🏛 فال حافظ روزانه 🏛
💖پنجشنبه 27 خرداد 1400💖
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #فروردین :
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست می رنجد نگارم چون کنم
💎تعبیر:
مدام در حال فکر کردن هستید و میخواهید راهی پیدا کنید تا کسی را به فراموشی بسپارید. دیگر خسته و رنجور شده اید. اما باز هم نمی توانید از او دست بکشید. پس دست به دعا بردارید و از خدا بخواهید صبر و مقاومت شما را بیشتر کند تا بتوانید به منظور و نظر خودتان برسید. انشاءالله.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #اردیبهشت :
زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
💎تعبیر:
کار خود را به دست خدا بسپار. از تو دیگر کاری بر نمیآید. تو فقط باید صبر پیشه کنی. سرنوشت آنچه را که باید برایت رقم میزند پس دعا کن تا آنچه را که میخواهی پیش آید. اگر بخواهی به زور چیزی را بدست بیاوری زود هم از دست میدهی. پس با خدا و توکل به او کن.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #خرداد :
حاشا که من به موسم گل ترک میکنم
من لاف عقل میزنم این کار کی کنم
مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم
💎تعبیر:
مرحله جدیدی از زندگیتان را آغاز میکنید و به رشد عقلی رسیدهاید. پس ایمان و عملتان را نیز کامل کنید. از تزویر و ریا در اطرافتان ناراحتید. لطف خدا شامل حالتان شده و خبری با ارزش شما می دهند که بسیار خوشحال میشوید.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #تیر :
این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی
چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم
در کنج خراباتی افتاده خراب اولی
💎تعبير:
مرحبا بر شما هر آنچه دارید از حق تعالی می دانید حتی نعمت سلامتی را. وقتی به گذشته تان فکر می کنید می بینید چندان کار مفیدی انجام نداده اید. در حال حاضر مصلحت در این است که خاموش باشید. رازتان را با خدایتان در میان بگذارید وگرنه اگر فاش کنید دشمنانتان شکست سختی به شما می دهند، تحمل کنید، خداوند با صابران است.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #مرداد :
زین خوش رقم که بر گل رخسار می کشی
خط بر صحیفه گل و گلزار می کشی
اشک حرم نشین نهانخانه مرا
زان سوی هفت پرده به بازار می کشی
💎تعبیر:
دعایتان فقط برای رسیدن به مال و ثروت است ولی بدانید شما ثروتی دارید که شاید دیگران حسرت آن را داشته باشند و آن نعمت سلامتی است. برای رسیدن به مقصود باید خطرها را به جان خرید. زیرک باشید و از اطرافتان غافل نشوید. بیشتر به تکامل روحی خودتان بپردازید و حرص ایام و مادیات را نخورید.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #شهریور :
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی
💎تعبیر:
مقام و منزلتی در درگاه خداوند دارید که حاضر نیستید آن را هیج وجه به مقام دنیوی بفروشید. در مسائل دنیوی هم موفقید و رمز موفقیت تان قناعت است و شکرگزاری خدا. دست فلک و تندباد حوادث شما را بسیار امتحان نموده اما در همه حال صابر بوده و حق را رها نکرده اید. بسیار مواظب باشید تا به دام شیطان نیافتید. فکر حکیمانه ی شما روزگار را سخت شکست داده است.
🏛 فال حافظ روزانه 🏛
💖پنجشنبه 27 خرداد 1400💖
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #مهر :
رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی
مسکین چو من به عشق گلی گشته مبتلا
و اندر چمن فکنده ز فریاد غلغلی
💎تعبير:
هر کاری را که می خواهید انجام دهید در موردش کمی فکر و تامل کنید اگر عجله کنید باعث پشیمانی تان می شود پس از فضل و عقل خودتان استفاده کنید. کمی هم صبر کنید به آنچه که اراده کرده اید می رسید. در این راه سختی و ضرر زیادی می کشید ولی می ارزد. امید داشته باشید و روزگارتان تغییر می کند.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #آبان :
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویههای غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم
💎تعبیر:
با گریه و زاری کردن و تنهایی دست به کار شدن کاری از پیش نخواهی برد. خداوند کمکت می کند به عقل پیران اعتماد کن. خودت نیز همتی کن تا هرچه زودتر به نیتت برسی به هر کس خوبی کردی نتیجه ی بد دیدی. به خدا توکل کن صبح امید نزدیک است.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #آذر :
گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را
چون شیشههای دیده ما پرگلاب کن
💎تعبیر:
همگان مجذوب شما میشوند و تو کسی هستی که از حسن و خوبی کم نداری. چشمهایت همه را افسون میکند و بدون هیچ کلامی با همه حرف می زند. پیمانی که بسته ای بسیار مبارک و فرخنده است روزگارت روز به روز بهتر می شود. لطف و محبت کسی دائم شامل حالت میشود. به آرزویت میرسی و جوانتر می شوی.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #دی :
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود
💎تعبیر:
یاد یار لحظه ای از تو جدا نمی شود به خاطر جفایی که دیده ای مدام غصه میخوری پیمان را با تو شکسته اند و بار غم روی دلت سنگینی می کند. برای اینکه تحمل این غم برایت آسان تر شود و از سرگردانی نجات یابی ، سعی کن زیاد به گذشته فکر نکنی. و سعی کن حواست را متمرکز در ساختن آینده کنی.
