eitaa logo
حسینیه‌ شهید "دماوندی" { حسینیه شهدا }
157 دنبال‌کننده
409 عکس
470 ویدیو
2 فایل
حسینیه شهید - محمد دماوندی - {حسینیه شهدا} https://eitaa.com/shahid_damavandi_h نشانی پیج ما در روبیکا https://rubika.ir/shahid_dama پیشنهاد یا انتقاد خود را با ادمین‌ها به اشتراک‌ بگذارید التماس دعا ارتباط با ادمین‌ها @salmiar @Khoda7700
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بھشت زیرِ پاۍ چنین مادرانی‌ست... ♻️👇🏻 از:کانال پاسداران انقلاب حق پذیر، اخبار نخبه @haghpaziran
۸ خرداد ۱۴۰۳
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 نمی‌توانم همه چیزها را بگویم 🔹 روایت شنیدنی آیت‌الله صفایی بوشهری، از ملاقات با رئیس جمهور، یک هفته قبل از شهادت از:محرمانه @shahid_damavandi_h
۸ خرداد ۱۴۰۳
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665 (1).mp3
8.41M
زیارت عاشو ا روز پنجم چله به نیت انتخاب جانشینی انقلابی به جای حجةالاسلام در انتخابات @shahid_damavandi_h
۸ خرداد ۱۴۰۳
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید. از:کتابخوانی خلاصه الحکمة @shahid_damavandi_h
۸ خرداد ۱۴۰۳
🟢 خواب قیامت 🟡 هنگامی که از «مالک بن دینار» سبب توبه کردنش را پرسیدند، گفت: در اوایل جوانی، من در لشکر خلیفه کار می‌کردم و شرابخوار بودم. تا اینکه کنیزی خریدم و بعد از مدتی سخت به او علاقه مندشدم و خداوند از او به من فرزندی داد. مهر فرزند روز به روز در قلبم افزون می‌شد، هنگامی که کودک به راه افتاد، علاقه من به او بیشتر شد. او هم انس و الفت زیادی با من داشت، بطوری که هرگاه ظرف شراب را به دست می‌گرفتم تا بیاشامم، آن را از دستم می‌گرفت و بر لباسم می‌ریخت. هنگامی که فرزندم دو ساله شد، ناگهان از دنیا رفت. مرگ او مرا سخت غصه دار و بیقرار کرد. در یکی از شب‌های جمعه ماه شعبان، من شراب خورده و نماز نخوانده خوابیدم. پس در خواب دیدم گویا مردگان از قبرها بیرون آمده و همگی محشور شده اند و من نیز همراه ایشان هستم. پس از پشت، صدایی شنیدم، چون به عقب نگریستم، افعی سیاه و بسیار بزرگی را دیدم که دهان باز کرده و به سرعت به طرف من می‌آید. پس با ترس و هول بسیار از جلوی او گریختم و او هم به سرعت مرا دنبال می‌کرد. در راه، پیرمرد خوش رو و خوشبوئی را دیدم. سلام کردم، جوابم را داد. گفتم: به فریادم برس و مرا نجات بده. گفت: من در برابر این افعی ناتوانم، لکن سرعتت را بیشتر کن، امیدوارم خداوند تورانجات دهد. پس به تندی فرار کردم تا به یکی از منازل قیامت، رسیدم، از آنجا می‌توانستم طبقات جهنم و اهل آنرا ببینم، نزدیک بود از ترس افعی خودم را به جهنم بیندازم، ولی ناگاه صدایی به گوشم رسید که به من گفت: «برگرد، که تو اهل اینجا نیستی» 🔹 بر اثر این صدا، کمی آرامش یافته و برگشتم. دیدم افعی هم برگشت و مرا دنبال نمود. دوباره به همان پیرمرد، رسیدم. گفتم: ای پیر! از تو خواستم که پناهم بدهی ولی تو اعتنایی نکردی. پیرمرد گریست و گفت: من ناتوانم، ولی به سمت آن کوه برو که امانت‌های مسلمانان در آن است، اگر توهم امانتی داشته باشی، تورا یاری خواهد کرد. چون به کوه نگاه کردم، آن را پر از اتاق و خانه‌هایی دیدم که جلوی آنها پرده‌هایی کشیده بودند و درهای آنها از طلای سرخ بود که با یاقوت و جواهرات دیگر زینت داده شده بودند، پس به طرف کوه دویدم و هنوز هم افعی مرا دنبال می‌کرد. چون به نزدیک کوه رسیدم، فرشته ای ندا داد: پرده‌ها را عقب بزنید و درها را باز کنید و بیرون بیائید، شاید