🍃🌸
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم، که به یکباره منقلبمان کرد.
وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.😢
راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری (پسرعموی شهید)، لشکر۴۱ ثارالله
#شهید_سردار_عبدالمهدی_مغفوری 🌷
#سالـروز_شهـادت ❤️
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🌺جرعه ای از کلام بهجت عارفان🌺
🌹تقوا مربوط به قلب است🌹
تمام تقواها مرتبط به قلب است و جسد به منزله ی خادم است و اختصاص شعائر به این است که تقوا را در قلوب دیگران تثبیت می نماید و علاماتی هستند که به واسطه ی آن ها به ذی العلامه پی می برند.💐
🌼برگرفته از کتاب جناب عشق مجموعه رهنمودهای آیت الله بهجت🌼
@shahid_ahmadali
کمیل...کمیل...حمید...📟📡
حمیدجان به گوشم 📞
اینجا هوا صافه ، اونجا چی؟🌤☀️
هی حاجی کجایی که ببینی اینجا چه خبره؟🌍😔
هوا صاف صافه☹️☹️🌱
به صافی تمامی موهای بیرون ریخته 💆🏻💁🏻
به صافی نگاه های دوخته🕵👀
به صافی مانتوهای چسبیده👚👕
به صافی مارک های ازپشت دیده
آگ🔚🔛🔜
حاجی نمیشه جاتو عوض کنی؟♥️🙄🍃
سید مرتضی را دیدی بگو دوربینش را بیاورد یک مستند بسازد از ما بنام روایت غفلت!📽🎞🎥
حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن... 👰🏻🙆🏻دشمن محاصرمون كرده!👺👹 رو پشت بومھا بمبهای بشقابی گذاشتن📡📡! قلب و فكرمون رو هدف گرفته!🔫💔😔
خيلی تلفات داديم...😣 حاجي اینجا مانتو ها دیگه دكمه نداره...👗 اونم با آستین های کوتاه👘👗 !!! سلاح جدیدشون ساپورته...👖👠 چشم اکثر جونارو آلوده کردن! 🕵💔🕶 حاجی صدامو میشنوی؟ 🔊🔉🔈
حــــــاجـــــی! (صدای بیسیم قطع و وصل میشه🔕🔇
ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨوی؟ 📢📣
ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ!📞
ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ.📞👂
ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓﺗﺮ ﺷﺪﻩ برادر ...🙏🏻🏃🏻🙇🏻 ﺣﺎﺟﻲ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ👁🗨🎴 ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ 💂🏻💂🏻💂🏻 ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭو ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ کنن نامردا🕷🍂🌿 ... ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ نميده، 🍀☘🍃
ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ميده ... ﺣﺎﺟﯽ!🌍☔️☹️
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮنُ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪ😣😰😪
ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ...؟👂🔔 ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶﻫﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﻓﻘﻂ قلبُ ﻣﯿﺰﻧﻪ!💣💔
لقمههای حروم هم که دمار از همه بریده💘💔
ﮐﻤﮏ ﻣﯽﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ👑👨👨👦👦 ... تازگیها جیش الشیطان اسمش رو عوض کرده گذاشته داعش😹👺👹👻💀! دارن سر بچه های شیعه رو بیخ تا بیخ میبرن ... 🙌🏻🤕😴😒حاجی صِدامو داری ؟؟؟ به حسن باقری بگو در این جنگ نابرابر تاکتیک نداریم!🙌🏻🖐🏻
فقط علی اکبر شیرودی چیزی نفهمد اگر بفهمد واویلاست،
میمرد برای خمینی!
شاهرخ ضرغام را حتما خبر کن،
بگو به خمینیای که روی سینهات خالکوبی کردی، میخندند!
راستی؛ حاج احمد، اصلا میدانی موبایل چیست ؟
تا حالا با وایبر و واتس آپ کار کردهای ؟
بیخیال برادر،
همان بیسیمت را بیاور،
من آخرین نسخهی اندروید را رویش نصب میکنم!
