eitaa logo
|قرارگاه شہید محمدرضا دهقان امیرے|♡
1.3هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
764 فایل
⭕کانال شهید محمدرضا دهقان امیری شهادت،بال نمیخواد،حال میخواد🕊 تحت لوای بی بی زینب الکبری(س)🧕🏻 و وقف شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان🌹 کپی: حلالِ حلال🌿 خادم الشهدا(ادمین تبادل ): @arede1386
مشاهده در ایتا
دانلود
『🌿 بزرگی‌میگفٺ↓ تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء شہـداءتڪیه‌شان‌خداست اصلا‌ڪنار گل‌بنشینی بوی گل‌میگیری پس‌گلستان‌ڪن‌ زندگیت‌را ‌با‌یادشہـدا
امام علی(ع): گوش‌خودرا به شنیدن خوبی هاعادت بده وبه آنچه که به‌صلاح ودرستی تو نمی‌افزاید گوش مسپار زیرا این کار دلهارا زنگار میزند وموجب سرزنش میشود. 📚غررالحکم ص۲۱۵
‘‘••🍂 ^بچه‌ها‌می‌گفتند:↓ "ما‌صبح‌ها‌کفش‌هایمان‌را‌واکس‌خورده‌میدیدیم‌ و‌نمی‌دانستیم‌چه‌کسی‌واکس‌میزند ...؟ " بعدا‌فهمیدیم‌که‌وقتی‌نیروها‌خوابند‌واکس‌را‌ بر‌میدارد‌و‌هر‌کفشی‌که‌نیاز‌به‌واکس‌داشته‌باشد را،واکس‌میزند. مشخص‌شد‌این‌فرد‌همان‌فرمانده‌ما 'شهید‌عبد‌الحسین‌برونسی'بوده‌است...♥ '🌻 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️امروز روز مرحمت نیست؛ روز انتقام است... ◀️ ۹ روز تا دومین سالگرد آسمانی شدن سردار دلها 👈 ویژه دومین سالگرد ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌
غواصانی که برای عملیات ۴به آب زدند و ۳۰سال بعدبادستان بسته بازگشتند🕊 ۴دی،سالروزعملیات کربلای۴ یادشان گرامی باد ✨
! {فضای مجازی🕳} دنیای فیک...😊
با تمام وجود... سلام میکنم به ۱۷۵ شهید غیور دسته بسته...⛓💔
الشهدا + مُذْنِبٌ ، لٰڪنّے اُحبّڪ🙃'× - گناهڪارم ، ولے دوستت دارم..♥️ پ.ن⇩ حسین جانم؛ مرا تا دل بُوَد دلبر تو باشے!😍 ...................................
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این‌طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم، منو بی‌خبر نذار». با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو ! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «! !» لبخندی زدم و گفتم : یادم هست یادم هست
_از سَرگُذَشتَن سَر گُذَشْتِ مـٰاسْت...!🕶 🌱