🕊♥️فال حافظ امروز متولدین #بهمن :
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
💎تعبیر:
شما قدمی در راه خدا بردارید آن وقت میبینید که خداوند چطور پاداش عمل خوب شما را میدهد. اول اینکه بلا را از شما دفع کرده و راه را برایتان روشن میکند. حاجتی دارید که با دعا به درگاه خدا برآورده میشود. انشاءلله.
🕊♥️ فال حافظ امروز متولدین #اسفند :
آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
گردون ورق هستی ما درننوشتی
هر چند که هجران ثمر وصل برآرد
دهقان جهان کاش که این تخم نکشتی
💎تعبیر:.
از کاری که کردهاید سخت پشیمانید هر چند که تلاش زیادی میکنید تا به مقصود برسید ولی نتیجهی خوبی برایتان ندارد. با گوشه گیری هم کاری از پیش نمیبرید. آنقدر عاقل هستید که راهی برای رهایی از غم پیدا کنید. دست تقدیر برایتان اینچنین رقم زده اما چون دل پاکی دارید باز همه چیز درست میشود.
21.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑٤دقيقه طوفاني از افشاگرى
دست هاى پشت پرده انتخابات🛑
مشاهده و انتشار واجب
✅ با دقت بخوانید
⭕روانشناسی ۷ کاندید انتخابات ۱۴۰۰
💠دوستان مناظرات تمام شد ولی به نظر بنده انچه که از مناظره به جای ماند .
👤 *علیرضا زاکانی*
ثابت کرد که فرزند راستین انقلاب و سرباز وطن است ، پاکدست بود و شجاع و *نترس* - از سواد کافی برخوردار است و مسلط به گفتمان ، مشکلات جامعه را به خوبی ریشه یابی کرده است و راه علاجش را نیز خوب میداند.
👤 *محسن رضایی*
بدون هیچ پشتوانه فکری امده است و هیچگونه ثبات سیاسی ندارد ولو اینکه حتی حاضر است پیشنهاد حمایت اصلاح طلبان را بپذیرد ، رضایی نه تنها از نظر فکری حتی از نظر جسمانی هم فاقد توانایی برای مدیریت یک جامعه است . سوادش به روز نیست و مباحثش تکرار مکررات است .
👤 *قاضی زاده هاشمی*
در ارمانها سیر میکند ، بدون توجه به زیر ساخت ها و توانائیهای جامعه و کشور برنامه ریزی میکند ، اما دلسوز است و از متانت بالایی برخوردار است . ایشان درد جامعه را به خوبی فهمیده است ولی برای علاج ان بجای انتخاب راه درست دچار احساسات شده است .
👤 *سعید جلیلی*
جلیلی تحصیل کرده علم سیاست است اما یک سیاستمدار *محتاط* ، بدون هدف و در مناظرات بسیار محافظه کار ظاهر شد . او درد جامعه را میداند اما هرگز توان تجویز راه درمان را ندارد . جلیلی حتی در گفتار و توان جسمانی هم قبراق و سرحال نیست .
👤 *محسن مهرعلیزاده*
ایشان فاقد هرگونه سواد و بینش است ، جای بسی تامل است که چرا شورای محترم نگهبان اصلا ایشان رو تائید کرده است . بدون هدف ، بدون برنامه ، فاقد پرستیژ و شخصیت در قالب کاندیدای ریاست جمهوری . ایشان به کل فاقد هرگونه شخصیت هستند ، خصوصا انجایی که گفت بزار مردم آزاد باشند هر چی دوست دارند بخورند ، هر چی دوست دارند بپوشند . به نوعی ترویج خوردن حرام و بی حجابی محض آنهم در ام القرای جهان اسلام و سرزمین مریدان ابر شهید عالم اسلام آقا حسین بن علی (ع) . در سرزمین و نظامی که برای پاسداریش هزاران فرزند برومندش جان شیرین خود را فدا کرده اند .
