سه سال طول کشید تا اربعین ۹۸ برای بار دوم رفتم
ولی توی اون سه سال همش دلتنگی بود و دلتنگی و دلتنگی....
اربعین ۹۸ که رفتم ، شب رسیدیم کربلا
ساعت تقریبا ۱ شب بود
بنا به دلایلی نشد شب برم حرم
فردا شبش که رفتم دل توی دلم نبود
همش به خودم میگفتم الان بعد از سه سال دوری ، داری تو خاک کربلا راه میری
داری تو هوای کربلا نفس میکشی
باورم نمیشد😭😭😭
به محض اینکه رفتم توی بین الحرمین با تمام وجودم این بیت رو لمس کردم
" خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد / آرزومند نگاری به نگاری برسد "😭😭😭
یه آخیـــــــــــش از ته دلم گفتم ، گفتم بالاخره دوباره اومدم کربلات😭😭