eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
•🦋• گاهی وقت هاآن‌قدر به خودمان میبالیم ؛ که خیال‌میکنیم کی شدیم ؛ دریغ‌ازاینکه هیچ‌ هستیم ؛ نکند همین خیال‌ ها مارابه‌ تنگنای غفلت ببرد ... حواسمون‌باشه...!:)
راجب شهید احمد پلارک میگفتن تا سحر یه ذره میخوابید پا میشد دورکعت نماز میخوند دوباره میخوابید و همینطور دورکعت دیگه ..❄️ بهش گفتن چرا یه سره نمیخونی خب؟🤨 گفت: +این نَفـس باید سختی بکشه :)!🙂
می‌گفت: همون‌کارایی‌که، برای‌آدمایی‌که‌دوست‌داریم میکنیم‌رو؛ اگه‌برای‌خداهم‌میکردیم، الان‌وضعیتمون‌این‌نبود...!
مدرسه‌كه‌ميرفتيم ، هرباركه‌دفتر‌مشقمون‌روجا ميذاشتيم‌معلممون‌ميگفت "مواظب‌باش‌خودتوجانذارى" وماميخنديديم‌وفكرميكرديم نميشه‌خودمونوجابذاريم! بزرگ‌كه‌شديم‌بارهاوبارهايه قسمت‌از‌خودمون‌رو‌جاگذاشتيم؛ تو؎يھ‌ڪافه تو؎يھ‌خيابـون تو؎يه‌خـاطره...🍃🚶‍♂ …………○…………○⇨💕🌸
همین‌الان‌یهویی؛ ✨استغفرالله‌ربی‌واتوب‌الیه✨
می‌گفٺ: وقٺێ‌گنـــــاه‌میڪنی،نگۅجوونی‌ڪࢪدم . . ! بہ‌جوونی‌ِعلی‌اڪبــــر'؏'،برمیخۅࢪه‌دورٺ بگردم'💔
•°کلام شهید💚 پناه میبرم به خدا از روزی که گناه فرهنگ و عادت مردم شود... +شهید حمید سیاهکالی مرادی 🕊•°
خدای من . . خدای خوب و مهربانم . . روسیاهم ، روسیاهم کھ با ۲۵سال سن نتونستم تو رابطه‌یِ عبد و معبودی ، اونجوری کھ باید و شاید وظیفه‌یِ عبد رو به نحو شایستھ و بایستھ انجام بدم :) ! +شهیدمهدی‌صابری🌱
بهش گفتم : پسرم حالا می‌موندی بعد از تمام‌‌ شدن دانشگاهت می‌رفتی… محمدرضا گفت : مادر ، صدایِ "هل‌من‌ناصرینصرنی" امام‌حسین(؏) رو الان دارم می‌شنوم ؛ بعد شما میگین دوسال دیگھ برم؟ شاید اون‌ موقع دیگھ محمد‌رضایِ الان نبودم ! آخرین باری کھ تماس گرفت ، گفت : مادر دعا کن شهید بشم🌿 مادر جواب داد : برایِ شهید شدن باید اخلاص داشتھ باشی ؛ گفت : این‌دفعھ واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی ندارم ! +شهیدمحمدرضادهقان‌امیری…
💔 مےترسید قطعه مدافعان حرم جا براش نباشه.... ما از چیا میترسیم؟.... ڪانال 🍂
هربار ڪه اسمِ سوریه را مےآورد... دلـم میلرزید💔 و راضے نمیشدمـ🙁 یڪ روز به من گُفت: مانده‌امـ با این همہ اعتقاداتے📿 ڪه داری چرا راضے نمیشوی به سـوریه بـروم؟🤔 جواب حضرتِ زینـب و رقیه را خودت بده!! در باورم نمےگنجید،😵 ڪه بخـواهم جلیل را به این زودی ازدست بدهـم😥 نگاهم درنگاهش قفل شد😊 باخود میگـفتم: مرا به ڪه واگذار کردی راهِ برگشتے برایِ مـن نگذاشتے...👣 شرمنده شدم😔 سـرم را پایین انداختم وهمان لحظه از تمامِ وجودم💗 جلیل را به حضـرت زینب(س) سـپردم...🙌🏻 🍀 🌷