شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#شهید_مدافع_حرم #جلیل_خادمی گفتگوی اختصاصی با همسر شهید 👇👇👇
#قسمت_سوم
#عاشقانه_های_همسر_شهید_مدافع_
#حرم_جلیل_خادمی
❣«شهیدی که جلیل را صدا می زد»❣
🌸جلیل به ماموریتی در تنب بزرگ رفته بود . شب در عالم خواب می بیند که تعدادی از شهدا بر سر مزارشان نشسته اند شاد و خوشحال همه دور هم جمع هستند شوخی میکنند و می خندند. #جلیل قدم بر می دارد که به سمتشان برود . اما آنها می گویند: بایست هنوز زود است. چند لحظه ای می گذرد و توجه جلیل به یکی از شهدا که ناراحت بر سر مزار خود نشسته جلب می شود.
🌸 #جلیل رو به یکی از شهدا علت ناراحتی آن شهید را می پرسد. و آن در جواب می گوید او #شهید_کریم_پور است مدت زیادی است که کسی به او سر نزده است ...😔
🌸مدتها گذشت و #جلیل از ماموریت بازگشت . خواب را برای من تعریف کرد و گفت: در این مدت از فکر این خواب بیرون نیامده ام. گویا که شهید مرا صدا می زند . به گلزار شهدای فسا رفتیم .
🌸 تمام مزار شهدا را یکی یکی با هم گشتیم. ولی چنین نامی از شهید نبود .
🌸 #جلیل گفت: گلزار شهدای منطقه ی خودمان را نگشتیم آنجا هم برویم . چند روز بعد رفتیم شهدای تمام منطقه ی ششده و قره بلاغ که در50 کیلومتری فسا قرار دارد را هم گشتیم ولی خبری نبود . ناامید شدیم😔
🌸 تا اینکه دوباره اعزام شد ماموریت ، بعد از چند روز تماس گرفت گفت: من در اینترنت جستجو کردم حتی گلزار شهدایی که اطرافمان بود را گشتم ولی نتوانستم این شهید عزیز رو پیدا کنم. بغضی در گلویش پیچید و گفت: فکر کنم چند شهید گمنامی که در جزیره آرام گرفته اند یکی از آنها شهید کریم پور باشد. با همان بغضی که داشت ادامه داد: سر مزارشان رفتم و #زیارت_عاشورا را خواندم ...
🌸مدتی گذشت و همچنان ذهن جلیل در گیر بود تا اینکه یک روز به طور اتفاقی برای اولین بار به همراه یکی از خانمها ی همسایه به بنیاد شهید رفتیم تا نام کوچه را به نام شهید قنبری نام گذاری کنیم.
🌸در آنجا یادم به خواب #جلیل افتاد و از مسئول فرهنگی بنیاد شهید پرسیدم آیا ما شهیدی به نام کریم پور داریم⁉️ گفتند : بله . مزار شهید در پشت بارگاه امامزاده حسن (ع ) گوشه ی آخر صحن که یک پرچم سر مزارش گذاشتیم .
🌸باورم نمی شد زیرا بارها آن گلزار را گشته بودیم.
به محض رسیدن به خانه به #جلیل زنگ زدم و ماجرا را برایش تعریف کردم. خیلی خوشحال شد .😍 ظهر که به خانه آمد ناهار را خورد و به امامزاده حسن (ع) رفتیم.
🌸به مزار آن که شهید رسیدیم جلیل کنار مزار نشست و شروع کرد به گریه کردن.. عکسش را که دید آن خواب دوباره برایش تداعی شد و رو به شهید گفت: آخر تو را پیدا کردم...😭
🌸دو سال هر پنجشنبه ما بر سر مزار #شهید_کریم_پور می رفتیم . در این دوسال کسی را ندیدیم که بر سر مزارش بیاید تا اینکه یک روز یک پسر جوانی رادیدم که بر سر مزارش آمد و فاتحه ای خواند جلیل سریع خودش را به او رساند و متوجه شد که از خویشاوندان شهید است خوابش را برای او تعریف کرد . و گفت پیام ما را به خانواده شهید برسانید.
