💢تفحص پیکر ۲۲ شهید دفاع مقدس 🔹پیکر ۲۲ شهید دوران دفاع مقدس که از مناطق مختلف عملیاتی تفحص شد دوشنبه یکم آبان از مرز شلمچه وارد کشور می‌شود. @shahid_gomnam15

💢مستند به اعلام يگان تكاوري 114 در ساعت 1750 مورخه 23/7/1389 عوامل آن يگان به همراهي دو اكيپ خودرويي جهت انجام ماموريت از آن يگان خارج كه در طول مسير به سمت زاهدان در حوالي پل «راه آهن» توسط شخص يا اشخاص ناشناس مورد تير اندازي قرار گرفته اند كه نظامي ياد شده فوق به علت اصابت گلوله به فيض شهادت نائل آمده است. 🔹انتشار کلیپ به مناسبت سالگرد شهادت @shahid_gomnam15

💢مهرش نشست ؛ در دل و دیده جا گرفت آری گرفت هر چه ز مهر رضا گرفت... #شهید سید نوید موسوی #امام_رضا_علیه السلام @shahid_gomnam15

💢هر ۵ دقیقه یک شهید در غزه 🔹وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه: هر ۵ دقیقه یک فلسطینی در این باریکه در حملات وحشیانه اشغالگران اسرائیلی به شهادت می‌رسد. #طوفان_الاقصی #غزه @shahid_gomnam15

بعد از شھادت علی خوابش‌رو دیدم بهم گفت: « اگہ مےدونستم این دنیا به خاطر صلوات این‌ همہ ثواب‌ و‌ پاداش میدن، حالا حالاها آرزوۍ شھادت نمےکردم! میموندم توۍ دنیا و صلواټ می فرستادم.. » شهیدعلی‌_موحد_دوست @shahid_gomnam15

🌸خدا تنها کسی است که: 🌸وقتی همه رفتند می‌ماند؛ 🌸وقتی همه پشت کردند، 🌸آغوش می‌گشاید؛ 🌸وقتی همه تنهايت گذاشتند، 🌸محرمت می‌شود. خدا_همیشه_با_ماست❤️ @shahid_gomnam15

☀️، چشمهای توست... وقتے بر من مے تابـی و من عشـــق❤️ را ذره ذره از نگاهت باور مے ڪنم.. سلام و درود بر عبد صالح خدا شهید ابراهیم هادی❣ 《@shahid_gomnam15

💠اینطوری از مردم میشم...💠 🟡‌اوایل انقلاب بود. ابراهیم در کمیته مشغول فعالیت بود. من به کمیته ای که ابراهیم در آنجا مشغول فعالیت بود رفتم. 🔵چند اتاق کنار هم بود و در هر اتاق یک میز قرار داشت و مسئولین کمیته پشت میز جوابگوی مردم بودند. 🟢وارد اتاق ابراهیم شدم. برخلاف اتاق ها میز کار پشت سرش بود و صندلی جلوی میز قرار داشت. صندلی مراجعین هم روبه روی صندلی ابراهیم بود. 🟣پرسیدم اینجا چرا فرق داره؟! گفت: پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد و اینطوری از مردم میشم. برای همین صندلی خودم رو آوردم اینطرف تا به مردم نزدیک تر باشم! 📚سلام بر ابراهیم۲ @shahid_gomnam15

💠شهید ابراهیم هادی و مورچه ها...💠 ‍ 🌺 یک روز داشتیم با هم از منزل به طرف باشگاه میرفتیم. من کمی جلوتر رفتم. برگشتم و دیدم ابراهیم کمی عقب تر ایستاده؛ بعد نشست به اطرافش نگاه کرد و دوباره بلند شد. ✳️ با تعجب برگشتم به سمتش و گفتم: چی شده داش ابرام؟! گفت: «اینجا پر از مورچه بود. حواسم نبود پام رو گذاشتم بین مورچه ها. برا همین نشستم ببینم کجا مورچه نیست از اونجا حرکت کنم.» 💯ابراهیم پرید اینطرف کوچه و راهش رو ادامه داد. گفتم: عجب آدمی هستی؟! دیر شد، وایسادی بخاطر مورچه ها؟! 💐ابراهیم گفت: «اینها هم مخلوقات خدا هستند. من اگه وقت داشتم یه مشت گندم براشون میریختم، نه اینکه با پام اونها رو له کنم.» 📚سلام بر ابراهیم2 @shahid_gomnam15

وقتی برای خدا باشی،❤️ تو را آنقدر مشهور می کند که عالم تو را بشناسد... ثمرۀ اخلاص و معامله با خدا این است.☘ #یادشهداباصلوات @shahid_gomnam15