فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دختر حیدر مدد
زینب مدد، زينب مدد
میلاد_حضرت_زینب
حضرت_زینب
@shahid_gomnam15
عاشقانه_شهدا🙃✨
زمان ما هم مثل همیشه
رسم و رسوم ازدواج زیاد بود
ریخت و پاش هم که بیداد میکرد
ولی ما از همان اول ساده شروع کردیم
خریدمان یک بلوز و دامن برای من بود
و یک کت و شلوار برای مرتضی
چیز دیگری را لازم نمیدانستیم
به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم
خودمان برای زندگیمان تصمیم میگرفتیم
همین ها بود که زندگیمان را زیباتر میکرد..🙂🤍💍
همسر شهیدسیدمرتضیآوینی
@shahid_gomnam15
این تصویر رئیس جمهوری است که اولین بار اسرائیل را بمباران کرد...
کاش فقط بودی، همین ...
🍃🕊🍃@shahid_gomnam15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اگر شل بیاییم، سفت میخوریم!
عملیات_رمضان / سال ۶۱
انتشار_نخستین_بار
🎙صحبتهای شهید شهید حسن باقری در جمع نیروها:
⚪️ این یک زمینهی کلی است که ما اگر ول بکنیم خارجیها ول نمیکنند. پس اگر ما سریعتر اقدام نکنیم معروف است میگویند اگر شل بیاییم سفت میخوریم، اگر ما سفت نیاییم مسلماً با ما سفت رفتار میکنند.
دوران جنگ تحمیلی
🍃🕊🍃@shahid_gomnam15
چایخانه امام رئوف ۲۴
جزئی از خاطرات مشهد شد
طعم دلچسب چایی حرمت
امامرضاییام
عشاقالرضا_محبالرضا🌸
@shahid_gomnam15
زینبۜ همانکه سیـطره دارد به عالمیـن ،
زینبۜ نگـو ، بگو همهي هستـیِ حسین . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #مستند_شهیدانه 1⃣
🎞 پر کاهی تقدیم حق
💠 مدافع حرم
🌷 شهید احمد مکیان
🇮🇷 از قم
•┈•••✾🌷🕊🌷✾•••┈•
تمامی قسمتهای شهیدانه "پر کاهی تقدیم حق"
🕊 زندگی به سبک شهدا
نهج البلاغه
حکمت 308 - ره آورد دوستى پدر نسبت به فرزندان
وَ قَالَ عليهالسلام مَوَدَّةُ اَلْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَيْنَ اَلْأَبْنَاءِ🌸🍃
و درود خدا بر او، فرمود: دوستى ميان پدران، سبب خويشاوندى فرزندان است
وَ اَلْقَرَابَةُ إِلَى اَلْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ اَلْمَوَدَّةِ إِلَى اَلْقَرَابَةِ🌸🍃
و خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است از دوستى به خويشاوندى
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
@shahid_gomnam15❤️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت9
یه دربست گرفتم و رفتم سمت حسینیه
وارد حیاط شدم و همینجور که سرم پایین بود به افرادی که داخل حیاط بودن
سلام کردم و وارد حسینیه شدم
- سلام!
عاطفه: سلام عزیزم ،زهرا کجاست؟
- زهرا تب کردن نتونست بیاد
عاطفه: آخی عزیززم ،حتمن از خستگی دیروزه!
- احتمالن، هانیه کجاست؟
عاطفه: هانیه امروز تا غروب کلاس داره نمیتونه بیاد
- آها
رفتم کنار عاطفه ،مشغول تمیز کردن کشمشا شدیم
خانم موسوی وارد شد: سلام بچه ها ،نرگس زهرا کجاست پس؟
- سلام ،زهرا تب کرده نتونست بیاد
موسوی: چه بد ،امروز یه عالم کار داریم ،هنوز خریدامون تمام نشده
،عاطفه جان آماده شو همراه برادرا بری خرید
عاطفه: خانم موسوی ،من دوساعت دیگه باید برم دانشگاه
موسوی( خندش گرفت) هیچی امروز فک کنم همه باید تارو مار شین ،نرگس تو چی؟ باید بری دانشگاه؟
- نه من امروز کلاسی ندارم
موسوی: خا خدارو شکر پس تو آماده شو
( نمیدونستم این دفعه چه بهونه ای بیارم ،میترسیدم شک کنه بهم مجبور شدم قبول کنم)
- باشه
بلند شدم و رفتم داخل حیاط
رفتیم کنار اقای زمانی و ساجدی
خانم موسوی: بچه ها سفارش نکنماااا سه روز دیگه محرمه وسیله ها تا غروب باید خریده باشین
اقای ساجدی : چشم خانم موسوی
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
توی راه فقط ذکر میگفتم و یه قرآن کوچیک گرفتم شروع کردم به خوندن
نفسم بالا نمیاومد شیشه پنجره رو تا آخر پایین آوردم
ساجدی: خانم اصغری حالتون خوبه؟
- بله خوبم
یه دفعه ماشین ایستاد
زمانی: یاسر داداش گلوم خشک شد بپر چند تا آبمیوه و کیک بخر
ساجدی: چشم
ساجدی با پیاده شدن از ماشین ،حالم بدتر شده بود ،صدای ضربان قلبمو میشنیدم که به تندی داره میزنه
چرا هرچی قرآن میخونم قلبم آروم نمیشه
خدایا خودت کمکم کن
زمانی: خانم اصغری ،انگار حالتون خوب نیست!
