فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#استاد_شجاعی
🌛در شب آرزوها، اگر صادقانه یک اکسیر را بخواهید و دریافت کنید؛
بقیهی مسیر خود را بسمت سعادت هموار کردهاید!
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
Hosein Taheri - Shab Arezoha.mp3
2.41M
شبی که خدا بی حساب میبخشه
🌙 شب آرزوها
💫 همین آرزومه
😍 ببینم ضریح
🕌 حسین رو دوباره
🎙 حسین طاهری
🌙 #شب_جمعه
🌙 #لیله_الرغائب
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب آرزوها می تونه زندگیتو عوض کنه!!
🎙استاد شجاعی
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
🌤أین قاصم شوکه المعتدین...
🥀کجاست درهم شکننده هیبت ستمگران...
#آرمان _عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
🔴 ۱۰۰ توحید در جمعه های ماه رجب
🔵 روایت شده هر کس در روز جمعه ماه رجب ۱۰۰مرتبه سوره قل هو الله احد بخواند برای او نوری باشد در قیامت که او را به بهشت بکشاند.
🌕 تذکر: حدود ۱۵ دقیقه زمان می برد.
📚 مفاتیح الجنان /اعمال ماه رجب
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید احمد مشلب در حال شانه زدن موهاش... 😂😂
پی نوشت:
رفیقش می گه از این شونه بزرگتر هم هست؟؟ 😅😅
چه با مزه هست این کلیپ
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
سلام برشما خوبان
#چله_زیارت_عاشورا
#هرروزهدیه_به_یک_شهید
امروز حسینیه قلبت ♥️
مهمان کدوم شهیده؟؟
ثواب فعالیت امروز حسینیه قلبت
رو تقدیم کن به شهید مدافع حرم
شهید احمد مشلب...
شهیدی که چیزی از مال دنیا
کم نداشت... و همه چی داشت
اما به مال دنیا پشت کرد و
عشق برتر را انتخاب نمود... ❤️
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
پنجمین روز چله
امروز زیارت عاشورا را تقدیم میکنیم
به ساحت مقدس اقا امام زمان عجل الله
به نیابت از#شهیداحمدمشلب
بسم الله... شروع کنیم
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
33.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهنگ سلام یا زهرا
به سبک سلام فرمانده
🌸 عهدمیبندم که حافظ دین وچادرت باشم
#یا_فاطمه
#سلام _فرمانده
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
سلام رفیق شهیدم
برادرم عزیزم 🌹 🌹
گوهر اخلاص را هرکس که پیدا میکند
درد بی درمـان ماندن را مداوا میکنـد
سرکشد جام شهادت هر که از خود بگذرد
قطره جان را به وصل عشق دریا میکنـد...
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
♥︎| زیارت به نیابت شهید علــیوردی
روزی راه من و تو از کربــلا میگذرد...
• دوراهیِ بینالحرمیـن
#ارسالی
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونید اولین درسی که شهدا یادمون دادن چیه؟
#حاج_حسین_یکتا
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ماه_رجب
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
42.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#توی_این_ماه_چه_خبره
👈 رسیدن به خدا ۵۰ سال زمان نمیخواهد! دلت رو یه لحظه پاک کن، پیداش میکنی...
👈 فرصت بسیار عظیمی بنام ماه رجب!
بمناسبت ماه پرفیض رجب💐
#شهید_آرمان_علی_وردی
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️| گلزار شهـدای تهران
📍مزار شهید آرمـٰان علــیوردی
#ارسالی
سلام برشما خوبان
#چله_زیارت_عاشورا
#هرروزهدیه_به_یک_شهید
امروز حسینیه قلبت ♥️
مهمان کدوم شهیده؟؟
#چهل_روز_سرسفره_شهداء
ششمین روز چله
امروز زیارت عاشورا را تقدیم میکنیم
به ساحت مقدس اقا امام زمان عجل الله
به نیابت از#خلبان_شهیدحسین_قاسمی
بسم الله... شروع کنیم
https://eitaa.com/joinchat/528941309Cff9dcf4693
مـــــردان خــــدا،
پــــرده انڪار دریدند ...
یعنے همہ جـــا، غیر خـــــدا
هیــــچ ندیدند....
