eitaa logo
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
584 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
386 ویدیو
15 فایل
بسمِ الله الرَّحمٰنِ الرَّحیم🌸 یاران! پای در راھ نهیم کھ این راھ رفتنی است و نھ گفتنی..🕊✨ ‌ اینجاییم تا از لوحِ قلبمان محافظت کنیم کھ: نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست !🌒 چھ کنم حرف دگر یاد نداد استادم..🌱 ‌ ٫ سلامتے و ظهور بقیھ الله (عج) صلوات !🤍
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
نوشته بود : فیلمِ خامِ حرمِ امام حسن (؏) !💚 قلبم به تپش افتاد ؛ چنان ڪه گویے قبل از آن تپش را نچشید
ولے ولے ولے .. یڪ روز مےرسد ؛ رسانه ها پر مےشوند از : - سربازانِ مهدی (عج) در حالِ ڪارند✌️🏻! و چندی بعد غوغا مےڪند خبرِ : حرمِ امام حسن (؏) مملوء از عاشقان و زائران شد !💚 آخ آقا .. گنبدتان را در خیال هم دوست دارم ! ✨(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
:)))❤️!
| وَمَنـاهِـلَ الرَّجـآءِ اِلَیـڪَ مُتْـرَعَـهً✨ | و سـر چشمـه هـایِ امیـد به تـو .. ، پـر آب استــ🌸(: - ابوحمزھ ثمالے🌱 -
عالمِ پیر دگر بارھ جوان خواهد شد !💚(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
عالمِ پیر دگر بارھ جوان خواهد شد !💚(:
بـه‌نـامِ‌حضـرتِ‌عشـق'🌸! آن روزِ جمعه ڪه دل را گرھ زدم بـه چهـار ستونِ اول این پناھ ، تمامِ الفبایِ لحظه ام ، الف بود و میم بود و دال و نون '! و دایرھ لغات آیندھ ام خلاصه مےشد در حرفِ میم و فقط ، ڪلمه ای ڪه جایِ نشستن میم و الف و نون و دال و باز ، نونِ الفبایم را تغییر ندهد ! رویِ خستگیِ حروفم خیلے حساب ڪردھ بودم ؛ حاصلِ دو دو تایـم شدھ بـود اینڪه بعد از عمـری میانِ هزار حرفے ڪه هزار حرف مےزنند ، حروفِ من مےخواهند ڪمی در این پناھ نفس بگیرند .. ! آن روز و آن روز ها ، آنقدر سرم گرم بود ڪه ندیدم روزگار ، پشتِ درختے ڪمین ڪردھ .. هیچ وقت فڪر نمےڪردم بعد از چندۍ بودن و عجیب ، اُنس گرفتن ؛ در چشم بر هم زدنے بیاید و گوشه ی لباسم را بگیرد و بڪشد تا از میدان بیرون بیایم و بعد ، ڪمی دورتر ، بےرحمانه با طنابِ زندگے دست و پایم را سفت ببندد ! هیچ وقت فڪر نمےڪردم روزی برسد ڪه تمام سهمم از آن میدان و آن آمدن و آن خیالِ ماندن ، بشود یڪ نگاھ ڪه از دور ، حسرت به پایِ میدان خالے اش مےریزد ! اما شڪرِ خودش ڪه آن نگاھ را برایم نگه داشت .. ڪه تمامِ شوق تحمل آن طناب سفت و محڪم ، همان پنجرھ ی نگاھ بود ڪه دل ، گاھ گاهے گردن مےڪشید و قد بلند مےڪرد تا به تماشا بنشیند ، پناھش را .. از آن در بند ڪشاندن ، چندی گذشته و شاید برای روزگار ڪمی حوصله سر بر شدن تحملم ڪه ڪمتر سراغے از سفتے طناب هایے مےگیرد ڪه به دست و پایم بسته بود .. این بین ، منم ڪه در این مدت آنقدر در خود تقلا ڪردم ڪه گرھ به گرھ باز و طناب را ڪمی شل ڪردم .. آموخته ام چطور دست و پا باز ڪنم و در غیبتِ روزگار ، بدوم سمت میدان و نفسے چاق ڪنم و تا روزگار برگردد ، من زودتر بروم روی همان صندلے و گویے ڪه روز هایِ قبل در تڪرار است ؛ طناب ها را ببندم و بنشینم به تماشا .. ڪمے دست و دلم مےلرزید و آموخته هایم ، یڪ خط در میان بود .. گفتند شبِ میلاد است ! دفترم پر شد و دل ، قرص تر از قرصے ماھ !✨💚 او آمد و .. عالمِ پیر ، دگر بارھ جوان خواهد شد !🌹(: به قولِ قدیمے ها ؛ باری .. سخن این است ڪه اگر نبودیم ؛ جریان این و .. اگر برگشتیم اما جورِ دیگر ، جریان آن است !🌱 راستے .. سلام ؛ رفقایِ ! ❤️(:
اول امام زادھ دنیا ..✨ خوش آمدی !^^💚
ماھِ رمضـٰان تـا به امـروز .. میزبـان روزھ پیشـواز بـود ؛ مهمـانےِ خـدا تـازھ از امـروز شـروع مےشود !💚(: بـه‌نـامِ‌خـدایِ‌امـامِ‌حسـن(؏)🌸'!
من گِـدایِ حسنم '! ^^💚
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
من گِـدایِ حسنم '! ^^💚
Γ . خُـدای عشـق بـر دل‌هـا رسیـدھ❤️ امیـر دلبـری مـا رسیـدھ💕 الا اے یـوسف ڪنعـان ڪجایے ..؟ بیـا ڪه یـوسفِ زهـرا ۜ رسیـدھ🌸! (؏) مبارڪ🎊 . L
با ڪریمان ڪار ها دشوار نیست !💚(:
قرارگاه‌شهیدحسین‌معز‌غلامے
با ڪریمان ڪار ها دشوار نیست !💚(:
Γ . بـا عشـق حسـن (؏) ..❤️ مـن بـه جهـان نـاز ڪنم✨ افطـارمو با نـام حسـن (؏) باز ڪنم !^^💚 صد شڪر ڪه درڪ شب قـدر رمضـان ،🌙 با جشـن ولادتـش آغـاز ڪنـم🎊! مبارڪ🎈! . L