eitaa logo
رفاقت تا شهادت...🌱
4.5هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
4.3هزار ویدیو
33 فایل
بسـم‌ربّ‌عشــق ماهمیشھ‌فکرمیکنیم‌شھدا یه کارخاصی‌کردن‌کہ‌شھیدشدن❗ ، نه‌رفیق . .🖐🏽 اونا خیلی‌کارهارونکردن‌که شھید شدن :))💔 اگه انتقاد و پیشنهادی داشتی من اینجام @rabbani244 تبادل نداریم تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/187105918Ce558e6c9ac
مشاهده در ایتا
دانلود
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه 🌱 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 🧡ای مظهر رحمت و عطا و برکات 🍂سرچشمه ی فیض و قبله گاه حاجات 🧡ای حجت ثانی عشرای مهدی جان 🍂بر طلعت زیبای تو دائم صلوات 🧡اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🍂مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🧡وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″ماه رجب بود... در رحمت خدا خیلی باز بود...″ 🎧صدای شهید آقا مصطفی صدرزاده رو میشنوید.. شهید شادی ارواح مطهر شهدا صلوات ❣ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
10.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| √ «علائم ظهور» با «قواعد ظهور» فرق داره! چیزی که باعث «تحقق ظهور» میشه کدومه؟ اللهم عجل لولیک الفرج 🌦 علائم ظهور (عج) رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
اون بچه هایی که بلند بلند سرود سلام فرمانده رو می خوندند یادتونه؟ 😭 می گفتن: نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام می کنم... الان تو آغوش سردارن شهادت گوارای وجودشون. ♥️ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
هدایت شده از پست کانال
🔸روزی چراغچی را دیدم که لباس‌هایی کهنه به تن و پوتین‌هایی رنگ‌ و رو رفته به پا داشت؛ درست در هیئت یک بسیجی، در سنگری دورافتاده‌. بعدها در غیاب او برای نیروها سخنرانی کردم و از منش و افتادگی‌اش قدری تعریف کردم و گفتم: این، از عظمت و یک فرمانده و سردار است که مانند نیروهای زیردستش لباس بپوشد. نمی‌دانم چه جور خبر به او رسیده بود که به من گفت: 🔺حاج آقا، بهتر بود از این موضع عبور می‌کردید و چیزی راجع به من نمی‌گفتید! ➖گفتم: برای من جالب توجه بود که شما به عنوان یک فرمانده لایق، این لباس را می‌پوشید. 🔻گفت: حاج آقا، علتش این است که گاهی اوقات، سهمیه‌ی لباس و پوتین به همه‌ی نیروها نمی‌رسد. آن‌ها لباس‌های کهنه می‌پوشند. دیدم اگر مثل آن‌ها نباشم، فرمانده‌ی عادلی نیستم. من کاری نکرده‌ام. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
💫کرامت سردار شهید عبدالمهدی مغفوری 💠 عنایت به فردی که بچه دار نمی شد. 🔹چند سالی بود ازدواج کرده بودم اما بچه نداشتم ابتدا هیچ اعتقادی هم در دل به شهدا نداشتم زندگیم متلاطم و در آستانه بر هم خوردن و جدا شدن از همسرم قرار گرفته بودم. 🔸قبلا شنیده بودم شهید مغفوری در گلزار شهدای کرمان مزارش همیشه شلوغ است و حاجت می دهد. 🔹با تمام نا امیدی که داشتم منی که قبول نداشتم در دل خود گفتم حالا امتحان می کنم و آمدم سر مزار شهید مغفوری خیلی خودمانی با او درد دل و صحبت کردم که کمکم کند تا مشکلم رفع شود. 🔸از وقتی که آمدم سر مزار شهید مغفوری حرف هایم را به او زدم چند روزی بیشتر طول نکشید که خبر مسرت بخش بارداری همسرم را شنیدم و هم اکنون دارای فرزند می باشم و اعتقاد دارم زنده هستند. 🔖 راوی آقای یعقوبی ۲۵ /۲/ ۱۴۰۲ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️این ویدیو با عنوان "شوخی بچه‌های مدرسه با پلیس در یک روز برفی" در فضای مجازی پربازدید شد😍 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