🌸یک روز دلم خیلی گرفته بود. چهار ماه پس از شهادت جلیل می گذشت و نزدیک به ایام عید بود. بچه ها پیش مادرم گذاشتم. سبزه ای خریدم و بر سر مزار #شهید_کریم_پور رفتم و گریه کردم . 😢از دور دو خانوم را دیدم که به سمتم می آیند بلند شدم که بروم . یکی از خانمها صدایم زد و پرسید: ببخشید شما را نمیشناسم ⁉️ ما از بستگان شهید هستیم... خودم را معرفی کردم و جریان خواب جلیل را تعریف کردم . او گفت : ما جریان خواب را شنیده بودیم پس از آن بر سر مزار شهید می آمدیم تا شاید شما را بینیم و از زبان خودتان جریان خواب را بشنویم...
🌸تپه ی شهدا و گلزار شهدای فسا را خیلی دوست دارم. زیرا اکثر شب های جمعه را با جلیل در کنار شهدا گذراندم. و اکنون هر زمان که به گلزار شهدا می روم . از ابتدای گلزار حس می کنم جلیل قدم به قدم در کنارم راه می رود. او را با تمام وجود حس می کنم...
#ادامه_دارد......
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_پنجــــاه و ششم ۵۶ 👈این داستان⇦《 ساعت به وقت کربلا 》 ــــ
داستان واقعی
قسمت 57 و 58
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_پنجــــاه و هفتم ۵۷
👈این داستان⇦《 محشری برای بی بی 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎با همون حال، تلفن رو برداشتم☎️ ... نمی دونستم اول به کی و کجا خبر بدم ... اولین شماره ای که اومد توی ذهنم ... خاله معصومه بود ...
آقا جلال با صدای خواب آلود، گوشی رو جواب داد ... اما من حتی در جواب سلامش نتونستم چیزی بگم ... چند دقیقه ... تلفن به دست ... فقط گریه می کردم😭 ... از گلوم هیچ صدایی در نمی اومد ...
آقا جلال به دایی محسن خبر داده بود ... ده دقیقه بعد از رسیدن خاله ... دایی و زن دایی هم رسیدن ... محشری به پا شده بود ...😭😭
کمی آروم تر شده بودم ... تازه حواسم به ساعت جمع شد... با اون صورت پف کرده و چشم های سرخ ... رفتم توی دستشویی و وضو گرفتم ...🍃
با الله اکبر نماز ... دوباره بی اختیار ... اشک مثل سیلابی از چشمم پایین می اومد😭 ... قدرت بلند کردن سرم رو از سجده نداشتم ... برای خدا و پیش خدا دلتنگی می کردم ... یا سر نماز هم مشغول عزاداری بودم ... حال و هوای نمازم ... حال و هوای نماز نبود ...🍃
مادربزرگ رو بردن ... و من و آقا جلال، پارچه مشکی سر در خونه زدیم ... با شنیدن صدای قرآن ... هم وجودم می سوخت ... و هم آرام تر می شد ...✨
کم کم همسایه ها هم اومدن ... عرض تسلیت و دلداری ... و من مثل جنازه ای دم در ایستاده بودم ... هر کی به من می رسید ... با دیدن حال من، ملتهب می شد ...
تسبیح مادربزرگ📿 رو دور مچم پیچیده بودم ... و اشک بی اختیار و بی وقفه از چشمم می اومد ... بیشتر از بقیه، به من تسلیت می گفتن ...🏴
با رسیدن مادرم ... بغضم دوباره ترکید😭 ... بابا با اولین پرواز ... مادرم رو فرستاده بود مشهد ...✈️
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_پنجــــاه و هشتم ۵۸
👈این داستان⇦《 تلقین 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎با یک روز تاخیر ... مراسم تشییع جنازه انجام شد تا همه برسن ... بی بی رو بردیم حرم و از اونجا مستقیم بهشت رضا⚰ ... همه سر خاک منتظر بودن ...
