فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکس غدیر را گرامی بدارد، شهید از دنیا میرود!
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
خیلی عجیب است که هر سال وقتی عید غدیر می آید
مومنین و مذهبی ها و حتی روحانیون ما همه اش مشغول بحثهای 1400 سال پیش میشوند
یکی تمام تلاشش این هست که اثبات کند اسم حضرت علی (ع) توی قرآن آمده!
آن یکی مشغول اثبات خلافت حضرت هست. یکی برای صدمین بار برای مذهبی ها میاد و داستان غدیر رو میگوید و...
🔷نمی گویم این بحثها نشود این هم در جای خودش لازم است ؛
ولی هزار برابر مهم تر از این بحثها
تبیین "ولایت فقیه" در جامعه هست.
چقدر مسخره هست که یه نفر سال ها سنگ ولایت حضرت علی علیه السلام و اهل بیت را به سینه بزند؛
💢 ولی تا به بحث "دفاع از ولایت فقیه" میرسد بگه بحث رو سیاسی نکنید!
💢 واقعا چه فایده ای دارد شما در مورد ولایت اهل بیت حرف بزنید ولی به ولایت فقیه که میرسی ساکت بشی؟
💢 یک نفر سال ها تفسیر قرآن بگه ولی از #ولایت_فقیه حرف نزند!
💢 یک نفر سال ها فقه و اصول تدریس کند ولی به #ولایت_فقیه که میرسد رویش رو برگرداند...
💢 یک نفر سال ها کار فرهنگی در مورد نماز و حجاب و همه چیز انجام بدهد ولی تا به #ولایت_فقیه میرسد از ترس اینکه بهش انگی بزنند سکوت کند !
خیلی راحت از کنار مساله ولایت فقیه رد شود ...
🚷 و این دردنامه بزرگ زمان ماست...
🚫 در حالی که اگر ولایت فقیه نبود با همین قرآن خواندن ما را به بردگی میگرفتند...
دقیقا همون کاری که با #وهابیت کردند...
همگی حافظان و قاریان قرآن هستند اما در خدمت یهود...
🚫 اگر ولایت فقیه نبود "با نام اهل بیت" ما رو به بردگی و نوکری می گرفتند
دقیقا مثل #شیعه_انگلیسی و اسلام آمریکایی...
💢 اگر ولایت فقیه نبود، چیزی از اسلام حقیقی باقی نمی ماند...
🚫 جالب است که دشمن توی کار رسانه ای خودش از هر ده تا شبهه ای که مطرح می کند ۹ تا به ولایت است !
⭕️ چون آنها به خوبی میدانند "نقطه قوت انقلاب اسلامی، ولایت فقیه هست "
برای همین بیشترین توانش را برای زدن ولایت فقیه می گذارد .
💢 اما ما وقتی میخواهیم از پیشرفت انقلاب حرف بزنیم، نمی گویم این پیشرفت ها به خاطر ولایت فقیه بوده !
وقتی از پیشرفت در ورزش و تکنولوژی و سایر خوبی ها صحبت میکنیم نمی گویم که "ریشه همه خوبی ها ولایت فقیه هست".
✔️ ولایت فقیه و در زمان ما "شاخص و معیار همه خوبیها ست ...
