🔴بهای سنگین!
⬅️پرداخت هزینه های سنگین برای رسیدن به #ارزشهای_بالا
📌ما هم برای رسیدن به دوران ظهور و حکومت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دورانی بسیار زیبا بدون رنج ،غم ،ظلم و ستم باید هزینه های سنگینی پرداخت کنیم !
@shahid_beyzaii
کف خیابان🇵🇸
همه جور آمدنی رفتن دارد، الا شهادت! شهادت تنها آمدنِ بدون بازگشت است. شهید که شدی، مےمانی... یع
خاطرات شهدا
شهید عبدالله باقری
✍راوی: برادر شهید
🔹دومین بار بود که به سوریه رفته بود، البته این بار یک هفته زودتر از من برای شناسایی محور رفته بود و حدود یکماه آنجا حضور داشت.
🔸عبدالله در عملیات "تپه شهید" و "کفر عبید" هم بود که آن مناطق به دست بچهها تثبیت شد. برادر شهید آه سردی کشید و ادامه داد: اگر برادرم فقط 5 دقیقه بیشتر زنده مانده بود آزادی تپههای بلاصم را هم میدید.
🔹ما در تپههای بلاصم خسته شده بودیم، عبدالله میگفت: "بلند شوید، برویم" گفتم بچهها خسته و تشنه هستند،
🔸با لحن شوخی گفت:
"بلند شید سوسول بازی درنیارید اینجا دست گرمیه، آقا فرمودند که اسرائیل تا 25 سال دیگر نیست
🔹ما میخواهیم زودتر اینجا را تمام کنیم و اربعین به کربلا برویم تا انشاالله از امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع) مدد بگیریم برای جنگ با اسرائیل" که شهادت مجالش نداد و زودتر به سمت آقایش حسین (ع) شتافت.
شهید مدافع حرم
🌸🌾🌸🌾🌹🌾🌸🌾🌸
@shahid_beyzaii
هدایت شده از کف خیابان🇵🇸
طبق قرار شبانه هرکس ۵ صلوات به نیابت از #شهید_بیضائی جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج»
» اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »
@shahid_Beyzaii
🌹
در دنیا چهار چیز را طلب مکن که آنها را به دست نخواهی آورد در حالی که به آنها نیازمندی
1⃣ عالمی که به علمش عمل کند، (اگر میخواهی دنبال چنین عالمی بگردی، نگرد) که بدون عالم خواهی ماند.
2⃣ عملی که بدون هیچ ریایی باشد(اگر میخواهی دنبال چنین عملی بروی ، نرو ) که بدون عمل خواهی ماند.
3⃣ طعامی که هیچ شبهه ای در آن نباشد، (اگر میخواهی دنبال چنین مالی بگردی، نگرد ) که بدون طعام خواهی ماند.
4⃣ و دوستی که هیچ عیبی نداشته باشد ، ( اگر میخواهی دنبال چنین دوستی بگردی، نگرد) که بدون دوست خواهی ماند.
📕مواعظ العددیه ص 16
@shahid_beyzaii
«أیها الناس! إنما الدنیا دار مجاز، و الاخرة دار قرار؛
ای مردم! دنیا سرای گذر است و آخرت خانه قرار و همیشگی».
حضرت علی (ع) خطبه 203 نهج البلاغه.
@shahid_beyzaii
#رفاقت_شهدایی
.
گفت:
دستش تیر خورده بود
عمار گفت خدا رو شکر بالاخره یه بهونه جور شد قدیر رو بفرستیم مرخصی.
فردای همون روز دیدیم برگشت جبهه از بیمارستان حلب
گفتیم چی شد پس؟
گفت هیچی ، ردیف شد برگشتم.
گفتیم قدیر بازی ات گرفته ؟ برو مرد حسابی این دست تیر نزدیک خورده ، شوخی بردار نیست.
هر روز به یه بهونه ای میموند و برنمیگشت.
دستش چرک کرده بود ، بازم بر نمیگشت.
بالاخره بعد از کلی وقت راضی اش کردیم که برگرده.
روز آخر عمار بهش گفت قدیر دیدی برگشتی و شهید نشدی 😄
غم وجودش رو گرفت...
.
همون موقع صدای بیسیم اومد:
قدیر قدیر علی (علی = شهید روح الله قربانی)
قدیر وایسا دارم میام دنبالت بریم عقب یه دوش بگیریم امشب گودبای پارتی داریم.
بعد پشت بیسیم تک تک مون رو دعوت کرد و گفت امشب شام دور همیم برا گودبای پارتی داش قدیر.
علی اومد و قدیر رو سوار کرد و رفت.
منم جلوتر از اونها ، رفتم همونجا که قرار بود بریم
یکی از بچه ها رو دیدم و شروع کردیم قدم زدن و صحبت کردن ، وسط همین صحبت ها بچه ها هم رسیدن.
ما همینجور که صحبت میکردیم کمی فاصله گرفته بودیم
قدیر و علی رسیدن
صدای انفجار و آتش....، ماشین بچه ها بود
من و عمار و میثم و بچه های دیگه ، سوختیم و سوختنشون رو تماشا کردیم ...
بدون گود بای پارتی ، رفتن
بعد شهادت قدیر و روح الله
میثم و محمدحسین خیلی گریه کردند
#قُدَیر
#علی
#عمار
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فداییان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #شهیدقدیرسرلک
#شهیدروح_الله_قربانی
#شهیدمیثم_مدواری
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
@shahid_beyzaii