این بیچاره در بین شما امانتی داشته باشد که او را از شر دشمن پناه دهد، در این هنگام بچه‌هایی که صورت هایشان مانند ماه می‌درخشید، بیرون آمدند. افعی اینک به من نزدیک شده بود و من دست از جان شسته بودم که ناگاه بچه ای فریاد زد: «همه بیائید که دشمن به او نزدیک شد. » بچه‌ها دسته دسته بیرون آمدند. ناگاه دخترم را که مرده بود دیدم، چون مرا دید، گریه کرد و گفت: « به خدا قسم، این پدر من است» پس از آن دست چپش را در دست راست من گذاشت و بادست راست به افعی، اشاره کرد. افعی برگشت و فرار نمود. بعد از آن، دخترم مرا نشانید و در دامنم نشست و با دست راست، به ریشم زد و گفت: « ای پدر، أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» من گریه کردم و گفتم: «دخترم، تو قرآن مجید را می‌دانی؟ ) گفت: ای پدر، ما بهتر از شما به قرآن دانا هستیم. گفتم: به من بگو، این افعی چه بود؟ گفت: کردار زشت تو بود که آن را تقویت کرده بودی و او می‌خواست ترا به جهنم بفرستد. گفتم: آن پیرمرد که بود؟ گفت: کارهای نیک تو بود که خودت او را ناتوان کرده بودی، به طوری که در برابر کارهای زشتت نتوانست تورا یاری دهد. گفتم: دخترم، تو در این کوه چه می‌کنی؟ گفت: ما بچه‌های مسلمانان هستیم که به هنگام کودکی از دنیا به اینجا آمده ایم و خداوند ما را در اینجا جای داده است، و ما تا قیامت چشم به راه پدر و مادرمان هستیم که نزد ما بیایند تا ما از آنها شفاعت کنیم. در این هنگام با ترس و فریاد بسیار، از خواب بیدار شدم و پس از آن شرابخواری و سایر گناهان را به کلی ترک کردم و به سوی خداوند توبه نمودم.  📚داستانهای شهید دستغیب (معاد و قیامت) - ص۱۸ ــــــــــــــــ از:داناب @shahid_damavandi_h
۸ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از حق پذیر
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 حتما فیلم کسی که ادعا میشد فلسطینی است و برای شهادت خادم‌الرضا شیرینی پخش می‌کرد را دیده اید این ویدئو رو ببینید تا متوجه بشید او کیست! از:محرمانه حق پذیر، اخبار نخبه @haghpaziran
۹ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از حق پذیر
⭕️در کنار همه‌ی تحولات عجیب این روزهای دنیای سیاست، یک تابلوی تبلیغاتی بمب خبری امروز رسانه‌های آمریکا بود 🔹بیلبوردی تجاری در محدوده‌ی مرکزی شهر لس‌آنجلس با جمله‌ای از نلسون ماندلا در حمایت از مردم فلسطین و کشتار و نسل‌کشی بی‌سابقه رژیم صهیونیستی که بر روی آن نوشته شده؛ [بدون آزادی فلسطین، آزادی همه‌ی ما ناقص است] 🔹این اقدام شهرداری لس‌آنجلس در اکران بیلبورد تبلیغاتی با پرچم فلسطین در حالی است که این محدوده شهری ، شاهد بیشترین تعداد ساکنان یهودی ثروتمند با اصالت اسراییلی است. از:کانال شهدای ایران حق پذیر، اخبار نخبه @haghpaziran
۹ خرداد ۱۴۰۳
📍 محمدرضا ورزی؛ کارگردان سینما و تلویزیون، اثر جدید حسن روح‌الامین با عنوان فتح قریب را منتشر کرده است. از:محرمانه @shahid_damavandi_h
۹ خرداد ۱۴۰۳
Ziyarat-Ashura-ali-fani-232665 (1).mp3
8.41M
زیارت عاشو ا روز ششم چله به نیت انتخاب جانشینی انقلابی به جای حجةالاسلام در انتخابات @shahid_damavandi_h
۹ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دختر فلسطینی وقتی ازش درباره جنگ میپرسن... میگه من خوشگل بودم...بلوند بودم😭 سین‌صاد از:محرمانه @shahid_damavandi_h
۹ خرداد ۱۴۰۳
هدایت شده از یاد غریبان
شادی روح مرحوم «حاج سید غلام محمد خادمی فدکی» صلواتی نثار کنیم. از:تربت حیدریه @yade_ghariban
۹ خرداد ۱۴۰۳