قبل از شوخی!
نیت تقرب کن و تو دلت بگو :
دل یه مومن شاد میکنم ، قربه الی الله
این شوخیه هم میشه عبادت!..
-شهید حسین معز غلامی🌿🙂
#شهیدانه
#شهیدانه
حاج احمد با خنده هاش بین رفقا معروف بود
مدیریتش از جنس دوستی و محبت بود....
به چیزی که میخواست...رسید
ما هم میتونیم آیا؟
جواب آری است...
رفاقت با شهدا عاقبت بخیری دارد...🤍
•هر کہ را خدا عاشق شود، میکشد
و هر کہ را کشت
خود، خون بھایش میشود... :)❤️!
#شهیدانه
گفتم:اگرجنگتمامشدآرزویشما،
بهعنوانیکفرماندهچیست؟!
گفت:تنهاآرزویمنایناستکهیکمرکزفرهنگی داشتهباشمورویبچههایجوانکارکنم؛
وبتوانممسائلمربوطبهدوراندفاعمقدس..
رابهنسلجوانمنتقلکنم✨!
#شهیدانه
چهسادهوبیآلایش
نهطبلینهچلچراغی ؛
نهناظریکهانگیزهخودنماییباشد
خالصوخودخواستهحلقهیهمسنگران
کههمدیندارندوهمآزادهاند...🖤!'
#شهیدانه
یکی از دوستاش میگفت :
توی تمام مدتی که عراق بود
وقتی میخواست به کربلا بره
روی صورتش چفیه میانداخت
و میگفت
اگر به نامحرم نگاه کنی؛ راه شهادت بسته میشه ...🥲
#شهید_هادی_ذوالفقاری🌱
#شهیدانه :)
چهسادهوبیآلایش
نهطبلینهچلچراغی ؛
نهناظریکهانگیزهخودنماییباشد
خالصوخودخواستهحلقهیهمسنگران
کههمدیندارندوهمآزادهاند...🖤!'
#شهیدانه
#شهیدانه
گفت : راستی جبهه چطور بود؟!
گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃
گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔
گفتم : آری 😉
گفت : در چی؟! 😳
گفتم : در خواندن نماز شب 😊
گفت : حسادت هم بود؟! 😳
گفتم : آری ☺
گفت : در چی؟! 😮
گفتم : در توفیق شهادت 😇
گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳
گفتم : آری 🙂
گفت : برا چی؟! 😳
گفتم : برای شرکت در عملیات 😭
گفت : بخور بخور بود؟! 😏
گفتم : آری ☺
گفت : چی میخوردید؟! 😳
گفتم : تیر و ترکش 💥💥
گفت : پنهان کاری بود؟! 😳
گفتم : آری 🤫
گفت : در چی؟!!😳
گفتم : نصف شب واکس زدن کفش
بچه ها 👞👞
گفت : دعوا سر پست هم بود؟!
گفتم : آری 😊
گفت : چه پستی؟! 🤔
گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂
گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙
گفتم : آری 😊
گفت : چه آوازی؟! 😳
گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟
گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫
گفتم : آری 😒
گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳
گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب
گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦
گفتم : آری 🙂
گفت : کجا؟! 😲
گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳
گفتم : آری 😕
گفت : کجا؟! 😲
گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،....
گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄
گفتم : آری 😊
گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳
گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪
گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜
گفتم : آری 😊
خندید و گفت : با چی؟! 😁
گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪
سکوت کرد وچیزی نگفت..
یجانوشتہبود
سھـممنتنھا،ازجنگ
پدرےبودڪھهیچوقتدر
جلسہےاولیامربیانشرکتنکرد:)!💔
#شهیدانه
چه زیباست!
از همه جا و همه کس دل بریدن؛
از همه نااُمید شدن..
دنیا را سه طلاقه گفتن،
به بارگاهِ پُر شڪوهِ غم و درد
پناهنده شدن..
#شهیدمصطفیچمران
#شهیدانه
@shahidanbabak_mostafa🕊
رفیقشمیگفت :
گاهیمـیرفتیهگوشهیِخلوت ،
چفیهاشرومیکشیدرویِسـرش
توحالتِسـجدهمـیموند . .!
بهقولِمعروفیهگوشـهای
خداروگیرمیآورد . .(:
- شھیدمصطفیصدرزاده .
#شهیدانه