|🧡🍂|
پسراولگفٺ:
مادرجونبرمجبهھ!؟
گفت:بروعزیزم♥️✨
رفٺووالفجرمقدماتےشهیدشد!💔
#شهیداحمدتلخابی🌱
پسردومگفٺ:
مادرداداشڪهرفٺمنهمبرم!؟
گفت:بروعزیزم💚✨
رفٺوعملیاتخیبرشهیدشد!💔
#شهیدابوالقاسمتلخابی🌱
همسرشگفت:
حاجخانمبچههارفتند،ماهمبریمتفنگ
بچههارویزمیننمونھ.
رفٺوعملیاتوالفجر۸شهیدشد!💔
#شهیدعلیتلخابی🌱
مادربهخداگفٺ:
همهدنیامروقبولکردی،خودمروهم
قبولکن.✋🏻
رفٺودرحجخونینشهیدشد!💔
#شهیدهکبریتلخابی🌱
﴿ڪپےباذڪࢪ²صلوات﴾
🌸🍃....
.
.
#چادرانه🌱❤️
وقتۍ دخترڪ بدحجاب شهر😞
چشمهـارابه دنبال خودمۍڪشاند👀
چــاڋرم را عاشقانہ تر مۍپوشم...🥰
چـــاڋر یعنۍ من آرامش مۍخواهم😍💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
#طنز_جبهه
وسط عملیات خیبر، احمدی خودش را آماده کرد تا هلیکوپتری را که از روبهرو میآمد،🚁هدف بگیرد.🎯
هلیکوپتر که به خاکریز نزدیک شد،🙄 احمدی موشک را روی دوش گرفت و پس از نشانهگیری آن را شلیک کرد.💣موشک از کنار هلیکوپتر رد شد.😕
👀خوب که نگاه کردم دیدم هلیکوپتر شروع کرد به شلیک موشک.😥
احمدی که دود حاصل از شلیک موشک ها را دید،🌪به خیال اینکه موشک خودش به هلیکوپتر اصابت کرده، کف دست هایش را به هم کوبید👏🏻
وتوی خاکریز بالا و پایین پرید و با خوشحالی گفت:😁
ـ زدم زدم... زدم زدم...🥰
ولی تا موشک های هلیکوپتر روی خاکریز خورد و منفجر شدند،💥احمدی که دید بدجوری خراب کرده،😨 برای اینکه ضایع نشود و خودش را کنترل کند، باهمان حال شادی و خنده و در حالی که دست میزد ادامه داد:
ـ زدم زدم...🥰نزدم نزدم...نزدم نزدم...🤭
😅
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
#طنز_جبهه
"پیشنهاد میکنم در حال خوندن این متن چیزی نخورین"😁
شلمچه بودیم. از بس که آتش سنگین شد،💥دیگه نمی تونستیم خاکریز بزنیم.🙁
حاجی گفت: «بلدوزرها رو خاموش کنید بزارید داخل سنگرها تا بریم مقّر».
هوا داغ بود و ترکش کُلمَن آب رو سوراخ کرده بود.😓تشنه و خسته و کوفته، سوار آمبولانس شدیم و رفتیم.🚑
به مقر که رسیدیم ساعت دو نصفه شب بود. از آمبولانس پیاده شدیم و دویدیم طرف یخچال.🤗یخچال نبود.گلولهی خمپاره صاف روش خورده بود و برده بودش تو هوا.🙄
دویدیم داخل سنگر.
سنگر تاریک بود، فقط یه فانوس کم نور آخر سنگر میسوخت.
دنبال آب میگشتیم که پیر مردی داد زد: «پیدا کردم!»😍و بعد پارچ آبی رو برداشت و تکون داد.💦
انگار یخی داخلش باشه صدای تَلق تَلق کرد. گفت: «آخ جون».🤤
و بعد آب رو سرازیر گلوش کرد. میخورد که حاج مسلم، پیر مرد مقر از زیر پتو چیزی گفت: «کسی به حرفش گوش نداد.🤷🏻♂
مرتضی پارچ رو کشید و چند قُلُپ خورد.».به ردیف همه چند قُلُپ خوردیم.☺️ خلیلیان آخری بود.
