🌹خاطرات طنز شهدا🌹
😂امتحانات😂
🌸بعد از داير شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه ، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم.
يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند .
🌺بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم. خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند. يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد، همه بدون توجه، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند.
💐 يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند.
ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت:
[برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي !]
همه خنديدند و شيطنت دشمن را به چيزي نگرفتند .😂🙃😜
@shahid_gomnam15
#کلیپ 🎥
《جانباز نابینا در دیدار امام خامنه ای حافظه الله》
ما جانبازان نابینا، در زمان #جنگ چشمانمان را لب مرزها گذاشتیم تا دیدهبان همیشه بیدار این کشور باشد تا احدی جرات نکند نگاهی به کشور بکند!
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
ببینید حالتون خوب بشه
این آقا عشقه به خدا عشششششق❤️❤️❤️❤️
@shahid_gomnam15
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوشته بود:
بیابان ها و کوه ها و دره ها
"حاج قاسم سلیمانی" را بهتر از
خیابان ها و کاخ ها و برج ها می شناسند..
شهــــــــــادت
شهید_قاسم_سلیمانی
خــادم_الــشـهـیـد
@shahid_gomnam15
بچه ها شهادت مُمارِسَت میخواد، جنگیدن میخواد، جا نزدن میخواد، صبوری میخواد، توکل میخواد، جنگیدن با هوای نفس میخواد، شجاعت میخواد، نماز شب میخواد.
ولی وقتی شیطان گولت زد و اشتباه کردی ناامید نشیا!
-حاج حسین یکتا🌱
@shahid_gomnam15
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
🌴💎💢💎🌴
شهیدسیّدمرتضیٰآوینی:
زمانه عجیبی است. امام گذشته را عاشق اند
اما امام حاضر را نه میدانی چرا؟
امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند
اما امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند.
📚 برگرفته از کتاب روایت فتح
@shahid_gomnam15
پيشانيش از زور درد چروك افتاده بود. چهره اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمعتر ميشد. بايد عقب نشيني ميكرديم و حاجي نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچهها كه شهيد ميشدند، چهرهي حاجي برافروختهتر ميشد. ولي اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، براش خيلي دردناك بود.
آن شب تا صبح خيلي به حاجي فشار آمد. سعي ميكرد با بچهها شهدا را بكشند عقب. ولي لحظهي آخر، عجيب بود. حاجي نميتوانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،دنبال بدن يكي از بچهها ميگشت.
شهید_محمد_ابراهیم_همت