eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
583 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
از اون روز پیش هر کی رسیدم که یه خورده دلش از گرھ هایِ کارهاش گرفته بود، این روایت رو تعریف مےکردم و مےگفتم : و الله یفعل ما یشاء ! خدا هر کار بخواد مےتونه بکنه، تا خدا رو داری محالات رو جدی نگیر و قشنگ دعا کن❤️(:
تو متن های کوتاه و داستانک هایے که مےنوشتم هم گاهی از قشنگ دعا نکردن مےگفتم و حسرتش رو لا به لای کلمات جا مےدادم .. حتے چندباری هم تو ملجاء بهش اشاره کردم🌱
حالا هم مےخوام یه داستان براتون بگم .. شاید حسرتش رو لای کلمات دیدید و هشدار گرفتید تا اونے که دچار حسرت شد، آخرین مصدوم این حادثه باشه💔(:
[ به نامِ خداۍِ دلِ تنگ ! 💔 ] دعا ڪردھ بود امامش را ببینید💕! برای دیدن چهاردهمین معصوم، دست به دامن سیزدھ معصوم شدھ بود✨..
قول و قراری گذاشت و راهۍِ مقصدی شد که به گواهِ دلش، نقطه‌ی وصال مقصود بود❤️(:
رفت، رسید، ماند اما .. ندید💔!
هنگامِ برگشت بود .. باید مےرفت درحالے که ناکام ماندھ بود💔!
نوبتِ آخرین سلام ڪه رسید، نگاهش بینِ جمعیتِ صحن دویید ..
چیزی در وجودش تکان خورد لغزید و افتاد و دلش را شکست💔 !
حاجتش صدایِ بلندی شد و در فراز و نشیبِ وجودش پژواک شد : خدایا ؛ من مےخوام آقام رو ، امام زمانم رو ، بابام رو ببینم ! ❤️(:
و .. پتکِ سرزنش بود که لحظه‌ای صدبار بر سرِ دلش کوبیده مےشد و صدایے ڪه خطایِ دعایش را در گوشش فریاد مےزد !
با خود گفت : بار ها وقتِ سلام، نامتان را بردم و زمزمه کردم آقایِ من ! اگر دیدمتان و نشناختمتان، سلام علیڪم💕!