تَهِ آب رو سر کشید.پارچ آب رو تکون داد و گفت: «این که یخ نیست.😐این چیه؟!»🤨
حاج مسلم آشپز، سرشو از زیر پتو بیرون کرد و گفت: «من که گفتم اینا دندونای مصنوعی منه!😐 یخ نیست، اما کسی گوش نکرد، منم گفتم گناه دارن بزار بخورن!»🤷🏻♂
هنوز حرفش تموم نشده بود که همه با هم داد زدیم:وای!😖
از سنگر دویدیم بیرون. هر کسی یه گوشهای سرشو پایین گرفته بود تا...!🤢
که احمد داد زد:«مگه چیه! چیز بدی نبود! آب دندونه! اونم از نوعِ حاج مسلمش! مثل آبنبات.».🤣
اصلاً فکر کنید آب انار خوردید.😁😅
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
[[∆یکی از شهدای مدافع حرم بود ،،، ∆]] *پیشنهاد👌🏻خواندن*
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا حضرت زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم 😓😓😭😭😭
#ظاهر_و_باطن🎭
✍در زمـان سلیمان نبی پـرنده اى🕊 بـراى نوشیـدن آب💦 به سمت بـرکه اى پرواز کرد،🌧 اما چند کودک را برسر برکه دید آنقـدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند🧒🏻
همینکه قصد رفتن سمت برکه را کرد، این بار مـردى را با محاسنی سفیـد و آراستـه دید👴🏻 که بـراى نوشیـدن آب به برکه آمد. پرنده به خود گفت کـه این مردى با وقار و نیکوست واز سوى او آزارى به من نمی رسد🤔
پس نزدیک شد، ولی آنمرد سنگى به سمت او پـرتاب کرد و چشـم پرنده نابینا شد. 🍂شکایت به نزد سلیمان نبی بـرد. حضـرت سلیمـان مـرد را احضار کرد، محاکمه ومحکوم نمود و دستور به کور کردن چشمش داد👁
پرنـده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت چشم اینمرد هیچ آزارى به من نرسانـده ،❌ بلکه ریش او بـود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوى او ایمنم😏 پس به عـدالت نـزدیک تر است اگر محـاسن او را بتـراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند ...👌🏼
امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس ظاهرش از باطنش بهتر باشد ترازوى اعمالش روز قيامت سبك گردد.⭕️
📚مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ، ج ۱ ص۶۸۷
#تعجیلدرظهورصلوات✨
♥️┄┅═✼✨🌸✨✼═┅┄♥️
#حجاب ✨
حجاب زیباست ولی…
شهیدی گفت:
«خواهرم…تو در سنگر حجاب مدافع خون منی…»
.شهید دیگری گفت:
«خواهرم… استعمار از سیاهی چادر تو بیشتر از سرخی خون من می ترسد…»
.یادمان باشد که تا ابد مدیون این شهدائیم...
شهدایی که لباس و نوع شلوار و مُد روز برایشان معنایی نداشت…
.حجاب هم فرهنگی است که مُد روز و مدلهای مختلف بر نمیدارد…
.خواهر خوبم !
.فلسفـه حجاب
تنها به گنـاه نیفتـادن مردهـا نیست!
.که اگر چنین بود ،
چرا خدا تو را با حجـاب کامل
به حضور میطلبد در عاشقانه ترین عبادتت؟!
.جنـس تو با حیـا خلق شده...
.رعایت حجاب تو شرط انتظار حجت ابن الحسن (عج) است.❣💫
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
#شآید_تݪنگࢪ🍂
نشانہ های ضعف ایماݩ :
◎ سستۍ در نمـاز
◎ تـࢪڪ تـلاوت قـࢪآݩ
◎ تـࢪڪ ذڪࢪ الله
◎ تـࢪڪ نمـاز جمـاعـت
◎ غـیبـت ڪࢪدن
◎ بے احتـࢪامے بہ والـدیـن
◎ ࢪعـایـت نڪࢪدن حقوق دیگࢪان
◎ مشغوݪ بودن بہ ڪاࢪهاے بیھوده 💔
🏴✨مسابقه بزرگ اربعین✨🏴
شرکت کننده شماره0⃣3⃣
♦️جوایز:
نفر اول⬅هد روسری مشکی پولکی
نفر دوم⬅هد روسری مشکی ساده
نفر سوم ⬅ساق دست پرنسسی مشکی
نفر چهارم⬅بن خرید 40000تومانی
نفر پنجم⬅بن خرید30000 تومانی
نفرششم⬅بن خرید20000تومانی
نفر هفتم⬅بن خرید10000تومانی
نفر هشتم نهم ودهم ⬅ارسال رایگان خریدشون
برای شرکت در مسابقه لینک زیر را لمس کنید😇👇🏻
━━━━⪻✿⪼━━━━
✦✦گـالـرے حـ🌹ـــجـــاب حـــورا🍃✦✦
https://eitaa.com/joinchat/1358299200C3408e7befb🌈🧕🐚
━━━━⪻✿⪼━━━
#تلنگر💥
اهاے!
دخٺر خانمے ڪه
بہ جاے آرایش ڪردن و لباسِ جلو باز
و جلب توجہ پسراےِ مردم
چادر سرٺ مے ڪنے و طعنہ ها رو بہ
جون مے خرے...
#واسه_لبخند_مادرت_زهرا
دمت گرم!خیلے خانمے...!💛
#دعایعمهزینبپشتت✋🏻
https://eitaa.com/Dokhtaranesayedali