فقط خواهشا به نیروهایت دستور بده آن تندرویهایی که در مریوان و پاوه و فکه و خرمشهر و شلمچه کردند...
در فضای مجازی نکنند!
اینجا آداب خودش را دارد!
باید همه چیز را با گفتگو حل کنیم!
حاج احمد، تلفات زیاد دادهایم!
مسامحه و غفلت امانمان را بریده!
عده ای به اسم جذب حداکثری،
حداقل اعتقاداتشان را به حراج گذاشته اند!
تو را بخدا برگرد!
خدا را چه دیدهای،
شاید در این مخمصهای که گیر کردهایم،
تو و رفقایت به دادمان رسیدید!
نقطه سر خط...
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸
#شهید_مصطفی_چمران
گفتم سخنرانی ڪن
ڪہ هنگامہ نبرد سخت است ...
فرمود:
بچہها تیر بہ سینہ باید اصابت ڪند نہ بہ پشت...
#والسلام
@shahid_ahmadali 🍃🌸
🍃🌸🍃
❣ #نماز_پشت_به_قبله
#با_لباس_نجس
🌿به حبیب گفتم وضع خط خوب نیست گردان را ببر جلو
🔸آهسته گفت: بچهها به خاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند...! امکان برگرداندن آنها به عقب نبود و بچهها با همان حال خراب شش روز در حال دفاع بودند...
حبیب گفت: اگه میتونی یکی از بچههای مجروح را ببر
🍃گفتم صبر کن با بقیه بفرستشون عقب
حبیب اصرار کرد سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند🙁
گفتم باشه🙂
دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد ترکشی به سینه اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار میداد.🤔
سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد. تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم گفتم برادر اسمت چیه جواب نداد. نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهای میگوید فکر کردم لابد اولین بار جبهه آمده و زخمی شده کپ کرده برا همین دیگه سوال نکردم مدتی بعد مودب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد .
گفتم چرا دفعه اول چیزی نگفتی⁉️
گفت نماز میخواندم 😊
نگاهش کردم از زخمش خون میزد بیرون…
گفتم ما که رو به قبله نیستیم تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه؟😳
گفت حالا همین نماز را می خونیم تا بعد ببینیم چی میشه و ساکت شد.
گفتم نماز عصر را هم خوندی
گفت بله
گفتم خب صبر می کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض میکردی ان وقت نماز میخوندی🙄
گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم
فعلا همین نماز را خوندم رد و قبولش با خدا.😊
گفتم: بابا جون تو چیزیت نیست یک جراحت مختصره زود بر می گردی پیش دوستات...
با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست والا بابدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمیخونه. 😐
در اورژانس پیادش کردم و گفتم باز همدیگر را ببینیم بچه محل!
گفت: تا خدا چی بخواد.😊
با برانکارد آمدند ببرنش گفتم خودش میتونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید…
بیست دقیقهای آن جا بودم بعد خواستم بروم رفتم پست اورژانس پرسیدم حال مجروح
نوجوان چطوره؟
گفتند شهید شد😢 با آرامش خاصی چشمهایش را روی هم گذاشت و رفت… 💔
تمام وجودم لرزید.😭
بعدها نواری از #شهید_آیت_الله_دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده:
آهای بسیجی خوب گوش کن چه میگویم من میخواهم به تو پبشنهاد یک معاملهای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود !
من دستغیب حاضرم یجا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزهها وتهجدها و شب زندهداریهایم را بدهم به تو و در عوض ثواب آن دو رکعت نمازی را که تو در میدان جنگ بدون وضو پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده ای از تو بگیرم. آیا تو حاضر به چنین معاملهای هستی ؟!😭
📝خاطرات #سردارشهید_حسین_همدانی 🌷
@shahid_ahmadali 🍃🌸