👤 *عبدالناصر همتی*
یک سیاست باز قهار است ، اهداف و برنامه هایش را بر اساس جریحه دار کردن احساسات مردمی با چاشنی دروغ تدوین کرده است ، او بیشتر از اینکه نشان دهد یک وطن پرست است ثابت کرد که هرگز نه به مردم بلکه به کلیت نظام هم هیچ اعتقادی ندارد . او توانایی داخلی را صفر میداند و تنها چشم به واردات و معجزه از خارج دوخته است . بجای پاسخگویی درست در قالب مهاجم ظاهر میشود . ( خصوصا در مناظره با دکتر زاکانی )
👤 *سیدابراهیم رئیسی*
در مناظرات هم کرامت انسانی را حفظ کرد ، هم حرمت شال سبز حسینی و ردای پیغمبر را که بر دوشش دارد، یک انسان اخلاقمدار با متانت ویژه، یک مدیر توانا اما بسیار مظلوم که صداقت در وجودش موج میزند ، رئیسی بدون شک در دوران ریاستش هم در قوه قضائیه و هم در بحث اقتصاد تحول ایجاد کرد و به درستی برازنده بودنش در مدیریت را نشان ولی هرگز کسی به توانایی هایش اشاره نکرد . رئیسی انگ هایی خورد که هرگز در شان ایشان نبود . او صلابت کامل را برای اجرای قانون دارد و میتواند ارزشها را بازیابی کند . او نشان داد که بسان ابراهیم خلیل الله تبر به دست آمده است تا بت فساد و تزویر و ریا را در هم بشکند .
*و در اخر*
🍒آقایان همتی و مهرعلیزاده ، اگر در مناظرات رئیسی وجود نداشت واقعا چه چیزی برای گفتن داشتند ؟؟🤭
💚بنابراین اصلح ترین و عملگراترین گزینه؛ برای برون رفت از شرایط فعلی کشور و حل مشکلات اقتصادی مردم ایران بی تردید اقای *رئیسی* است👌
🛑این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید
دلشنمیومدگناهڪنهامابازهمگفت:
اینبارِآخره ...🖐🏼!
مواظبِ"بارِآخر"هایۍباشیم
که"بارِآخرتِمان"راسنگینمیڪند
#بہعذابشنمیارزهها🚶🏻♂-!
سلام سلام
همینجوری که دیروز عرض کردم خدمتتون از امروز یه رمان خیلی زیبا خدمتتون قرار میگیره
به نام {دومدافع} امیدوارم که دوست داشته باشید
❤#عاشقــانه_دو_مدافــع ❤
#قسمت_اول
_آخــــر هفتہ قـــرار بود بیان واســــہ خواستگارے
زیاد برام مهــم نبود کہ قــرارہ چ اتفاقے بیوفتہ حتے اسمشم نمیدونستم ، مامانم همینطور گفته بود یکی می خواد بیاد....
فقط بخاطــر مامان قبول کردم کہ بیان برای آشنایے ....
ترجیح میدادم بهش فکر نکنم.
_عادت داشتم پنج شنبہ ها برم بهشت زهرا پیش🌹 شهید گمنام 🌹
شهیدے ک شده بود محرم رازا و دردام رفیقے ک همیشہ وقتی ی مشکلے برام پیش میومد کمکم میکرد ...
🌹فرزند روح الله🌹
این هفتہ بر عکس همیشہ چهارشنبہ بعد از دانشگاه رفتم بهشت زهرا چند شاخہ گل گرفتم
کلےبا شهید جانم حرف زدم احساس آرامش خاصے داشتم پیشش
_بهش گفتم:شهید جان فردا قـــراره برام خواستگار بیاد.....
از حرفم خندم گرفت ههههه ...
خوب ک چی الان این چی بود من گفتم.. ...
من ک نمیخوام قبول کنم فقط بخاطر مامان....
احساس کردم یہ نفر داره میاد ب ایـن سمت پاشدم...
دیر شده بود سریع برگشتم خونہ
تا رسیدم مامان صدااااام کرد
-اسمااااااااء
_(ای واے خدا ) سلام مامان جانم!
_جانت بے بلا فردا چی میخواے بپوشے؟
_فردا؟
_اره دیگہ خواستگارات میخوان بیاناااااا
اها.....
یه روسری و یہ چادر مگہ چہ خبره یہ آشنایی سادست دیگہ عروسے ک نیست....
این و گفتم و رفتم تو اتاقم
ی حس خاصے داشتم نکنه بخاطر فردا بود!؟
وای خدا فردا رو بخیر کنه با ایـن مامان جاݧ مـن...
همینطورے ک داشتم فکر میکردم خوابم برد....
#نویسنده✍
#خانوم_علــی_آبادی
ادامــه.دارد....
❤#عاشقــانه_دو_مدافــع❤️
#قسمت_دوم
چیزے نمونده بود ڪ از راه برســـن
من هنوز آماده نبودم مامان صداش در اومد
_اسمااااااء پاشو حاضر شو دیگہ الان ک از راہ برسـن انقــد منو حرص نده یکم بزرگ شو...
