فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴مجموعه استوری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔ایام #فاطمیه هست این صحبتهای آقای #رئیسی در مورد توسل به #حضرت_فاطمه_زهرا سلام الله علیها را حتماً ببینید
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#شهدا
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 روز شمار #انقلاب، #دفاع_مقدس و شهدا؛
____🎀🎀🎀🎀🎀_____
🗓 ( ۲۶ آبان ماه )
🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺
🖌۱• آزادسازی سوسنگرد با اجرای عملیات مشترک سپاه و ارتش (۱۳۵۹ ه. ش)
🌷🪴🌻🌷🪴🌻🌷🪴🌻
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
🦋🦋🦋 🪶🪶🪶 🕊🕊🕊
🔰 #معرفیشهید
#شهید_علی_تجلایی
🔅 تاریخ تولد: ۵ مرداد ۱۳۳۸
📆 تاریخ شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۲
🔻 کلام شهید:
🌟 برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به عدالت در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.
➖ اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد. «عدالت را فدای مصلحت نكنید.»
📎 سردار جاويدالاثر #فاتح_سوسنگرد، #شهيد_على_تجلايى 🌷
❤️🧡💛💚💙💜🤍🤎
۱۰۴۵ روز ( ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۱ روز ) از آرام گرفتن کبوترهای خونین #خوشنام در سرزمین حماسه و ایثار گذشته است.
💐🌹🍀💐🌹🍀💐🌹🍀
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📚 #کتاب
🤲 بسم رب الشهدا
🎬 #قسمت_سیزدهم
🗓 شنبه : ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۳
🇮🇷#شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🔻کتاب بی آرام
🌹 به روایت خانم زهرا امینی
🖌نوشته: فاطمه بهبودی
🔰ناشر:انتشارات سوره مهر
📎 فقط دو سه روز از رفتنش گذشته بود؛ اما من آن قدر دلتنگش شده بودم که دلم میخواست بال در می آوردم و پیش او می رفتم. مدام منتظر بودم کسی خبری از او بیاورد. با حاج خانم رفته بودم خانه خیابان سیروس. هی از پله ها پایین می آمدم و میپرسیدم: «حاج خانوم کسی خبری نیاورد؟» می گفت: «دختر! اسماعیل تازه رفته، مگه تا حالا شده این پسر بره منطقه و زودتر از یه ماه برگرده!» بی قرار بودم؛ بی قرار!
▪︎روایت عصمت احمدیان
مادر سردار شهید حاج اسماعیل فرجوانی :
از صبح حال و روز خوبی نداشتم بی اختیار اشک می ریختم و زمزمه میکردم: «"به بالینم نیا بیمارم امشو به بالینم نیا تب دارم امشو، کنار چشم مو حاصل بکارید، که اشک چشم مو دریایی امشو"
مثل هر روز رفتم به کارگاه تولیدی. آنجا، خانم ها پرسیدند: «چی شده خانوم فرجوانی؟ چرا گریه میکنی؟» گفتم: - والله نمی دونم! امروز اشک چشمم به اختیارم نیست
- تو که مشکلی نداری این طور اشک می ریزی
۔ خب اگه چیزی شده بگو. سر دلت رو سبک کن.
یکی دیگر میگفت:
- تو رو خدا این قدر گریه نکن
می گفتم: «چه می دونم ... دلم تنگه ... اصلا توی حال خودم نیستم ... یه جوری دل نگرونم.»
بی حال و حوصله بودم و شب در کارگاه تولیدی ماندم. در طبقه بالای کارگاه اسباب زندگی مختصری گذاشته بودم برای وقت هایی که کارم زیاد بود. گاهی پیش می آمد تا دیروقت پارچه ها را برش می زدم تا خانم ها که صبح اول وقت آمدند پارچه برش خورده برای دوخت داشته باشند.
ساعت هشت و نیم شب زنگ در را زدند. از شوق و ذوق، زهرا فهمیدم اسماعیل است. دستم را بر زمین گذاشتم که بلند شوم؛ نتوانستم روی گونی دکمه ها نشستم. اسماعیل وارد شد. دستی به شانه ام زد و گفت: «مامان، نورانی شدید. سری تکان دادم. انگار دردم را بداند و بخواهد حواسم را بگیرد، گفت: «شام چی داریم؟» زهرا گفت: «آبگوشت.» گفت: «چه خوب!»