چشمم👀 که به قبر افتاد ... یاد آخرین شب افتادم ... و زیارت عاشورایی که برای بی بی می خوندم ... لعن آخرش مونده بود ... با اون سر و وضع خاکی و داغون ... پریدم توی قبر ...😭
بسم الله الرحمن الرحیم ... اللّٰهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّی و ...✨🍃
پدرم با عصبانیت اومد جلو تا من رو بکشه بیرون ... که دایی محمد جلوش رو گرفت ... لعن تموم شد ... رفتم سجده ...✨
- اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلٰی مُصابِهِمْ ... اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلٰی عَظیمِ رَزِیَّتی ... اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ ...🍃
صورت خیس از اشک😭 ... از سجده بلند شدم ... می خواستم بیام بیرون که دایی محمد هم پرید توی قبر ... دستم رو گرفت ... و به دایی محسن اشاره کرد ...
- مادر رو بده ...
با هم دیگه بی بی رو گذاشتیم توی قبر ... دستش رو گذاشت روی شونه ام ...
من میگم تو تکرار کن ... تلقین بخون ...🍃
یکی از بین جمع صداش رو بلند کرد ...🗣
بچه است ... دفن میت شوخی بردار نیست ...
و دایی خیلی محکم گفت ...
بچه نیست ... لحنش هم کامل و صحیحه ...
و با محبت توی چشم هام نگاه کرد ...👀
میگم تو تکرار کن ... فقط صورتت رو پاک کن ... اشک روی میت نریزه ...😭
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
💞❄️💞🍃💫 ❄️💞🍃💫 💞🍃💫 🍃💫 💫 بسم رب الزهرا سلام الله علیها. 💞 به مناسبت تولد #محسن_حججی #ختم_سوره_یس. 💞
سلام.
از همگی کسانی که در #ختم_سوره_یس برای تولد #شهید_حججی شرکت کرده اند .
قبول باشه .
ان شاءالله که همگی حاجت روا و عاقبت بخیر بشید.
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#قسمت_سوم #عاشقانه_های_همسر_شهید_مدافع_ #حرم_جلیل_خادمی ❣«شهیدی که جلیل را صدا می زد»❣ 🌸جلیل به م
🍃🌸و برای شهدایی مثل
#شهید_کریم_پور و دیگر شهدایی
که از طرف خانوادهاشون به فراموشی
سپرده شده اند
سر فرصت ختم براشون میزاریم.
بعضی از شهدا که پدر و مادرشان فوت شده اند یا ناتوان شده اند.
از طرف دیگر اعضای خانواده هاشون کم کاری کرده اند
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی ( #استاد_اخلاق_شهید_هادی ) می فرمود:
🌸وقتی خدا میخواهد بدهد، از راه خودت به تو میدهد. وقتی میخواهد یک لقمه دهانت بگذارد آن را در دهان خودت میگذارد – آیا سادهتر از این بگویم؟ با عقل خودت و فهم خودت به تو میدهد.
🌸میگویند بده دیگر! شما تسلیم باش؛ او میدهد. او دریغ ندارد، او چون خورشید، چتر زده است. همه اینها که میگویم و نگفتهام و همه آنهایی هم که بلد نیستم و
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:
🌸آنچه پیامبران علیهم السلام گفتهاند، به همراه آنچه آنها نمیدانند، همه نزد اوست. آنهایی که پیامبران علیهم السلام نتوانستند بگویند هم نزد خداست. خدا بالا سر همه، چتر دارد و هرکس با نیّت خودش از او استفاده میکند. ببین که چقدر کار را به خودمان واگذاشته است.
