4.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥منتظر #امام_زمان (عج)باید این شاخصه ها رو داشته باشه
👌حتما ببینید و منتشر کنید.
استاد_پور_آقایی
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
🌸اللهم لیَّن قَلبی لِولیِ اَمرِک 🌸
🌺نشر صدقه جاریه 🍃🌺
@shahid_gomnam15
4.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 در برخورد با بی #حجاب چه کنیم؟
دکتر علی تقوی🎤
راهای درست #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکذ
@shahid_gomnam15
🌸 بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸
سومین چلمون
روز بیست و هفتم(۲اردیبهشت)
چله ی ختم صلوات مون هدیه به روح مطهر #شهید_علیرضا_حراف
سلامتی و تعجیل در فرج حضرت مهدی (عج) میباشد #ختم_صلوات دست جمعی مون روزانه ۱۰۰ مرتبه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ محمد
گروه ختم صلوات مون
⤵️⤵️⤵️
https://eitaa.com/joinchat/3400007970C7419aa8d81
@kooche_shohadaa1_416512168.mp3
زمان:
حجم:
6.78M
خسته شدم آی #شهدا
از این دوره زمونه🥀💔🥀
🎙حاج مهدی رسولی
جهت تعجیل در فرج آقا #امام_زمان و شادے ارواح مطهر #شهدا صلوات +وعجل فرجهم❣️
@shahid_gomnam15
❣️شهیدے ڪه واسطه ازدواج دو نفر شد🎊❣️
🌷شهید عبدالرحمن رحمانیان🌷
🌹یه جوون طلبهای رفت خواستگاری جوابش کردن،🥀دلش میگیره ؛ از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه🌙نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمان رحمانیان جهرمی آشناش میکنن💫...بهش میگن این شهید حاجت میده. ( شهید مال جنوب کشوره ،این طلبه مال غرب کشور )🍃تو دلش با این شهید عبدالرحمان نجوا میکنه...🌙بعد دوباره با خانواده میره خاستگاری همون دختره،🎀 دختره نظرش عوض میشه و قبول میکنه،‼️ پسره میگه من یه طلبه ی ساده هستم🍂 فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور ،خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم.🍁هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده. چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی ؟⁉️دختره با گریه میگه:🥀چند شب پیش، یه جوون خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد💫 و گفت : من شهید عبدالرحمان رحمانیان هستم ،اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان، خاکم🌙یکی از خُدام ما به من رو زده و به من متوسل شده ..💫 من عبدالرحمان زندگیتون رو تضمین میکنم.»🌱 و من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی.» 🎊 شهید عبدالرحمن رحمانیان، فرمانده گردان خط شکن ابوذر لشکر 33 المهدی (عج) بود🍃 که سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای چهار و در محور اروند💥 به فیض عظیم شهادت نائل شد.🕊️🕋
#شهید_عبدالرحمن_رحمانیان
@shahid_gomnam15
شهید گمنام
گفت: خدا وسيله سازه، خودش راه رو نشان ميده. كمي داخل روســتا دور زديم. پيرزني داشت به سمت خانه اش مي
ابراهيم گفت: مادر، بدون اجازه سر وسايل كسي رفتن خوب نيست!
پيرزن گفت: اگر ميتوانستم خودم بازش ميكردم. بعد رفت و پيچ گوشتي
آورد. من هم با اهرم كردن، قفل كوچك گنجه را باز كردم.
َدر گنجه كه باز شــد اســلحه كمري داخل يك پارچه سفيد روي وسائل
مشخص بود. اسلحه را برداشتيم و بيرون آمديم.
موقع خداحافظي ابراهيم پرسيد: مادر، چرا به ما اعتماد كردي!؟
پيرزن جواب داد: ســرباز اسالم دروغ نميگه. شما با اين چهره نوراني مگه
ميشه دروغ بگيد!
از آنجــا راه افتاديم. آمديم به ســمت تهران. در مســير كمربندي اصفهان
چشــمم به پادگان توپخانه ارتش افتاد. گفتم: آقا ابرام، يادته سرپل ذهاب يه
آقائي فرمانده توپخانه ارتش بود که خيلي هم تو عملياتها كمكمون ميكرد.
گفت: آقاي مداح رو ميگي؟ گفتم: آره، شــده فرمانده توپخانه اصفهان،
الان هم شايد اينجا باشه.
ُ گفت: خب بريم ديدنش.
رفتيم جلوي پادگان. ماشــين را پارك كردم. ابراهيم پياده شــد. به سمت
دژباني رفت و پرسيد: سلام، آقاي مداح اينجا هستند؟
دژبــان نگاهي به ابراهيم كرد. ســرتا پاي ابراهيم را برانــداز نمود؛ مردي با
ُ شلوار كردي و پيراهن بلند و چهرهاي ساده، سراغ فرمانده پادگان را گرفته!
مــن جلو آمدم و گفتــم: اخوي ما از رفقاي آقاي مداح هســتيم و از جبهه
آمديم. اگر امكان دارد ايشان را ببينيم.
دژبان تماس گرفت و ما را معرفي كرد. دقايقي بعد دو تا جيپ از دفتر فرماندهي
به سمت درب ورودي آمد. سرهنگ مداح به محض ديدن ما، ابراهيم را بغل
كرد و بوســيد. با من هم روبوسي كرد و با اصرار، ما را به دفتر فرماندهي برد.
بعد هم ما را به اتاق جلسات برد. حدود بيست فرمانده نظامي داخل جلسه بودند.
ادامه دارد..
🌷رفیق شهیدم 🌷
@shahid_gomnam15
1.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣️برای شهید ابراهیم هادی ❣️
چه زیباست ..
خاطرات مردانی
که پروای نام ندارند
و در کهف #گمنامی خویش
مأوا گرفته اند
به یاد #شهدای گمنام …
آنان که در زمین گمنامند
و در آسمانها مشهورند
مهمان شام ۹.m4a
حجم:
4.68M
کتاب : مهمان شام .. خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سید میلاد مصطفوی 🌹
راوی : 🌷
قسمت 9️⃣🌷
ادامه دارد....》
جهت تعجیل در فرج آقا #امام_زمان و شادے ارواح مطهر #شهدا صلوات +وعجل فرجهم🕊🦋
@shahid_gomnam15