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
سلام وقت بخیر ببخشید میشه ی،خاهش کنم ؟ بنده خدابی مشکلاتی داره میخایم حدیث کسا واسشون بخونیم میشه کانالتون بذارید؟
#ارسالی_از_اعضای_محترم_کانال 👆
سلام خوب هستید عیدتون مبارک من خیلی مشکلات دارم خیلی سر در گم هستم میشه ازتون عاجزانه خواهش کنم از اعضا خوب کانالتون بخواین ۴۰ تا حدیث کسا برای رفع مشکلاتم و باز شدن گره زندگیم بخونن ممنونم من به کانال شما و دعای خیر اعضا اعتقاد دارم
#ارسالی_از_اعضای_محترم_کانال 👆
🌸💫🌸💫🌸
💫🌸💫🌸
🌸💫🌸
💫🌸
🌸
وقتی ادم با دنیای شهدا آشنا میشه خیلی از واقعیات بهتر میبینه یه چیزای تو دنیای شهدا هست که داخل دنیای ما بقی آدما نیست دنیا شون خیلی قشنگ هست
من اونقدر تو دنیاشون عاشقی کردم که نگو دلم میخواست مثل ابراهیم گمنام باشم مثل همت اخلاص مثل برونسی عاشق و دلسوز مثل بروجردی مسیح بشم مثل صیاد صیاد دلها بشم مثل مثل مثل و مثل ......اما من من هستم و اونا هر کدوم خودشون یه مکتب عشقی هستند پس من میتونم مثل کی باشم جز خودم پس من میخواهم خودم باشم و فقط برا خدا و اهل بیت زندگی کنم دقیقا درس بزرگی که همه شهدا به ما دادند و می دهند همه شهدا چراغ راه هدایتی شدن تا من راه را گم نکنم اسم شهدا رو بردن کار سختی نیست مثل شهدا زندگی کردن سخت هست رسم و مرام شهدا داشتن سخته ولی واسه عاشق هر چیزی که معشوق بخواد همونه واسه عاشقان راه خدا مثل شهدا زندگی کردن سخت نیست خیلی لذت بخش هست چون عاشق با نگاه راضی معشوق آرام میگیرد...
#ارسالی_از_اعضای_محترم_کانال 👆
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوششم 👈این داستان⇦《 برده 》 ــــــــــــــــــــــــــــ
داستان واقعی
قسمت 107 و 108
نسل سوخته 👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهفتم
👈این داستان⇦《 حادثه بیخبر نیست 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎توی راهرو بهم رسیدیم ... با سر بهش سلام کردم و از کنارش رد شدم ... صدام کرد ...🗣
🔹از همون روز اول ازت خوشم نیومد ... ولی فکر نمیکردم از یه بچه اینطوری بخورم ... فکر میکردم اوجش دهن لقی و خبرچینی کنی ...😳
خندیدم ...😁
- که بعدش ... بچه مذهبی کلاس بشه خبرچین و جاسوس... لو بره و همه بهش پشت کنن❓ ...
خنده اش کور شد ...😐
خیلی دست کم گرفته بودمت ...
مکث کوتاهی کرد و با حالت خاصی زل زد توی چشمم ...👁
🔸میدونی؟ ... زمان انقلاب و جنگ ... امثال تو رو میکشتن ...
دستش رو مثل تفنگ ... آورد کنار سرم ...
بنگ ... یه گلوله میزدن وسط مخش ...🔫 هنوزم هستن ... فقط یهو سر به نیست میشن ... میشن جوان ناکام ...
و زد تخت سینهام ...
🔻جوان هایی که یهو ماشین توی خیابون لهشون میکنه ... یا یه زورگیر چاقو چاقوشون میکنه ... حادثه فقط بعضی وقتهاست که خبر نمیکنه ...
ناخودآگاه، بلند از ته دلم خندیدم ...😂
اشکال نداره ... شهـــ🌹ــدا با رجعت برمیگردن ... حتی اگه روی سنگشون نوشته شده باشه ... جوان ناکام ... خدا موقع رجعت به اسامی بنیاد شهید کار نداره ... برو اینها رو به یکی بگو که بترسه ...✨
هر کی یه روز داغ میبینه ... فرق مرده و شهیـــ🌹ــد هم همینه ... مرده محتاج دعاست ... شهید دعا می کنه ...🍃✨
🔹و راهم رو کشیدم و رفتم سمت دفتر ...
بعد از مدرسه ... توی راه برگشت به خونه ... تمام مدت داشتم به حرفهاش فکر میکردم ... و اینکه اگه رفتنی بشم ... احدی نمیفهمه چه بلایی و چرا سرم اومد ... و اگه بعد من، بازم سر کسی بیاد چی❓ ...
