خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب 📚در کتاب✨ ملاقات در ملکوت✨
این قسمت
برادر مهربان
⭐️راوی:نورهان دقدوق خواهر شهید
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#احمد در همه چیز اعتدال و میانه روی را رعایت می کرد.نه پر حرف بود نه کم حرف.در واقع همیشه به موقع صحبت می کرد و به جا حرف می زد. اگر به هر دلیلی عصبانی می شد بااینکه عصبانیت در چهره اش به راحتی قابل تشخیص بود ، اما هرگز آن را بروز نمی داد و در هنگام خشم و ناراحتی سکوت می کرد.
پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: ᐸᐸکمال دلیری آن است که کسی خشمگین شود و خشمش شدت گیرد و چهرهاش سرخ شود و موهایش بلرزد، اما بر خشم چیره گردد.>> (نهج الفصاحه حدیث ۱۸۷۲) #احمد مصداق واقعی این کلام گهربار و پر نور بود
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
#ملاقات_درملکوت
#راوي_نورهان_دقدوق
#معروف_به_شهیدBMWسوار
@ahmadmashlab1995
@fadaeian_eslami
ـ﷽ـ
✨آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : در
حدیث آمدهاست تمامی چشمهاروز قيامت
گريان است، به جز سه چشم:
👀 چشمی که
👈نامحرم را ندیده باشد.
👀چشمی که
👈 در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. «سحرها از خواب برمیخیزد ، نماز شب می خواند ، و...چنین چشمی در روز قیامت گریاننیست.
👀چشمی که
👈در دل شب، از ترس خدا گريه کند
╭┄═•🍃🌹🍃•═┄╮
@fadaeian_eslami
╰┄═•🍃🌹🍃•═┄╯
🌸🍃
🍃
#تلنگرانه
#دایرکتیها
#قسمتچهارم
کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..!🏃♀
همین که نت⇩⇧ رو روشن کردم
پیامش اومد بالا
کلی پیام داده بود..!!😧
[سلام بانوی زیبا
خوبی؟
چرا نیستی؛نگرانت شدم!☹️
سلاممم
کجایی
چرا نیستی
هنوز نیومدے
از پوستت چه خبر بهتره شده ؟!
الو خانومییییی🗣
کجایییی..
پاسخگو باش دیگه!😕
نگرانتم..
خانومی کجایی؟!
دقیقا کجایی...؟؟؟؟]
تو این مدت دورے از مجازے
افشین کاملا از ذهنــم پاک شده بود
اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود!
برام عجیب بود
چرا الکی نگران من شده بود؟!
جوابش رو ندادم
به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد!
سلاممم فرشته بانووو😍
خوبی؟
کجا بودی تو!
نمیگی آدم نگرانت میشه😢
من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟
جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما
سلام رو تایـ⌨ــپ کردم
اما دستم بشدت می لرزید..
سلام، سلان تایپ شده بود
خندید گفت:سلام یا سلان؟
_ببخشید سلام!
+خدا ببخشه😉
خب تعریف کن، کجا بودےکه نبودی؟!
داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟
_بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما.
+خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم
[هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم
افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..]
_عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم⛔️
+عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدے
گند زدے به حالم که...
_ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید
ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره!
تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم!
افشین زبون چرب و نرمی داشت
میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه👌انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم.
مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد..بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم♀از زندگیش میگفت از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن..از مادر زنش👵 که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد😒
یه جورایی من شده بودم صندوقــ📦ـچه اسرار افشین..!گاهی بهش راهکار میدادم..گاهی ام فقط و فقط گوش شنواے👂 درد و دلش بودم..
ادامه دارد...
#فاطمهقاف
#کپیبدونذکرنامنویسنده✍
#شرعاجایزنیست
@fadaeian_eslami 🌸🍃