_وای مامان جان چرا انقدر حرص میخوری الا.....(یدفہ زنگ و زدن )
دیگہ چیزی نگفتم پریدم تو اتاق تا از اصابت ترکشاے مامان در امان باشم
سریع حاضر شدم نگاهم افتاد ب آینہ قیافم عوض شده بود یہ روسرے آبے آسمانی سرم کرده بودم با یہ چادر سفید با گلهاے آبے
سنم و یکم برده بود بالا
با صداے مامان از اتاق پریدم بیروݧ
عصبانیت تو چهره ے مامان به وضوح دیده میشد
گفت:راست میگفتے اسماء هنوز برات زوده.
خندیدم گونشو بوسیدم و رفتم آشپز خونه
اونجا رو بہ پذیرایے دید نداشت .
صداے بابامو میشنیدم ک مجلس و دست گرفتہ بود و از اوضاع اقتصادے مملکت حرف میزد انگار ۲۰سالہ
مهمونارو میشناسہ
همیشہ همینطور بود روابط عمومے بالایے داره بر عکس من
چاے و ریختم مامان صدام کرد
_اسماء جان چایے و بیار
خندم گرفت مثل این فیلما
چادرمو مرتب کردم وارد پذیرایے شدم سرم پاییـݧ بود سلامے کردم و چاےهارو تعارف کردم
ب جناب خواستگار ک رسیدم
کم بود از تعجب شاخام بزنہ بیرون آقاےسجادے
ایـݧ جاچیکار میکنہ؟؟؟؟؟
ینی این اومده خواستگارے من؟؟؟؟؟
واے خدا باورم نمیشہ
چهرم رنگش عوض شده بود اما سعے کردم خودمـــو کنترل کنم
مادرش از بابا اجــازه گرفت ک براے آشنایے بریم تو اتاق
دوست داشتـــــم بابا اجـــازه نده اما اینطور نشد حالم خیلے بد بود
اما چاره اے نبود باید میرفتم ....
#نویسنده✍
#خانوم.علـــی.آبادی
ادامــه.دارد....
❤️ #عاشقــانه_دو_مدافــع❤️
#قسمت_سوم
وارد اتاق شد
سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود
عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے
نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہ ای گفت :ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم؟
چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم؟!
ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق
بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید .
با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم
خواهش میکنم بفرمایید
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد
دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش؟
با تعجب نگاش کردم بله؟؟؟؟؟
شما از کجا میدونید؟؟؟؟؟
راستش منم هر....
در اتاق بہ صدا در اومد ...
مامان بود...
اسماء جان؟؟؟
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم
جانم مامان
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون
ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود؟؟؟
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء!؟
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم
رفتیم تا بدرقشون کنیم
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو؟؟
با تعجب نگاهش کردم نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن
اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود
قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم
نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز تزئین شده بود عجب سلیقہ اے
من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم...
شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم
صب که داشتم میرفتم دانشگاه
خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم
داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم....
خانم محمدی.......؟
#نویسنده✍
#خانوم.علـــی.آبادی
ادامــه.دارد....
❤️ #عاشقــانه_دو_مدافـــع❤️
#قسمت_چهارم
خانم محمدے!؟
سرمو برگردوندم
ازم فاصلہ داشت می دویید طرفم
نفس راحتے کشید.سرشو انداخت پاییـݧ و گفت
سلام خانم محمدے صبتوݧ بخیر
موقعے ک باهام حرف میزد سرش پاییـݧ بود
اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره ے منو دیده باشہ پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم
_سلام صبح شما هم بخیر
ایـݧ و گفتم و برگشتم ک ب راهم ادامہ بدم
صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید
میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم
راستش...من...
انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید
(آقای محسنی )پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود
رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ خانم محمدے روزتون بخیر ...
سجادے چشم غره اے براش رفت و از مـݧ عذر خواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت ...
خلاصہ ک تو دلم کلے ب سجادے بدو بیراه گفتم
اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب ک تشیف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان
داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مث پیر زنا؟؟؟
اخمے بهش کردم گفتم علیک سلام ، بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد
خندیدو گفت: اوه اوه اینطور ک معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده.
یارو کچل بود؟زشت بود؟
نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا؟؟بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم.!
دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالا ها احتیاج داری ب ایـݧ فک.تازه اول جوونیتہ.!
تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مث مـݧ جا خورد
تو کلاس یه نگاه ب من میکرد یہ نگاه ب سجادے بعد میزد زیر خنده. ....
نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے....
#نویسنده✍
#خانوم.علـــی.آبادی
ادامــه.دارد....