زبونم قفل شده بود ،به من من افتادم
- خوبم ،چیز خاصی نیست
ساجدی اومد سوار ماشین شد
یه آبمیوه با کیک به من داد
منم چون اینقدر حالم بد بود ،آبمیوه رو سریع خوردم شاید این قلب آتشینم کمی سرد بشه
رفتیم بازار و شروع کردیم خرید کردن
روغن، قند ،مرغ و گوشت ،ظرف یک بار مصرف
تو دستای همه مون پر بود از وسیله
،البته وسیله هایی که سنگین بود و خودشون برداشتن وسلیه های سبک و دادن دست من
نزدیکای غروب بود که کل خریدامونو انجام دادیم رفتیم سمت حسینیه
همه بچه ها رفته بودن فقط خانم موسوی مونده بود داخل حسینیه
وسیله ها رو بردیم گذاشتیم داخل آشپز خونه
موسوی: دست همه تو درد نکنه ،اجرتون با سید الشهدا
- خیلی ممنون ،منم با اجازه تون اگه کاری ندارین برم خونه
موسوی: صبر کن تنها نرو،بچه ها اگه مسیرتون میخوره خانم اصغری رو هم برسونین
ساجدی: اختیار ما دست آقا حسامه ،چی میگی؟
زمانی: بله حتمن بریم
- نه مزاحمتون نمیشم خودم یه دربست میگیرم میرم
زمانی: اختیار دارین چه زحمتی ،درست نیست این موقع شب تنهایی برین خونه
از خانم موسوی خداحافظی کردیم و سوار ماشین شدیم
ساجدی: حسام جان من سر این میدون پیاده میشم ،جایی کار دارم
زمانی: یاسر جان خانم اصغری رو میرسونیم بعد تو میرسونم
ساجدی : نه داداش دیرم میشه ،یه کار واجب دارم
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
....................................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗عشق در یک نگاه💗
قسمت10
سر میدون ساجدی پیاده شد
توی مسیر هیچ حرفی بینمون زده نشد
اقای زمانی حتی یه بار هم از آینه به من نگاه نکرد
وقتی که رسیدیم انگار ریتم قلبم دوباره برگشت ،یه نفس عمیقی کشیدم و زیر لب گفتم خدایا شکرت
از ماشین پیاده شدم ،همینجور که سرم پایین بود : خیلی ممنونم ،لطف کردین منو رسوندین
زمانی: خواهش میکنم ،وظیفه بود
،به خانواده سلام برسونین ،یا علی
- اصلا نزاشت خداحافظی کنم ،رفت
وارد خونه شدم
همه تو پذیرایی نشسته بودن
- سلام
بابا: سلام بابا، چقدر دیر کردی؟
مامان: عع اقا سلمان ،صبر کن تازه رسیده دخترم
- ببخشید بابا جون ،رفته بودیم خرید واسه حسینیه
بابا: بابا جان من اینو میدونم ،در و همسایه هم میدونن؟ نمیگن این موقع شب دختر اقا سلمان کجا بوده تا حالا؟
زهرا: بابا جان ملت خیلی حرفا میزنن ،مهم اینه که شما و مامان حرفاشونو باور نکنین
- ببخشید من برم بخوابم خستم
مامان: مادر غذا نخوردی
- گرسنه ام نیست ،مامان جون
شب بخیر
رفتم توی اتاقم لباسامو درآوردم ،رفتم روی تخت دراز کشیدم
دراتاق باز شد ،زهرا با یه ظرف برنج و خورشت قیمه اومد داخل
زهرا: پاشو ،پاشو ،صبح تا الان چیزی نخوردی
- چرا خوردم
زهرا: حتمن کیک و آبمیوه
- اره ،تو از کجا میدونی ؟
زهرا: اخه منم دیروز کیک و آبمیوه خوردم ،
- الان بهتری، تبت پایین اومد ؟
زهرا: اره بابا ،همین که تو رفتی خوب شدم ،انگار همش نشونه بود تو امروز بری جای من
- زهرا جان من از فردا دیگه نمیام حسینیه
زهرا: چرا ؟
- از درسام عقب افتادم،نمیتونم بیام
زهرا: من که باور نمیکنم ولی باشه ،به خانم موسوی میگم
حالا پاشو غذاتو بخور بعد بگیر بخواب
- دستت درد نکنه
•••••
🍁نویسنده: فاطمه ب🍁
.................................................