#آرمان_علی_وردی
#شهید_آرمان_علی_وردی
@shahid_Arman18
🔻 سردار سلیمانی به شهیدی در سطح امت اسلامی و جهان تبدیل شد
🔹سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان: برخی شهدا هستند که از زمان و مکان خود فراتر می روند و بر تمام بشریت تا قیام قیامت تاثیر می گذارند، شهید سلیمانی همان کسی است که از مکان خود فراتر رفت و تبدیل به شهیدی در سطح امت اسلامی و جهان شد و تاثیرگذاری او بر نسل های بعدی ادامه خواهد داشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ایشون تنها کسی هستن که بهشون #وکالت_میدهم و اختیارکل زندگیمو دارن🥺
♻️ داستان شنیدنی پدر یکی از بازیگران سینما
وقتی خردسال بودم، بیحجابی شده بود و مادرم هنوز چادر سیاه به سر میکرد. مادرم از این چادرهایی که کمربند داشت، سر میکرد و بسیار هم قوی بود و سرپنجههای بسیار قدرتمندی داشت. تفرش که میرفتیم، مادرم شاخ گاو را میگرفت و روی گرده گاو میپرید! الان که من این گاوبازها را میبینم، میگویم که مادرم گاوبازی بلد بود. وی این قدر قوی بود که فرش را با یک دست میگرفت و تکان میداد! وقتی مادرم دستم را میگرفت تا مرا به مدرسه ببرد، هیچ قدرتی نمیتوانست از دستش فرار کند.
روزی داشتیم با مادرم از گذرخان به طرف خانهمان در کوچه حرم میرفتیم و اداره پدرم هم برِ خیابان ارم، نزدیکیهای کوچه ارگ بود. عزیزالله بیک که پاسبان محله بود، آمد که چادر مادرم را بردارد، هرچه کرد بکشد، نتوانست چون گرفته بود. من هم همراهش بودم و آن زمان خیلی خُرد بودم. در طول خیابان، جدال این زن غریبه چادرسیاه با این پاسبان سرخموی وحشتناک، تا آنجا که اداره پدرم بود، جریان داشت. کاسب، رهگذر و ... هم بودند، ولی جوانمردی نبود که بیاید مادرم را از دست این غول بیابانی نجات دهد! من هم پیوسته یک طرف چادر مادرم را گرفته بودم و مثلاً میخواستم کمک کنم که پاسبان نتواند بکشد.
خلاصه به کوچه ارگ رسیدیم و کسی به پدرم خبر داد. آنجا بود که چادر را از سر مادرم کشیده بود و پنجههای مادرم توی چادر بود و آن هم پاره شد! همینطور قسمت زیادی از چادر لوله شده بود و نمیتوانست آن را بکشد.
در همین حال پدرم رسید و به طرف عزیزالله بیک حمله کرد. او به پدرم گفت: «آقا، من را از نان خوردن میاندازند، چه خاکی به سرم بکنم؟» مادرم را از چنگ او درآورد و به خانه برد. پدرم میگفت که ممکن است به رئیس شهربانی گزارش داده باشند و مرا از کار بیکار کنند.
من این صحنه را در چندین منظومهام توصیف کردهام و غربت مادرم در آن لحظه، هرگز از خاطرم محو نمیشود. آن زمان مسیر جدال مادرم با پاسبان، برایم بسیار طولانی بود ولی حالا که از همان مسیر رد میشوم، میبینم یک راه چند دقیقهای است! این مسیر برای من در عالم خردسالی، یک سال طول کشید تا سایه حمایت پدرم آمد و ما را از دست این غول بیابانی نجات داد. دهها خاطره اینجوری در خاطرم مانده است و به همین دلیل مجموعهای از اضطرابها شدهام.
من این قصه را در کنگره بازار که در تبریز برگزار شد، تعریف کردم. کنگرهای تشکیل داده بودند (خارجیها هم بودند و ترجمه میکردند) که من در آنجا دو قصه از زمان رضا شاه نقل کردم که بعضیها دوست نداشتند بشنوند. یکی از آن قصهها، همین موردی بود که عرض کردم.
گفتم: «من نمیدانم این مسلمانها در شهر قم کجا بودند و چه میکردند؟ مادرم فریاد میکشید و جدال میکرد و مثل یک ببر سوزنخورده میغرید، ولی هیچ کس از دکانش بیرون نیامد!» در ضمن طبقات دیگری هم (نمیخواهم اسم آنها را بگویم) در حال عبور بودند ولی کاری نکردند.
کتابخانه ملی کتاب «شاعر مشتعل؛ خاطرات مظاهر مصفا» را در 232 صفحه و در 200 نسخه منتشر کرده است.
پن: مظاهر مصفا پدر علی مصفا همسر لیلا حاتمی است.