🔻به محض رسیدن ... سریع نشستم و کل ماجرا رو نوشتم ... با تمام حرفهایی که اون روز بین ما رد و بدل شد ... و زنگ زدم☎️ به دایی محمد ... و همه چیز رو تعریف کردم ...
🔹شما، تنها کسی بودی که می تونستم همه چیز رو بهت بگم ... خلاصه اگر روزی اتفاقی افتاد ... همه اش رو نوشتم و تاریخ زدم، امضا کردم ... توی یه پاکته توی کتابخونه سومی... عقایدش که به سازمان مجاهدین و ... ها می خوره ... اگه فراتر از این حد باشه ... لازم میشه ...🍃✨
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
👇👇👇
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوهشتم
👈این داستان⇦《 رتبه 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎اون تابستان ... اولین تابستانی بود که ما مشهدی نشدیم... علیرغم اینکه خیل دلم میخواست بریم ... اما من پیش دانشگاهی بودم ... و جو زندگیم باید کاملا درسی میشد ...📚
🔹مدرسه هم برنامهاش رو خیلی زودتر از سایر مدارس و از اوایل تابستان شروع میکرد ... علیالخصوص که یکی از مراکز برگزاری آزمونهای آزمایشی * بود ... و کل بچههای پیش هم از قبل ... ثبت نام شده محسوب میشدن ...
امتحان نهایی رو که دادیم ... این بار دایی بدون اینکه سوالی بپرسه ... خودش هر چی کتاب📚 که فکر میکرد به درد کنکور میخوره برام خرید ... هر چند اون ایام، تنوع کتابها و انتشارات مثل الان نبود ... و غیر 3 تا انتشارات معروف ... بقیه حرف چندانی برای گفتن نداشتن ...
💢 آزمون جمع بندی پایه دوم و سوم ... رتبه کشوریم ... تک رقمی شد ... کارنامهام رو که به مادرم نشون دادم ... از خوشحالی اشک توی چشماش جمع شد ...😢
🔸کسی توی خونه، مراعات کنکوری بودن من رو نمیکرد ... و من چارهای نداشتم جز اینکه ... حتی روزهایی رو که کلاس نداشتیم توی مدرسه بمونم ...😊
🔻اونقدر غرق درس خوندن شده بودم ... که اصلا متوجه نشدم... داره اطرافم چه اتفاقی می افته ... روزهایی که گاهی به خاطرش احساس گناه میکنم ... زمانی که ایام اوج و طلایی ... و روزهای خوش و پر انرژی زندگی من بود ...😍💪
▫️مادرم، ایام سخت و غیر قابل تصوری رو میگذروند ... زن آرام و صبوری ... که دیگه صبر و حوصله قبل رو نداشت ...😳
🔻زمانی که مشاورهای مدرسه ... بین رشته ها و دانشگاههای تهران ... سعی میکردن بهترین گزینهها و رشتههای آینده دار رو بهم نشون بدن ... و همه فکر میکردن رتبه تک رقمی بعدی دبیرستان منم ... و فقط تشویق میشدم که همین طوری پیش برم ...
🌺آینده زندگی ما ... داشت طور دیگهای رقم میخورد ...
🔹نهار نخورده و گرسنه ... حدود ساعت 7 شب ... زنگ در رو زدم 🛎... محو درس و کتاب که میشدم ... گذر زمان رو نمیفهمیدم ... به جای مادرم ... الهام در رو باز کرد و اومد استقبالم ...😊
🍀✨سلام سلام الهام خانم ... زود، تند، سریع ... نهار چی خوردید؟ ... که دارم از گرسنگی میمیرم ...
🔸برعکس من که سرشار از انرژی بودم ... چشمهای نگران و کوچیک الهام ... حرف دیگهای برای گفتن داشت ...😳😔
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
مزار #شهید_رسول_خلیلی🌸
و
#شهید_نوید_صفری🌹
و
#شهید_حامد_سلطانی💔
هم اکنون پرچم حرم حضرت علی (ع)بر سرمزار شهید رسول خلیلی
#التماس_دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غدیر
😍واکنش مردم به جملهای که تا بحال نشنیدهاند!
