1_1658430465.mp3
8.81M
بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین
قرائت دست جمعی زیارت #عاشورا به نیابت از شهدای گمنام علل الخصوص #شهیدمهدی_ثامنی💔🥀
هدیه برا نذر ظهور اقا امام زمان عج ان شاءالله
اقا صاحبزمان رو واسطه قرار میدیم نظری کنن حاجت روایی اعضای کانال شفای عاجل بیماران رفع گرفتاری هامون
اسیر خاک شدگان رو هم یاد کنیم
خادمین رو از دعای خیرتون بینصیب نفرمایید
قربتا الی الله🍃🖤🏴
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سعی کنید مثل شهید ابراهیم هادی و بقیه شهید ها زندگی کنید.
شهید ابراهیم هادی
اخلاص
از شرم گناه در خودت فرو برو.
و دیگر از حیا سرت را بالا مکن.
متوجه #امام_زمان (عج) باش...آیا می دانیم با هرکار خلافی که از ما سر می زند، زخمی بر قلب مبارکش می زنیم؟
@shahid_gomnam15
مداحی آنلاین - این سینه سرشار از درد و داغِ - رسولی.mp3
10.54M
این سینه سرشار از درد و داغِ
صاحب عزامون #شاهچراغِ
واویلا که چشمامون دریای خونه
حافظ باید واسمون روضه بخونه
▪️ #شیراز_تسلیت
🎙مهدی رسولی
الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها
@shahid_gomnam15
🏴تصویری از حضور پیرغلام اهل بیت شهید حاج غلامعباس عباسی در مراسم عزاداری #محرم الحرام سال ۱۴۰۲
خوشا به سعادتت که شهادت رو از ارباب گرفتی
این شهید پاسدار بازنشسته سپاه و اصالتا برای شهرستان خرامه در ۷۵کیلومتری شیراز هستند
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
🏴تصویری از حضور پیرغلام اهل بیت شهید حاج غلامعباس عباسی در مراسم عزاداری #محرم الحرام سال ۱۴۰۲ خوش
یه جاخوندم...
شهادت تو سن پیری خیلی میچسبه..
همونجا که انگشت نما هستی که اره
یه پاش لب گوره..
بعد اینطوری با محاسن سفید غرق در خون
مثل حبیب ابن مظاهر در لحظه شهادت، امام حسین میاد پیشت و سرت رو میذاره روی پاش:))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خط قرمز ما
امنیت ملی ایرانه آقا😎👊
@shahid_gomnam15
خواهش یک شهید از زائران کربلا
چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا میروم، خواهش میکنم که انشاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر #امام_حسین ( علیهالسلام) به کربلا ببرید...
#شهید_علی_شرفخانلو
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
من هم با بچه هاي مســجد در كنار برادر بروجردي حضور داشتم. يکدفعه ديدم که ابراهيم هادي و جواد افراسي
بعد متوجه شــدم که دو نفر از دوستان ايشان که آنها را هم ميشناختم، در
پائين تپه مشغول دست و پا زدن در يک باتلاق هستند!
آنها ميخواســتند به جائي بروند، اما هرچه دســت و پا ميزدند بيشتر در
باتلاق فرو ميرفتنــد! ابراهيم رو به آنها کرد و فرياد زد و اين آيه را خواند:
اَ َ ين تَ َذه ُ بون )به کجا ميرويد(؟! اما آنها اعتنائي نکردند!
روز بعد خيلي به اين ماجرا فکر کردم. اين خواب چه تعبيري داشت؟!
پسرم از دانشــگاه به خانه آمد. بعد با خوشحالي به سمت من آمد و گفت:
مادر، يک هديه برايت گرفتهام!
بعد هم کتابي را در دست گرفت و گفت: کتاب شهيد ابراهيم هادي چاپ
شده ...
به محض اينکه عكس جلد کتاب را ديدم رنگ از صورتم پريد!
پسرم ترسيد و گفت: مادر چي شد؟ من فکر ميکردم خوشحال ميشي؟!
جلو آمدم و گفتم: ببينم اين کتاب رو...
من دقيقًا همين صحنه روي جلد را ديشب ديده بودم! ابراهيم را درست در
همين حالت ديدم!
بعد مشــغول مطالعه کتاب شدم. وقتي که فهميدم خواب من روياي صادقه
بوده، از طريق همسرم به يکي از بسيجيان آن سالها زنگ زديم. از او پرسيديم
كه از آن دو نفر كه من در خواب ديده بودم خبري داري؟
خلاصه بعد از تحقيق فهميدم که آن دو نفر، با همه ي سابقه جبهه و مجاهدت،
از حاميان ســران فتنه شــده و در مقابــل رهبر انقالب موضع گيــري دارند!
هرچند خواب ديدن حجت شــرعي نيســت، اما وظيفه دانستم که با آنها
تماس بگيرم و ماجراي آن خواب را تعريف کنم.
خدا را شــکر، همين رويا اثربخش بود. ابراهيم، بار ديگر، هادي دوستانش
شد و...
ادامه دارد
🥀رفیق شهیدم🥀
@shahid_gomnam15