〽️ نشانه های آخرالزمان
❗️ در روایات اسلامی برای دوره آخرالزمان علایم و نشانههایی ذکر شده است.
✿ گسترش ترس و ناامنی
امام باقر (علیه السلام) میفرماید: «لایقوم القائم الاّ علی خوف شدید...»؛ «حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) قیام نمیکند مگر در دورانی پر از بیم و هراس.» و نیز فرمود: «مهدی (عجل الله تعالی فرجه) هنگامی قیام میکند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد.»
📚ملاحم ابن طاووس، ص ۷۷
✿ تهی شدن مساجد از هدایت
پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره وضعیّت مساجد در آخرالزمان میفرماید: «مساجدهم عامرة و هی خراب من الهوی»؛ «مسجدهای آن زمان آباد و زیباست، ولی از هدایت و ارشاد در آن خبری نیست.»
📚بحارالأنوار، ج ۲، ص ۱۹۰
✿ سردی عواطف انسانی
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) در اینباره میفرماید: «فلاالکبیر یرحم الصغیر ولاالقوی یرحم الضعیف، و حینئذ یأذن اللَّه له بالخروج»؛ «در آن روزگار، بزرگترها به زیردستان و کوچکترها ترحّم نمیکنند و قوی بر ضعیف ترحّم نمینماید. در آن هنگام خداوند به او [مهدی (عجل الله تعالی فرجه)] اذن قیام و ظهور میدهد.»
📚بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۸۰
✿ گسترش فساد اخلاقی
محمد بن مسلم میگوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم:ای فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام فرمود: «إذا تشبّه الرجال بالنساء، والنساء بالرجال، واکتفی الرجال بالرجال، والنساء بالنساء»؛ «هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند. آنگاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان به زنان اکتفا کنند.»
📚كمال الدين، ج ۱، ص ۳۳۱
✿ آرزوی کمی فرزند
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود: «رستاخیز بر پا نمیشود تا آنکه که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند. و آنکه چهار فرزند دارد میگوید: کاش سه فرزند داشتم، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد. و آنکه دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند بنماید. و کسی که یک فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت.»
📚فردوس الاخبار، ج ۵، ص ۲۲۷
✿ مرگهای ناگهانی
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «قیامت برپا نمیگردد، تا اینکه مرگ سفید ظاهر شود. گفتند:ای رسول خدا! مرگ سفید چیست؟ فرمود: مرگ ناگهانی.»
📚الفائق، ج ۱، ص ۱۴۱
✿ جنگ و کشتار
امام رضا (علیه السلام) فرمود: «پیش از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) کشتارهای پیاپی و بیوقفه رخ خواهد داد.»
📚الغيبة نعمانی، ص ۲۷۱
اللهم عجل الولیک الفرج🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
Asal:
از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.
می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.
نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم چه شده:
گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.
کیهان فرهنگی به نقل از کتاب وصال، صفحه 166 الی 169