هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم '!✨
بَقِيَـةُ الله خَيـرٌ لَكُـمْ اِنْ كُنتُـمْ مُومِنِيـنَ '🌸
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
حرفتو در میون بذار تنها ،
با بچههای حضرت زهرا سلام الله علیها ..!🌸
بسم الله ؛ بسم الله ..!✨
ای جانم حسن علیه السلام ..!💚((:
“🌿📻„
شهید مهدی، با صدایی که شبیه آرامشش رو نمیشد توی دنیا شنید، گفت: "بگو: بسم الله الرحمن الرحیم!"
چشمامو بستم. اشکام خودشون رو به پای شهید انداختن. تموم توانم رو جمع کردم و فقط برای اینکه آقام صدامو بشنون، بلند گفتم: «بسم اللهِ... الرحمن... الرحیم!»
• برگـی از ..
✨حسینیـه داستـانیِ ملجـاء✨
• این آغازِ یک عاشقانـه است ؛🌷📚
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
“🌿📻„ شهید مهدی، با صدایی که شبیه آرامشش رو نمیشد توی دنیا شنید، گفت: "بگو: بسم الله الرحمن الرحیم!"
ویرایش جدید #ملجـاء و ...
قصـهی عاشقانهی ذکرِ :
بسم الله الرحمن الرحیم ..!🌸💛
هدایت شده از ذاکرالحسینشهیدحاجحسینمعزغلامی
جوری روی خودتون کار کنید
که اگر یه گناه کردید، گریتون بگیره!
•شهید جهاد مغنیه
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
• ۹ فروردین ۱۴۰۳ ؛ بعد از نماز ظهر✨
تمام تلاشم را کرده بودم که بعد از نماز، سریع وسایلم را جمع کنم تا یک جای خوب در رواق برای درس خواندن پیدا کنم. نمیدانم چه شد؛ از کنار جاهای خالی رد شدم و سر از رواق دیگر در آوردم.
دختربچهای که شاید دو_سه سالش بیشتر نبود، کنار مادر و کالسکهاش ایستاده بود. با آن قدِ کوچکش، روسری اش را لبنانی بسته بود. تردید نداشتم! گیرهی روسری که دو روز در کیفم مانده بود و کسی برای هدیه کردنش به چشمم نیامده بود را درآوردم و دستش دادم. قند؟ نه! خیلی شیرین تر است دیدن شادی دختربچهای قدِ حضرت رقیه سلام الله علیها! میخندید و دور مادرش میچرخید و گیرهاش را بالا میگرفت که: «ببین چی دارم!»
به خودم آمدم دیدم پسربچهای رو به رویم ایستاده. گفت: «خاله! یکی به منم میدی؟»
نمیدانم کی آنقدر بزرگ شدم که خالهی دختر بچه ها و پسربچه ها شوم. اما شاید این، از محدود قشنگی های بزرگ شدن بود..!
گفتم: «این دخترونهست!»
چشمش به گیرهی روسری دختربچه بود. این پا و آن پا کرد و گفت: «خب برای آبجبم بده!»
واقعا نداشتم. همان یکی بود. وقتی بهش گفتم، گفت: «خب میشه دفعه بعد که اومدی حرم بهم بدی؟»
آخر من کِی دوباره تو را ببینم...؟ گفتم: «اگه دیدمت، باشه!»
دلش به همین خوش شد. رفت. کودکانه دوید و رفت. اما من دلم هنوز پیش نگاهش به آن گیرهی روسری بود!
با مادرم هماهنگ کردم و دویدم سمت صحن، تا گیرهی دیگری ازشان بگیرم. دل توی دلم نبود که گیره را به پسربچه برسانم اما نگران بودم که نکند برود!
گیره را گرفتم و پله ها را دویدم. وقتی دیدمش که دارد با بقیه بچه ها این طرف و آن طرف میرود، انگار دنیا را به من داده بودند.
تا بهش برسم، چشمم به دختربچهای دیگر افتاد. نصف آن دختربچهای بود که اول بهش گیره دادم. شاید تازه به زور روی پا ایستاده بود اما او هم روسری اش را لبنانی بسته بود. دلم قنج رفت. با خودم گفتم به آبجی این پسربچه که دادم، به او هم میدهم.
به زحمت جلوی دویدن پسربچه را گرفتم. گفتم: «آبجیت کو؟ رفتم براش گیره آوردم!»
دستم را گرفت. چه حس خوبی داشت دست کوچک یک برادر مهربان را گرفتن! من را برد سمت آبجی اش و نزدیکش که رسید، اشاره کرد که: «آبجیم اونه!»
همان دختربچه بود. همان که دلم برایش قنج رفت و میخواستم گیرهی بعدی را دستش بدهم. گیره را دست پسربچه دادم و گفتم: «خودت بده به آبجیت!»
اگر آبجی اش یکی دو سالش بود، خودش نهایتا پنج_شش سالش بود اما آن لحظه که دست روی شانهی خواهرش گذاشت و گیره را دستش داد، در قامت کوچکش، هیبت مردی را دیدم که چون کوه، تکیه گاهی امن برای خواهر کوچکش است! این صحنه را هیچوقت فراموش نخواهم کرد... این برادر را!
