهمند.  ✅ امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب می‌کنند، در صورتی که هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم ✅ ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت می‌دهند، می‌شنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علی‌الاطلاق واگذار می‌کنیم. 🕊هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🌹 فضاسازی محیطی لبنانی‌ها در محل شهادت سیدحسن نصرالله در ضاحیه جنوبی بیروت و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
تا اندکی دلش میگرفت میرفت سراغ تلفن. می گفت صدای پدر و مادر یا همسرم را نشنوم آرام نمی شوم. برای پسرش دلتنگی می کرد و هر بار تماس می گرفت می پرسید سیدمحمد توانست دوچرخه اش را رکاب بزند؟! ‌ اما با تمام دلبستگی هایش خداحافظی کرد... داوطلب شد و رفت.. به دوستش گفت می دانم این بار دیگر شهید می شوم. در خواب دیدم که از آسمان به پیکر خون آلود خودم نگاه می کنم. همسر و فرزندم را به خدا می سپارم... ‌ 🌹 🌷 ‎‎✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| 🌱اینجا... بزرگترین مزار آبی جهان. 📍 یادمان شهدای والفجر۸،اروند‌ کنار ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
✍دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موّقت، قافله مرگ فرا خواهید رسید و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بسوی او بازگشت، آنچه را خداوند تقدیر می‌نماید ڪسی قادر به آن نخواهد بود خداوند دقیقه و ثانیه‌ای مرگ ڪسی را به تأخیر نمی‌اندازد پس چه بهتر ڪه انسان زندگی‌اش را در مسیر طاعت الهی و در جهت ڪسب رضایت خداوند قرار دهد و همواره به یاد او باشد. ‎‎‌ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده‌ای؟ ➖مادر: " جوانم را..." ➕شهید :" دل سوخته‌ی مادرم را..." 🕊 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🖌 سلام و درود به عاشقان شهدا در کانال شهدای گمنام و مدافعان حرم 🦋 تشکیل کانال؛ 🌹۱: فرهنگ ایثار و شهادت 🌹۲: از ولایت فقیه 🕊عزیزانی که می توانند جهت ترویج این فرهنگ کمک کنند بسم الله ( تهیه متن، ساخت کلیپ و پوستر و اینفوگرافی و ... ، مصاحبه و تهیه خبر از خانواده های شهدا و ...) 🎙کانال را به عاشقان شهدا معرفی کنید تا ان شاءالله همگی در ثواب این کار شریک باشید ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅شفاعتت میکنه اون‌شھیدی که موقع‌گناه میتونستی گناه کنی ولی به حرمت‌رفاقت‌باهاش‌کنارگذاشتی...:) و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
جـوری‌زنـدگی‌ڪن‌ ڪھ‌وقتـی‌صبـح‌پاهات‌ زمیـن‌رو‌لمـس‌میڪنھ‌؛ شیطان‌بگه‌اوھ‌بـاز‌این‌بیدار‌شد'! ' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✅ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol