در علم نجوم اگرچه دقت شده است
اذهان عموم، دچار غفلت شده است
وقتی که هنوز غایب است آن آقا
یعنی چه هلال ماه، رویت شده است؟!
با آرزوی رویت شدن هلال آبروی مولای عالم و فرا رسیدن عید حقیقی. 🌙✨
#عید_فطر مبارک💐
دیگرنیاز به عصاهم ندارم
بعد از عمليات بيتالمقدس و فتح خرمشهر زماني كه خدمت حضرت امام شرفياب شديم حاج احمد از ناحيه پا مجروح شده بود و عصا در دست داشت. وقتي كه خدمت امام رسيديم ايشان با امام ملاقات خصوصي هم داشت براي عرض گزارش. زماني كه از خدمت امام برميگشت ديدم كه برادر احمد عصا در دست ندارد و خيلي سريع و خيلي خوب دارد حركت ميكند و اصلاَ احساس ناراحتي نميكند. من از ايشان پرسيدم كه عصا را چه كردي. گفت زماني كه خدمت امام بودم امام پرسيدند كه پايت چه شده است گفتم كه مجروح و زخمي هستم. حضرت امام دستي بر زخم پايم كشيدند و فرمودند ان شاءالله اين زخم خوب ميشود. من از آن لحظه ديگر احساس درد ندارم و نياز به عصا هم ندارم.
@shahid_Beyzaii
4_5929322168830658045.mp3
18.08M
پیشنهاد دانلود
سیدرضا نریمانی
@shahid_Beyzaii
التماس دعا
توگمشده ای دردل تاریخ هستی که کسی درجستجوی تونیامد نمیدانم دراین روزها درچه حالی ودرکجا قرار داری ولی بدان که ما همیشه به یادت هستیم 😔
#سرداردلها
#سردار_بینشان
#حاج_احمد_متوسلیان
#اَلقُدسُلَنا
#نَحنُ_قادِمون
#دلنوشته
@shahid_Beyzaii
ای شهیدان ، از عرش فرود آیید تا با هم سفری داشته باشیم به دنیای زیبای خاطره ها ، به حرمت همرزمان همسنگران دیروز
لحظه ای را در کنار ما باشید
بیایید با هم به سرزمین یاد ها برویم ..
@shahid_Beyzaii
💠حاج حسین یکتا :
🍃🌸دشمن به دنبالمون و همه پشتِ نیل گیر کردیم
عصای موسی کو؟!
🌷بچه ها!
شما قرارِ عصای موسای دِلا بشیدا
تو قرارِ عصای موسای همه ی دلای قفل کرده بشیا
دستشونو بگیری از نیل عبور بدیا
آب نبره تورو !!!!
سیل نبره تورو
کار داره سخت میشه
قراره تو بقیه ی بچه هارو هم عبور بِدی
🌷 بچه ها!
نمیدونید وقتی یکیو میگیری عبور میدی و دستشو می گیری و بخدا میرسونی و به
#امام_زمان میرسونید ،
روایتِ ؛ به میزانی که آفتاب بر هر چیزی می تابه از ریگ و سنگ و بیابون و کوه و دشت و جنگل،به اندازه ی همه این میزان برات ثواب می نویسن
#یه_نفروبه_خدابرسونید!!!
تو با چی میخوای بچه هارو شکار کنی با امام زمان رفیق کنی؟
با اخلاقِ خوبت؟
با علم و سوادت؟
همه ی اینا با همدیگه
اخلاق و سواد و علم ، کاکائو به جیبت، لبخند به لبت ، کتاب و درس به دستت
یجوری باید این بچه رو شکار کنی!
از همه مهمتر نفَسِ گرمته
اون نفس گرمت که میخوره و بخاریِ گرمی میشی وسطِ زمستون سرد دلا اینو با امام زمان رفیق می کنی!
مالِ همینِ که خواستم آتیشت بزنم
آتیش بگیری ان شاءالله
بال بال بزنی ان شاءالله
پر پر بشیم ان شاءالله که خون به دل امام زمان کردیم ما یاراش، ما #شیعه_هاش
🌷در تشرّفی خدمت آقا رسید گفت :
آقا راضی هستین از دست ما؟!
فرمود : راضی نباشم چکار کنم؟!💔
مگه کَس دیگه ای هم دارم ؟؟؟
🌷 بچه ها!
آقا از #غریبی گیر من و تو افتاده
تو دیگه دلشو نشکون
تو دیگه جیگرشو خون نکن
یا ول کن برو ، یا وایسا یکاری کن
یکاری کنید، یکاری بکنید...
دخترای امام زمان دارن یکی یکی پر پر میشن
عیال امام زمانن شیعه ها
این بچه ها عیال امام زمانن!
دستتونو به دست هم بدید
فکراتونو باهم متمرکز کنید
قرارگاه جنگی بزنید
آرایش جنگی بگیرید
#راست_بگیدبه_آقادوستت_دارم
راست بگید!!!
گفت به آقا چقد دوستم داری؟
گفت به میزانی که دوستم داری دوستت دارم!
چقد دوستش داری.....؟؟؟؟؟!
@shahid_beyzaii💯
💠حاج حسین یکتا:
🍃🌸رفقای شهـيدم پشت پيراهـنشان نوشته بودند راہ #قدس از #كربلا ميگذرد.
به كربلا رسيديم.
به قدس هـم ميرسيم؛
با پيراهـنهـايی كه پشتش نوشته: #مرگ_بر_آمريكا✊
@shahid_beyzaii💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مثل شهدا باشیم
تاثیرگذار باشیم مثل شهید محمودرضا بیضائی!!
@shahid_beyzaii💯
شب، ما را توی میدان صبحگاه در
دوكوهه جمع كرد. به خط شدیم. گفت:
«حالا تا پونصد می شمرم، سینه خیز برید. دیشب كه شناسایی رفته بودیم، شمردیم. باید همین قدر برید تا از دید دشمنان خارج شید.»
#سردار_بینشان
@shahid_Beyzaii
💠برادر بزرگوار شهید محمودرضا بیضائی:
🌷محمودرضا هرچه داشت از #فرهنگ_ایثار و #شهادت بود.
میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت، مجموعه کتابهایش را خوانده بود.
«همپای صاعقه» را واو به واو خوانده بود. تقریبا همهکتابخانهاش به جز چند کتاب، کتابهای دفاع مقدسی بود.
«خاکهای نرم کوشک» را با علاقه بسیاری خواند، سری «به مجنون گفتم زنده بمان»، «ویرانی دروازه شرقی»، «ضربت متقابل»،
« #سلام_بر_ابراهیم » و
این کتابهایی که در دسترس همه است.
@shahid_beyzaii💯
🍃🌸گفت: حالا با این حساب هم باز نمیخواهید با هم حرف بزنید؟
نمیدانست به دوستم چه چیزها که نگفته بودم؛ وقتی به جواب خواستگاری کسی گفت نه و او دو هفته بعد شهید شد و حالا من جای او بودم.
بر سر دو راهی که چه بگویم به ابراهیم.
نمیدانست بارها خواب ابراهیم را دیدهام. نمیدانست خواب دیدهام ابراهیم رفته روی قله بلندی ایستاده و داردبرای من خانه سفیدی میسازد.
نمیدانست خواب دیدهام رفتهام توی ساختمانی سه طبقه،رفتهام طبقه سوم، دیدم ابراهیم توی اتاق نشسته. دور تادور هم خانمهایی باچادرهای مشکی با روبنده نشستهاند.
گفتم: برادر همت!
شما اینجا چکار میکنید؟
گفت: برادر همت اسم آن دنیای من بود.
اسم این دنیای من "عبدالحسین شاه زید" است.
🍃🌸این را آن روزها به هیچکس نگفتم.حتی به خودِ ابراهیم.
بعدها،بعد از شهادتش،رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند.چیزی نمیگفت،یا شانه خالی میکرد.
گفتم: ابراهیم شهید شده خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بگویید.
نه خودم را معرفی کردم،نه او را،نه موقعیت هردومان را.
گفت:#عبدالحسین_شاه_زیدیعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت میرسند.
مقامشان هم مثل زید است،
فرمانده لشکر حضرت رسول.
همینطور هم بود.
🍃🌸ابراهیم بیسر بود و آنروزها در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)
همین خوابها بود که نگرانترم میکرد.
برگشتم رفتم اصفهان،رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره.
آیه سیزدهم از سوره کهف آمد؛ با این معنی که: آنها به خدای خودشان ایمان آوردند و ما به لطف خاص خودمقام ایمان و هدایتشان را بیافزودیم.
راوی: همسرشهیدهمت
📚کتاب "به مجنون گفتم زنده بمان"
@shahid_beyzaii💯