🎥اجرای حکم اعدام ۲ تن از عوامل شهادت شهید عجمیان
▪️محمدمهدی کرمی و محمد حسینی، عوامل اصلی جنایتی که منجر به شهادت مظلومانه سیدروحالله عجمیان شد، صبح امروز ۱۷ دی ۱۴۰۱ به دار مجازات آویخته شدند.
@Shahid_dehghann
-
گرچہاینشھرشلوغاست،
ولۍباورڪنآنچنانجاۍتوخالیست
صِدامیپیچد!
#حاج_قاسم
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
■اینکه به خاطر اعتقادات یه انقلابی حقش خورده بشه، چیز جدیدی نیست...
مهدی ترابی قبلا امتحانشو پس داده باید توی این اوضاع که همه دارن میزننش ازش حمایت کرد.
#ترابی_تنها_نیست
@Shahid_dehghann
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
■اینکه به خاطر اعتقادات یه انقلابی حقش خورده بشه، چیز جدیدی نیست... مهدی ترابی قبلا امتحانشو پس داد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#تلنگرانہ⛔️
اگہدخترۍعکساشونمیذاره
پروفایلواستورۍنمیڪنہ!
علتـشایننیستکهزشته
یاتیپنداࢪه!
شایدچیزۍداࢪهکه بعضی هانداࢪن
مثلا:
#حیــا
#تلنگر !🌱
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙂♥️
مࢪداݩ بے اد؏ـا...
شھیدمحمودࢪضابیضایۍ
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از سریال پوست شیر که جوابیست به سلبریتی های احمق
@Shahid_dehghann
↻ #تلنگر ‹.💛.›
جالبہهاعجیبهستیمتمومما
آرزویشهـادتداریم؛ولـیازشهدامون
فقطچفیہانـداختنروتقلـیدڪردیم
#حواسمونکجاپرتشدھ؟🚶🏻♂
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
#Part_142 بعد بازجویی به سمت اتاقم میرم، چند تا دونه قرص مسکن میخورم و میخوابم. *** #دوماهبعد دو
#Part_143
بعد پوشیدن شلوار مشکی و مانتوی مشکی رنگم که بالاش طرح زرشکی داره به شال ها و روسری هام نگاه میکنم. روسری براق شیری رنگی بر میدارم و سرم میکنم و مدلی میبندم.
وسایل هام رو داخل کیف کوچولو و جمع و جور مشکی رنگم میذارم و چادرم رو بر میدارم و از اتاق خارج میشم.
چادرم رو جلوی آینه مرتب میکنم و همراه بقیه از خونه خارج میشیم.
کفش های راحتی مشکی رنگم که پاشنه ی کوتاهی داره رو پام میکنم و سوار ماشین میشم.
هنذفری و گوشی ام رو از توی کیفم بیرون میارم و به بخش آهنگ هام میرم.
آهنگی از حامد زمانی پلی میکنم و مشغول گوش دادنش میشم تا برسیم.
***
جلوی در میرسیم از ماشین پیاده میشم و زنگ رو میزنم.
که همون لحظه صدای ماهان می پیچه و میگه:
- کیه؟
- باز کن!
که باهم وارد خونه میشیم، مشغول سلام و احوالپرسی میشیم و بعد سلام احوالپرسی به سمت اتاق میرم و چادر و کیفم رو روی جالباسی آویزون میکنم.
از اتاق خارج میشم و کنار رویا میشینم، ثمین و محمدرضا هنوز نیومده بودند.
- خوبی رویا؟
که میخنده و میگه:
- از احوالپرسی های شما اسرا خانوم.
- چه خبر؟
- سلامتی
و آروم میگه:
- عمه شدنت مبارک!
که ذوق زده داد میزنم:
- چی؟
و محکم بغلش میکنم، و میبوسمش و میگم:
- مبارک باشه گلم.
- فردا میای بریم خرید؟
که میخندم و میگم:
- من قربون دخترخانومتون بشم، امیرحسین میدونه؟
- نه هنوز بهش نگفتم، از کجا میدونی دختره؟
ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ ـ
.🦋『 @Shahid_dehghann 』🦋.