eitaa logo
شهید امیر حاج امینی🌷
288 دنبال‌کننده
805 عکس
979 ویدیو
4 فایل
به نام #اللّه #پاسدار #خون‌ #شهدا قسمتی از #وصیت‌نامه #آقا_امیر #خدایا‌عاشقم‌کن #شهید‌عزیز چه #زیبا #عشق را معنا کرد #و‌پایانش‌چه‌زیباست‌الحمدالله #خدای‌مهربان‌به‌احترام‌حضرت‌مادر‌سلام‌الله‌علیها #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج #صلوات @shahid_amir_haj_amini
مشاهده در ایتا
دانلود
در اولین روز ماه رجب، عقد کردیم و صادق که روزه هم بود، در هنگام خواندن خطبه عقد چندین بار در گوش من زمزمه کرد که : ‹ آرزوی من را فراموش نکنید و دعا کنید. ›❤️ خاطره شهید تجلایی را یاد آور می شدند که همسـرشان برایش آرزوی شهـادت کرده بود.😍 اولین مکانی هم که بعد از عقد رفتیم، گلزار شهدا بود. وقتی که در گلزار شهدا با هم قدم می‌زدیم، فقط در ذهنم با خود کلنجار می‌رفتم که میشودانسان کسی راکه دوست دارد برایش یک چنین دعایی بکند که با شهادت از کنارش برود؟✨ با خود گفتم اگر در بین این شهدا، شهیدی را هم نام آقا صادق ببینم این دعا را خواهم کرد. دقیـقا هـمان لحظه‌ای که به این مسئله فکر می‌کردم مزار شهید صادق جنگی را دیدم! در آن لحظه، حال عجیبی پیدا کردم اما بعد از آن به این دعا مصمم شدم 💞😍 🎙 راوی 🕊i ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦ @shahid_amir_haj_amini ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بانویی که در شیراز به دنیا آمد و در لبنان شهید شد...🕊 🔹 دو روز پیش توسط رژیم صهیونی به همراه همسرش در لبنان شهید شد. وداع با پیکر مطهر شهیده راه قدس ⏰امروز سه شنبه ۱ آبان از نماز مغرب 📍معراج شهدای مرکز ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦ @shahid_amir_haj_amini ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦
زندگی ما روال عادی خودش را داشت. در این وسط خداوند ریحانه را به ما هدیه داد و روز و روزگار می‌گذراندیم؛😍 حرامی‌ها به حرم عقیله بنی‌هاشم می‌خواستند نزدیک شوند و خواب را از چشمان پویا در این طرف مرزهای ایران ربود برای همیشه💔 من خیلی وارد سیاست نمی‌شدم، اما می‌گفتم که این جنگ، جنگ ما نیست. مگر ما هشت سال جنگیدیم، کسی به ما کمک کرد؟ کسی به داد ما رسید؟😢 پویا می‌گفت: «مثل زن‌های کوفی حرف نزن!» این جمله همسرم خیلی به من برخورد و بدجور گران تمام شد😭 انگار که تلنگری برایم شد. می‌گفت: عزیزم خوب به حرف‌هایم فکر کن. زمانی که ما مصیبت‌های امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) را می‌شنیدیم با خودمان می‌گفتیم‌: ای کاش ما در آن زمان بودیم و امام حسین را تنها نمی‌گذاشتیم. الان هم همین طور است. یزید زمان دارد ظلم می‌کند و حسین زمان دارد ظلم می‌بیند. من نمی‌خواهم جزو گروه توابین شوم😔 بنابراین من هم چون با پویا هم عقیده بودم آرام شدم و رضایتم را به او اعلام کردم💞 🎙راوی 🕊 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦ @shahid_amir_haj_amini ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦
از وقتۍ ڪاظم رفته بود لبنان خبر؎ از او نداشتم😔 در فراق او افسردگۍ گرفته بودم و نحیف و لاغر شده بودم... مادرشوهرم به بهانه پیدا ڪردن ڪاظم مرا آورد اهواز ڪه از این حال و هوا بیرون بیایم... وقتۍ اتفاقی در خیابان پیدایش ڪردم زبانم بند آمده بود و پایم بۍحس شده بود و دیگر توان راه رفتن نداشتم✨ خانه ڪه آمدیم و رنگ و رویم را دید خیلۍ ناراحت شد محڪم مۍزد رو؎ پایش و سرش را تڪان مۍداد وای اکرم! نگو مریض شدم ڪه دیوانه‌ام مۍڪنۍ،مرا شرمنده مۍڪنۍ من ڪیم ڪه به خاطر من ظالم خودت را به سختۍ مۍانداز؎؟!💫 تبخالۍ گوشه لبش بود وقتۍ پرسیدم: حالا بگو لبت چه شده؟ اشڪش جــار؎ شد اشڪ‌هایم را با گوشه انگشتش پاڪ ڪرد و سرش را انداخت پایین و گفت: در این مدت این همه سختۍ ڪشید؎ و قیافه‌ات شبیه بیماران روانۍ شده،آن وقت تو نگران تبخال رو؎ لب منۍ! حال و هـوایی داشت آن روز :)💞 🎙راوی 🕊 ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦ @shahid_amir_haj_amini ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦
😢 پدرم مخالف ازدواج ما بود می گفت این مرد زمینی نیست! 📌وقتی اومد خواستگاریم مادرم شدیداً مخالفت کرد و پدرم گفت: فرشته من نه با وضعیت مالیش مشکل دارم، نه با انقلابی بودنش، ولی فرشته این مرد زندگی نیست هااااا! گفتم: یعنی مرد بدیه؟ 🔸گفت: نه، زیادی خوبه!این آدم زمینی نیست، فکر نکن برات می مونه، زندگی باهاش خیلی سختی داره، اگر رفتی حق نداری ناله و اعتراض کنی هااا. گفتم:خب من هم همین زندگی رو می خوام. خلاصه هر طور بود راضی شدن و ما عقد کردیم.😍 🔹 اولین غذایی که بعدازعروسیمان درست کردم استانبولی بود.از مادرم تلفنی پرسیدم .شد سوپ.. آبش زیاد شده بود ... منوچهر میخورد و به به و چه چه میکرد. روز دوم گوشت قلقلی درست کردم .. شده بود عین قلوه سنگ 😅 ▪️تا من سفره را آماده کنم منوچهر چیده بودشان روی میز و با آنها تیله بازی میکرد قاه قاه میخندید و میگفت : چشمم کور دندم نرم تا خانم آشپزی یاد بگیرن هر چه درست کنن میخوریم حتی قلوه سنگ...💞 🎙راوی 🕊 ‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎ ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦ @shahid_amir_haj_amini ✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🌺 🇮🇷 🌺჻ᭂ࿐✦