eitaa logo
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
5.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.3هزار ویدیو
7 فایل
سلام از وقتی آرمان علی وردی و سیدروح الله عجمیان شهید شدندحالم دگرگون شده و هرروز براشون از دلتنگی هام می نویسم رفقای شهیدم دستم رابگیرید تا منم مثل شماپیش حضرت زهرا سلام الله روسفیدشم ارتباط با ادمین @namazeshaab
مشاهده در ایتا
دانلود
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺رهبر انقلاب: واقعه دفاع مقدس یک برهه برجسته و مهم از تاریخ انقلاب است 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
📸فرزند در دیدار امروز با رهبر انقلاب 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
30.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
،🎥 رجزخوانی حسین طاهری در حضور دیروز پدرها همه رفتند به میدان امروز پسرها همه در خط شهیدان 💌 و 👇👇 @shahid_Arman_seyyed
سلام امام زمانم دلم برایت تنگ شده 💔 میخوای امام زمانت کمکت کنه...؟ می خواهی دل نوشته برای اقا بنویسی؟ می خواهی با امام زمانت حرف بزنی؟!!!! ؟ دوست داری درفرج بقیة الله عجل الله تاثیر گزارباشی...؟ بـیـا تـــو ایـــن کـــانـال....👇👇 باسخنرانی های ناب مهدوی https://eitaa.com/joinchat/4217700539C5824c8b04a یه یا علی بگو به امام زمانت وصل شو
ابراهیم_آرمان_سیدروح‌ الله
سلام امام زمانم دلم برایت تنگ شده 💔 میخوای امام زمانت کمکت کنه...؟ می خواهی دل نوشته برای اقا بنوی
سلام عزیزان می تونید از مطالب کانال امام زمانی هم استفاده کنید هرکس دلش برای امام زمانش تنگ شده کلیپ ها و سخنرانی ها و دلنوشته های خوبی در کانال بالا هست می تونه استفاده کنه
🌹امام رضا(ع) محمد را طلبید🌹 ◇ محمد روز تولد امام رضا(ع) در کرمانشاه به دنیا آمده بود. از بچگی علاقه شديدی به آقا داشت. هر موقع می‌خواست كاری بكنه كه ما دوست نداشتيم انجام بده و منعش می‌كرديم، ما را به امام رضا(ع) قسم می‌داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش می‌كرديم. هر روز كه می‌خواست مدرسه برود، همراهش مهری بود كه پشتش عكس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توی خفقان قبل از انقلاب. بچه ها می‌گفتند: موقع نماز كه همه می‌رفتند توی حياط مدرسه، محمد مهرش را درمی‌آورد و نماز می‌خواند. ◇يك روز كه محمد آمده بود برای مرخصی، گفت: بابا خيلی دلم می‌خواد برم مشهد، پابوسی آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز ديرتر برو جبهه، برو مشهد زيارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون می‌خواد برن زيارت امام رضا(ع) و نمی‌تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفی ديگه دفاع از كشور واجب تره. آقا هم بيشتر راضی است و رفت سنندج و حدود يك ماه بعد شهيد شد. روزی كه محمد به شهادت رسيد، مادر شهيد خيلی بی تابی می‌كرد. عجيب بی قرار بود. انگار يه چيزهای رو می‌دونست. بچه های سپاه در منزل را زدند و به ما گفتند: بياين معراج شهدا و جنازه شهيدتان را تحويل بگيرين. وقتی رفتيم، ديديم جنازه اون نيست. تحقيق كردند، گفتند :جنازه شهدا را اشتباهی بردند مشهد برای تشييع. ◇وصيت نامه محمد را كه خونديم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر برایتان ممكن است مرا كنار امام رضا(ع) دفن كنيد. ما هم حسب علاقه و وصيت محمد، گفتيم همان مشهد كنار مرادش امام رضا(ع) به خاك بسپاريمش. از آن موقع هم ما از كرمانشاه آمديم مشهد، كنار محمد.