دوستان گرانقدر کپی رمان درصورت ذکر نام نویسنده و تغییر ندادن نام رمان مجاز است در غیر این صورت نویسنده راضی نیست و اینکار پیگردالهی دارد💯
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✍مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند
✍دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست امام حسین علیه السلام ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند
شهید ابراهیم هادی🕊🌹
@shahid_gomnam15❤️
🔴 تجلیل و قدردانی رهبر انقلاب از همسرشان
«از باب حقگزاری هم که شده، باید به نقش همسرم در زندگیام اشاره کنم. ایشان قبل از هرچیز از طمأنینه و آرامش و روحیهای قوی برخوردار است. من بارها دربرابر او بازداشت شدم، بارها مورد ضرب و جرح واقع شدم و علیرغم همه اینها هیچگاه ترس و ضعف و ملالتی در او مشاهده نکردم. باید به صبر و شکیبایی فراوانش در تحمل سختی و مشقت زندگی پیش از انقلاب و اصرار او بر سادهزیستی در دوران انقلاب اشاره کنم. بحمدالله خانه ما همواره تا کنون از زوائد زندگی و زرق و برقهای دنیوی به دور مانده است و همسرم در این امر بالاترین نقش را داشته است. این بانوی صالحه، هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده، هیچوقت برای خود زیورآلات نخرید و مقداری زیورآلات از هدیه بستگان داشت که برای خرید زغال جهت کمک به سرمای فقرا در زمستان مشهد آنها را فروخت...»
@shahid_gomnam15
شهید حسین خرازی🌹🕊 خیلی دوست داشتنی بود. در اوج آن هیبت حیدری همیشه لبخند به لب داشت.
ساده زیست و بیآلایش بود. فکرش را بکنید، فرمانده لشگر با دوچرخه موتوری به سپاه میآمد و آنجا با اتوبوس همراه بسیجیها به خوزستان میرفت.
@shahid_gomnam15❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذشتیازروزهـایخـوشجـوانیات
دعـاکنبرایـمتااینجـوانیمرابهبازی نگیـرد🙂❤️🩹
شهیداحمدمحمدمشلب
بࢪادرمـ♡
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
گذشتیازروزهـایخـوشجـوانیات دعـاکنبرایـمتااینجـوانیمرابهبازی نگیـرد🙂❤️🩹 شهیداحمدمحمدمشلب
علےالهادے{بـرادرشھید}:
احمـد همیشہ این جملہ را براے من تڪرار مےڪرد: ما هرچہ داریم از عاشورا و انقلاب امام خمینے است. اعتقاد داشت ڪہ انقلاب اسلامے امام خمینے زمینہساز انقلاب جہانے حضرتمہدےﷻدو عامل پاینده ماندن اسلام است.
🌸🌸🌸
نمیدانم...
می دانی یا نه ؛
ولی دلمان تنگ شده
اگر وقت کردی
به خوابمان بیا
مثل قبلاها...
شاید آرام شود؛
این دل که هر شب
سراغت را میگیرد...
حاج قاسم💔
@shahid_gomnam15❤️
قبل از خواب زمزمه کنیم:
هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ....🌱🤍
اوست خدای یکتا که
معبودے جزاو نیست... :)
🌸🌸🌸🌸🌸
آنچهـ گذشت ↝
لفندیدکهبودنتونقشنگتره🥲
پایانفعالیت✓🚶♂
شَبِـتونمنـوَربھنـورخُـدا✨🤍
🍃بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃
یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ
وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ المَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ
وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ وَ جَرَی بِقُدْرَتِکَ الْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ
فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ
وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ لا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلا مَا دَفَعْتَ وَ لا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلا مَا کَشَفْتَ
وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ
وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ
وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ ،وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک
وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ أَذِقْنِی حَلاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً
وَ فَرَجا هَنِیئا وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجا وَحِیّا وَ لا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ
وَ اسْتِعْمَالِ سُنَنِکَ [سُنَّتِکَ] فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی
یَا رَبِّ ذَرْعا وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّا وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
647f87689ff6e.mp3
1.31M
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
قرار شبانه
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند.
🍃محب امیرالمومنین(ع)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(ع)
🍃جهت :
♡سلامتی و تعجیـلدر فرج آقا صاحب الزمان عج
♡شفای بیماران علل خصوص مریض های مد نظر🤲
♡حاجت روایی اعضای کانال