🌸آیا مرتبا بگوییم هرچه خدا میخواهد – آن هم تنها به لب، بدون اینکه آمادگی در کار باشد – بعد راحت این پایین سرگرم شویم؟ اگر قشنگ بگویی هرچه خدا بخواهد، امتحانت میکنم تا ببینم وقتی که روزیات یک خورده کم میشود چه میکنی؟ این در و آن در میزنی! آن وقت هرچه خدا بخواهد کجاست؟
✍️کتاب طوبی محبت؛ جلد چهارم – ص ۲۰
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
Majid Bani Fateme - Be Sale Bi Moharam Fekr Kardi (128).mp3
7.2M
به یه سال بی محرم فکر کردی؟
به اینکه بی حسین از دست میری…
به اینکه روضه رو ازت بگیرن؛ کجا داری بری آروم بگیری؟!
این یه قسمته این یه دعوته! یه شروع خوب واسه رفاقته…
سلام محبوب دل من؛ سلام ای نور دو دیده
سلام به خشکی لب تو؛ سلام به رگای بریده
به اسمت کسی غیر از تو؛ تو قلب عاشق من نیست
به جز آغوش تو جایی؛ پناه هق هق من نیست
به دنیای بدون روضه فکر کن؛ تو روضه مرده پا میشه همین بس!
بفهمی بی حسین اینجا یه دنیاس؛ که قبرستون آدم های زندس
این یه نعمته این یه فرصته؛ برکات این شبای هیئته
بیا دلشورمو کم کن؛ بیا آرامش بگیرم
بیا نفس آخرم رو؛ بگم یا حسین و بمیرم!
به جان مادرت آقا؛ ندیدم مثل تو مردی!
تو دنیا گم شده بودم… تو دنیامو عوض کردی…
تصور کن همینجا کربلا شه؛ با این اشکا و با این اوضاع و احوال
خیال کن رفتی تل زینبیه؛ نگاهت رو بچرخون سمت گودال
این یه پیکره این یه بی سره؛ توی قتلگاه صدای مادره
سلام ای غریب مادر! پاشو خواهرت اسیره!
نزن دست و پا عزیزم؛ حسین مادرت بمیره!
خدایا اگر اونی که رو خاکه بچه ی زهراست
چرا پس غارتش کردن؟
چرا زیر سم اسباس؟
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
دوستای عزیزم این نماز در روز یکشنبه های ماه ذیقعده خونده میشه.
( در مفاتیح هم موجود است. )
به همه اطلاع بدید ( کسانی که میتونن ان شاءالله امروز #حتما بخونن )
نماز مهمیه👌👌👌
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
دوستای عزیزم این نماز در روز یکشنبه های ماه ذیقعده خونده میشه. ( در مفاتیح هم موجود است. ) به همه
سلام
ان شاءالله عزیزان این نماز مهم را از دست ندهند👌👌👌👌👌👌
کسانی که میتوانند ان شاءالله تا قبل از ظهر بخونند.
اگه تا قبل از ظهر نتونستید .
بعد از ظهر حتما بخونید.
این نماز توسط بزرگان #بسیار_تاکید شده🌸
برکات این نماز بسیار زیاد است. معروف است به نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده
در مورد نماز توبه یکشنبه :👇👇
این نماز باید دو تا دورکعتی خوانده شود
و منظور از معوذتین سوره های ناس و
فلق هست
و ذکر استغفار و لا حول..... و دعای
یا عزیز یا غفار..... را باید بعد از
تمام شدن نماز بخونید
👆 👆 👆 👆 👆
در هر گروه یا کانالی این نماز را گذاشتید
توضیحی که الان نوشتم را هم لطفا بگذارید
🔴 #دعا_کردن_برای_همسر
💠 از کارهای قشنگی که محبت همسرتان را در دل شما زیاد میکند و نیز #محبوب او میشوید این است که بعد از نماز و اوقات دیگر برای سلامتی، عاقبتخیری و یا رفع گرفتاریهایش #دعا کنید و حتی #صدقه بدهید.
💠 گاهی به او بگویید برایت، نذر #صلوات کردهام.
💠 برایش با پیامک بنویس وقتی از خانه میروی برایت آیتالکرسی میخوانم.
💠 حمایتهای معنوی، زندگی را #شیرین و لذتبخش میکند. چنین خانهای برای همسر، #پناهگاه و محل آرامش است.
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124