فصل یازدهم: روز وداع قسمت دوم همه حساب کار دستشان آمد و فهمیدند این علی زمین تا آسمان با گذشته فرق کرده. با این حرف‌ها خام نمی‌شود و جلوی او را نمی‌توان گرفت. میهمانان خداحافظی کردند و رفتند. یک مشت اسپند برداشتم دور سر علی چرخاندم. بردم داخل آشپزخانه و برایش دود کردم. قند در دلم آب می‌شد وقتی می‌دیدم علی محکم پای عقایدش ایستاده و غیر از رضایت خدا هیچ‌چیز برایش مهم نیست. رجب هم اندک امیدی که تا آن روز برای نرفتن علی داشت، ناامید شد و به جبهه رفتن علی رضایت داد. علی مدام بین جبهه و خانه در حال رفت‌و‌آمد بود. محرم سال 65 را تهران ماند و در مسجد مداحی کرد. بعد از محرم ساکش را بست، بند کتانی را محکم گره زد و گفت: «خب مامان خانوم وقت رفتنه! علی رو حلال کن. سپردم امیر نوروزی، دوستم، کارنامه رو براتون بیاره. نمره‌های پسرت رو ببین و کیف کن! اگه کسی گفت علی برای فرار از درس و امتحان رفته جبهه، کارنامه رو بهش نشون بده. بگو من برای دین و کشورم رفتم. دست راستم اسلحه بود، دست چپم کتاب. تو جبهه کنار جنگ با دشمن، درسمم خوندم.» گفتم: «علی جان! بلا گردونتم مادر! فدات بشم که برای خودت مردی شدی! نوزده ساله به من و بابات بی‌حرمتی نکردی. شیرم حلالت! خدا ازت راضی باشه. برو خدا پشت و پناهت. الحمدلله که بابات هم راضی شده، هیچ مانعی جلو پات نیست.» امیر و حسین را در آغوش گرفت و بوسید. دستش را باز کرد که بغلم کند، بغض کردم، ناخودآگاه لرزیدم. ترسیدم دلش بلرزد؛ عقب رفتم و از او دور شدم. پله‌ها را دوتایکی کردم. دامن به پاهایم پیچید، نزدیک بود پرت شوم پایین. خودم را رساندم طبقه دوم. بغض داشت خفه‌ام می‌کرد. یک لیوان آب خوردم. از گلویم پایین نرفت و به سرفه افتادم. رفتم کنار پنجره بالکن وداع علی و رجب را تماشا کردم.‌ ای کاش نمی‌رفتم! دلم برای رجب سوخت. آن لحظات به یاد وداع امام حسین (علیه‌السلام) و حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) در روز عاشورا افتادم. صحنه‌‌ی تکان‌دهنده‌ای بود. علی دو قدم به طرف در می‌رفت، رجب صدایش می‌زد: «علی جان! زودی برگرد.» علی به طرف در می‌رفت، رجب صدایش می‌زد: «علی جان! من طاقت دوریت رو ندارم.» علی دستش را به طرف در حیاط دراز کرد، رجب صدایش زد: «علی جان! صبر کن. بیا جلوی من راه برو می‌خوام تماشات کنم.» علی جلوی خودش را گرفت تا گریه نکند. دور پدرش چرخید. رجب دست علی را گرفت و به طرف خودش کشید. سینه به سینه‌ی هم شدند. رجب گفت: «آخ بابا! من می‌میرم از دوری تو.» علی دستی به سر رجب کشید و خودش را از سینه‌ی او کند. بدون اینکه به پشت سرش نگاه کند، از در خانه بیرون رفت. پای رجب لرزید و افتاد وسط حیاط. چشمش به در ماند تا شاید علی دوباره برگردد، اما نیامد. با کمک حسین زیر بغل رجب را گرفتم و به داخل خانه آوردم. قلبم تندتند می‌زد. رفتم سراغ وسایل امیر. دفترچه نوحه‌اش را برداشتم و روضه وداع حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) را خواندم. آن‌قدر به سینه‌ زدم تا قلبم کمی آرام گرفت. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 📙 رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b
وَقتی‌مَثَلابِرِسی‌اینجا‌وَبه‌خودِش‌بِگی.. توهَمونی‌بودی‌که‌اَزتَهِ‌قَلبَم‌آرِزوشو‌داشتَم:)!🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از روز اول ، به خودم قول میدم که بیشتر یاد امام زمانم باشم 🥹♥️ (عج) رفاقت تا شهادت ┄┅─✵🕊✵─┅┄ https://eitaa.com/joinchat/3741843547C517158791b