#خاطرات_حرم💛
🌱'| @heiate_emam_hasan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السـلام علیـک یا امـام المتقیـن ،
یا امیر المومنین ، #مولا_علے'؏✨
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
السـلام علیـک یا امـام المتقیـن ، یا امیر المومنین ، #مولا_علے'؏✨
إمشبــ ؛
گلاب قبر علي «علیهالسلام»
اشـک مجتبـی'ع ست !💔(:
قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
السـلام علیـک یا امـام المتقیـن ، یا امیر المومنین ، #مولا_علے'؏✨
- يَا غياثَ الْمُستغيثين أغثني بِعليِّ'ع 🖤(:
🕯 ؛
روضه خون داشت روضه میخوند ؛ یه دختر بچه سه ساله هم ، هی راه میرفت ، بازی میکرد ... روضه خون که روضهی بابا میخوند ، دیدیم وایساد! یکم گوش کرد ، بعد شروع کرد تکرار کردن :
- بابا کجا میری؟ بمیرم برات
بابا جان نرو ، یکم دیگه بمون ...
با همون لحن بچگونهش فکر کن ؛ جمله ها رو نصفه نصفه میگفت (:
اینجا فقط تصور کردی ، این بچه هم باباش یه ساعتی دیگه از مراسم احیا برمیگرده ؛ ولی من بمیرم واسه اون سه سالهای که به جای اینکه بره بغل بابا ... سر بابا رو بغل کرد !💔(((:
• یا رقیـّه (س) جان✨
دنیای بیتو تودۀ خاکیست بیخدا
بعد از تو خاک بر سرِ دنیا، علی علی...🖤
#امید_مهدینژاد
#شهادت_مولا
✨🌊 ؛
تماشا دارد امواج جنونت ...
تو و این دشمن تشنـه بـه خونت !
شهید از هر طرف جاریست در تو
چقدر اروند میریزد درونت 💙(:
- بـه بهانهی دهم اردیبهشت ماه ؛ یادی کنیم از رزمندهی خلیج فارس ، شهید نادر مهدوی که بارها این آبیِ نیگلون جنوب ایران از حماسهها و رشادتهای ایشان ، رنگ افتخار گرفته :) 🇮🇷🌱
ــــــــــــــــــ ــــــ
• #خلیج_فارس را باید غزل کرد !💕
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
🌊💙🇮🇷 ؛
تاج ِ ایران ... عزیز ِ وطن ! خلیج فارس ((:
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
بِسم الله الرَّحمنِ الرَّحیم🌸
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
سه ساله شدنت مبارک ماهلینِ من...!💛((:
هدایت شده از حسینیهامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
Rasooli.Shab03Moharam99.02.rashedoon.ir.mp3
10.94M
🪐💐 ؛
.
مدار عاشقیِ ما را که رصد کنی ؛
سومین ستاره یعنی « یا رقیـّه سلام اللّه علیهـا » 🌸
.
اینبار ، بـه بهانهی سه سالگیِ مأمن و امنگاه این جمع کوچکی که اشتراکشان تنها مأوا گرفتن به این کنج دنج در بیقراری هاست ؛ دوباره " سه " را به نام دردانه اباعبداللّه'ع معنا میکنیم تا به وسیلهی دستان کوچکش آرزوهای کمرنگ این هیئت و حسینه را با معصومیت کودکی رنگ ببخشد !💗(:
.
حسینیه یعنی رسوب بغض (:
گریهی روضه یعنی قصهای سبک برای طفلی خواب آلود ...
اینجا ملجاءِ دلهای شوریده و مونس شکوفههای شعر احساس است ، اینجا واژهها از دلِ درد گل میکنند و در دل میرویند ؛
اینجا را معنی کردم تا بگویم چرا این آغاز شیرین میزبان غم است (:
به قولی انگار « عشق غم نو خرید !✨ »
.
٫ پناهِ من ؛🌹
یک یا رقیـّه هدیهی تولدت :)🌱
هدایت شده از قرارگاهشهیدحسینمعزغلامے
🪴 ــــ ــ
سلام.طاعاتتون قبول.رمان ملجا رو ادامه نمیدین؟؟
🌸 ــــ ــ
سلام . طاعات شما هم قبول انشاءالله✨
ملجا رو ادامه میدیم .. همونطور که پیامای بالاتر هم دیدید ؛ فقط پیشنهادی دارم براتون :
الان ملجا توی کانال دیگهای به دست خود نویسنده در حال ویرایش و پارت گذاریه ، البته از ابتدا و خب طی این تغییرات ملجا میتونم بگم تا حدودی عوض شده ( جمله بندی ها و عبارات ، از جمله اینکه اوایل ملجا هم شبیه این اواخرش مزین به جملات شیرین و قشنگ با چاشنیِ ناب تری شده ، تغییراتی توی برخی وقایع هم ایجاد شده ... به هر حال چون شما هم خیلی قبل تر ابتدای ملجا رو خوندین اگر الان دوباره بخونیدش انگار دارید ملجا رو جدید میخونین ..!💚 )
با توجه به اینکه وقتی برگشتیم ، ملجا احتمالا از اول پارت گذاری بشه ( حدس منه ، هنوز نظر کاتبمون رو نمیدونم 🥲 ) اگر الان بخونید خب اون موقع هم جلوتر از بقیه هستید🌹
- برای اینکه لینک کانال جدید رو دریافت کنید ؛ میتونید به این آیدی پیام بدید 🌸
٫ @Reyhan764 ٫
هدایت شده از کانال رسمی شهید حسین معز غلامی
نوشته بود:
"شهید است هر
آنکه مُرد از عشـــق"
و ناگهان به سرم زدکه عاشقت بشوم
#شهید_حسین_معز_غلامی 🌹
عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/1358823425C295249d75f