زهرا سفره را پهن کرد و غذا را کشید دور هم خوردیم. بعد از شام اسماعیل بلند شد و عکس امیر را از روی دیوار برداشت و روی پایش گذاشت. بعد بچه هایش را دور خودش جمع کرد و گفت: "مامان بیا یه عکس با هم بگیریم." با همان حالی که از صبح گریبانم را گرفته بود گفتم: عکس بگیرم کجا بذارم؟ قفسه سینه من دیگه ظرفیت قاب گرفتن عکس جگرگوشه هام رو نداره.» گفت: «مامان بیایید. پشیمون می شیدا!» گفتم: «بذار پشیمون بشم.» بلند شد و اورکتش را برداشت و گفت: «انگار امشب خبری از میوه توی خونه تون نیست. شب یلدا است ها!» گفتم پرتقال داریم. بشین مامان برات پوست بگیرم. گفت: «نه، شما که میدونید من پرتقال نمی خورم.» از وقتی دستش قطع شده بود جلوی من پرتقال نمی خورد که از دهانش کمک نگیرد و من به گریه نیفتم و نگویم مادرت بمیره!
فاطمه را بغل گرفت. به زهرا گفتم: «نمی خواد لباسای بچه هات رو جمع کنی ببری. فردا صبح باز می خوای بیای همین جا. پشت سرشان رفتم تا جلوی در. گفتم: - اسماعیل، مامان، تاکی هستی؟
سرش را چرخاند به طرفم، با همان لبخندی که روی لبش جا خوش کرده بود گفت: «اومده م خداحافظی. فردا صبح میرم.» جمله اومده م خداحافظی معنی عملیات می داد.
نگاهم را دادم به چشمهایش که همیشه برق میزد. گفتم:
- این دفعه بری دیگه برنمیگردی.
خندید
- مامان پس کو این شهادت که میگید؟ چرا نمی آد؟
دست گذاشت پشت عروسم که از چارچوب در بیرون می رفت. گفت: ساعت هشت صبح بیایید پای در؛ کارتون دارم.
آن شب، با اینکه اسماعیل را دیدم حالم جا نیامد. صبح وقتی رسیدم جلوی خانه، کت و شلوار طوسی اش را پوشیده و جلوی در ایستاده بود. کت و شلواری بود که دو سال پیش خودم برایش دوخته بودم. از آن طاقه برای شوهر و دامادم هم کت و شلوار دوخته بودم. آن ها لباسشان را پوشیده بودند. اما اسماعیل تا آن روز کت و شلوارش را تن نزده بود. دید که دارم به قد و بالایش نگاه میکنم، گفت: «دست پخت شماست!» گفتم: «قربونت برم به تن تو قشنگه.» تا وقتی من یا آقا محمد جواد بودیم اسماعیل پشت فرمان نمی نشست. اما آن روز خودش پشت رل نشست و گفت: «سوار شید بریم دوری بزنیم.»
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📕📔📓📒📙📘📗
✅ پايان قسمت سیزدهم داستان زندگي
🔰 #شهيد_حاج_اسماعیل_فرجوانی
🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #روایتگری | #نجات_سوسنگرد
🔸به بنی صدر گفتم این رزمنده ها فرشته اند!
ضرر شهادتشان برای ما بیش از سقوط سوسنگرد است.
🔹ماجرا نجات سوسنگرد از دست ارتش رژیم بعث عراق
🎙به روایت سید علی خامنهای، معاون وزیر دفاع وقت.
🌷26 آبان ماه سالروز آزادسازی #سوسنگرد گرامی باد🌷
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
📢 نامه آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای عملیات آزادسازی سوسنگرد
✍ متن نامه به شرح زیر است:
شب دوشنبه ۵۹/۸/۲۶ ساعت ۰۱:۱۰
سرکار سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز
با سلام
شنیدم تیمسار ظهیرنژاد به شما تلفن کردهاند که تیپ ۲ فردا وارد عمل نشود مگر بنا به امر. و منظورشان امر آقای رئیسجمهور است. من این عدول از تصمیم عصر را قابل توجیه نمیدانم. این بهمعنای تعطیل یا به ناکامی کشاندن عملیات فردا است. استعداد دشمن چنان است که آن دو گروهان پیاده یارای کار درستی در برابر آن ندارند و اگر تیپ وارد عمل نشود در حقیقت تک انجام نگرفته است. صبح اگر برای تصمیم نهائی بخواهیم منتظر آمدن تیمسار ظهیرنژاد بمانیم وقت خواهد گذشت. جوانان ما در سوسنگرد حداکثر تا صبح مقاومت خواهند کرد و صبح زود اگر ما قدری بار دشمن را سبک نکنیم همه نابود خواهند شد و شهر کاملاً سقوط خواهد کرد. خلاصه اینکه به نظر و تشخیص ما کار باید به همان روال که عصر صحبت شد پیش برود و تیپ آماده باشد که صبح وارد عمل شود. در غیر این صورت مسئولیت سقوط سوسنگرد با هر کسی است که از این تصمیم عدول کرده است.
سیدعلی خامنهای
👈 شرح کامل ماجرا و پاسخ دکتر چمران
✏️ به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، رسانه KHAMENEI.IR نامه «دستور حضرت آیتالله خامنهای به فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز برای ورود به عملیات آزادسازی سوسنگرد» را منتشر میکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
✅#شهدای_گمنام و#مدافعان_حرم💐
📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol