eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
334 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
68 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊بیاد اعضای محترم کانال در جوار قبور مطهر شهدای گمنام ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
✅ شهادت یک مرزبان در درگیری با قاچاقچیان مسلح در میرجاوه ✅ ️ فرمانده مرزبانی سیستان و بلوچستان: ماموران مواد مخدر مرزبانی استان با قاچاقچیان مسلح مواد مخدر در حوزه استحفاظی هنگ مرزی زاهدان درگیر شدند که متاسفانه سرگرد «قائم وکیلی ملاشاهی» به درجه رفیع شهادت نائل آمد ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
📌این الرجـبیون! 🔸مجید ماه رجب را خیلی دوست داشت. 🔹میگفت: «هرچه در مـاه رمضـان گیرمان می آید به برکت مـاه رجـب است.» ▪️سال ها ماه رجب را توی منطقه بود. همیشه شب اول رجب منتظرش بودیم . ▫️می دانستیم هر طور شده زنـگ می زنـد به خانه و می گوید: «این الرجـبیون!» 🔻آخـرش هم توی همین ماه شهـید شد. 📚مجموعه یادگـاران/ جلد ۲۹ ‎ ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
👇👇 نامه هایی که به دست شهید هامهرمیشه😭💔 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم. در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم. این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
| 📚عنوان: 《آدم باش》 آدم باش شبه‌خاطرات مسعود ده‌نمکی (-۱۳۴۸)، کارگردان و نویسنده بسیجی است. این کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و خاطرات مسعود ده‌نمکی، از دفاع مقدس، رزمندگان، اسرا، آزادگان، شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی است. این کتاب ۱۰ فصل دارد و در هر فصل، روایتی از نوع برخورد مردم با پدیده جنگ و دفاع مقدس در آن روزها به تصویر کشیده می‌شود ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 🔸همه‌ی ما روزی غروب خواهیم کرد... ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچقدر از حاج قاسم بگیم بازم کم گفتیم... از سادگی از مناعت طبع از افتادگی و اخلاص.... حاج قاسم یادم داد.... ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
🌱 آقا ابراهيم مثال قشنگي ميزد و مي گفت: نماز اول وقت مثل ميوه اي است كه وقت رسيدنش شده. اگه ميوه رو نچيني، خراب ميشه و مــزه اوليه رو نداره، هميشه سعي كـن نــمازهــات در هــر شرايـطـي اول وقــت باشه. خــدا هم تو كارهاي زنــدگي، قبــل از اينكه حرفي بزني كارت رو رديف مي كنه😍 👤•. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
AUD-20211013-WA0207.mp3
4.65M
📢 مصاحبه با همسر شهید شهدا مثل ما زندگی میکردن گناه داشتن، اشتباه داشتن، معصوم که نبودن اینکه چطوری به اینجارسیدن مهمه حتما حتما سعی کنید بشنوید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
| پنجره فولاد مامان حسن قاسمی رو «مادر» صدا میزد. دوتاشون میگفتن که ما ۲۱ روز کنار هم بودیم اما اندازه ۲۱ سال با هم صمیمی شدیم...🍃 بعد شهادت حسن، مصطفی تو یکی از سفرهاش به مشهد از مادر حسن قاسمی پرسیده بود: «این بچه های مشهد چی کار میکنن که تا میرن سوریه شهید میشن.» مادر هم به زبونشون اومده بود و با خنده گفته بودن که: «بچه های مشهد امام رضا دارن، پنجره فولاد دارن..» [ آخه حسنِ خودشون هم می‌گفت سوریه‌اش رو از پنجره فولاد آقا گرفته.] مادر به شوخی گفت اما مصطفی جدی گرفت. رفت دم پنجره فولاد و تا شهادت رو نگرفت ول کن ماجرا نبود! وقتی برگشت هم به مادر گفت که: «مادر راست میگفتی! شهادت رو از پنجره فولاد گرفتم.» چهل روز بعد وقتی مصطفی صدرزاده مهمون ویژه رفیقش حسن قاسمی شده بود تازه مادر فهمید که مصطفی چی میگفته...❤️‍🩹 ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
21-shahid-toorajizadeh4(www.rasekhoon.net).mp3
7.02M
🎙دعای کمیل با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━
19.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادرم دستمو می‌گرفت شب های جمعه میبرد مزار شهدا تو عالم بچگی خودم نگاه میکردم میگفتم..... ┏━━━━🕊🇮🇷🦋━━━┓ 📲@shahid_AranandBidgol ┗━━━━ 💐🌹🌸━━━