«تا قبل از عید غدیر برای دوستانتان ارسال کنید»
#پیشنهاد_دانلود
🍃🌹اللّهم عجّل لولیکـ الفـرج🌹
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🌸همیشه در کار خیر پیشقدم بود و در واسطهگری #ازدواج💍 پیشقدمتر. هرکس قصد ازدواج میکرد اول به سراغ سیدجواد میرفت آنقدر که در مدت یک سال نامزدیاش، بیش از پنجاه مراسم نامزدی بهواسطه او به انجام رسیده بود🌹. بعد از شهادتش هم این رسم دیرینهاش ادامه دارد و خیلیها از حاجترواییشان به واسطه شهید گفتهاند.
🌸همیشه میگفت : «خدایا من به غیر از تو کسی رو ندارم.» همسرش ناراحت میشد و میگفت : «پس من و فاطمه چی❗️؟» در جواب میگفت :
🌸"آره، ولی اول و آخر خداست. از اول که میای این دنیا تا آخر که میخوای بری باید بدونی که باید باب طبع اون باشی؛ با خدات دوست باشی."🍃
🌸همینطور هم شد. آنقدر غرق دوستی خود و خدایش بود و باب طبع او میزیست که از همسر باردارش، فاطمه چهارسالهاش و زهرایی که هنوز طعم در آغوش گرفتنش را هم حس نکرده بود، گذشت💔. سیوهفت ساله بود که در تاریخ ۹۵.۰۷.۲۶ و در منطقه حلب، پیوندش با خدایش آسمانی شد.
#مدافع_حرم
#شهید_سیدجواد_حسن_زاده
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
ghadir-3.mp3
3.55M
چه غدیری💚🍃
چه امیری ، چه بشیری
چه مه ماه منیری😌♥️
همه جا بهر هدایت
همه جا نور ولایت...✨
#سیدمجید_بنی_فاطمه
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
AUD-20200729-WA0013.mp3
2.76M
این صوت فوق العاده تقدیم به ❣
سیدهاے عزیز کانالمون 😍💫
#عیدغدیرمبارک❣
#فوروارد_به_دوستان👌
#گزارش
با سلام
به لطف خدا و کمک شما اعضای محترم
بسته های غذایی آماده شدند و پخش شدند بین خانواده های نیاز مند
" ۳۵ بسته غذایی بین ۳۵ خانواده نیازمند پخش شد "
🔮 اقلام خریداری شده :
۱) برنج عنبر بو
۲) لوبیا
۳)نخود
۴) عدس
۵) ماش
۶) سویا
۷) رب
۸) روغن
۹) ماکارونی
۱۰) پنیر
۱۱) آبلیمو
۱۲) رشته آشی
۱۳) قند
🌹 از همه عزیزانی که در این طرح شرکت کردند کمال تشکر رو داریم ان شاء الله اجرتون با صاحب روز غدیر و ان شاء الله هر کس با هر نیتی شرکت کرده در این طرح حاجت روا شه به حق امیرالمومنین ع
التماس دعا
جشن عروسےشان مصادف با عید غدیر خم بود 🌸♥️
برا اینکه گناهی ناخواسته صورت نگیره
با پیشنهاد داماد ، تصمیم گرفته بودند
که سه روز،روزه بگیرند که مقام معظم
رهبری درباره تصمیمیشون می فرماید :
به نظر من این را باید ثبت گردد که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی شان خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد. به خدا متوسل میشوند. سه روز روزه میگیرند.
امروز عید ولایت آقا امام علی (علیه السلام) و
سالگرد ازدواج داداش حمیده 🌸♥️
♥️🌸____مبارکا باشه ____🌸♥️
#نشر_بدید
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
مداحی آنلاین - میخوام اگر علی نباشه - حمید علیمی.mp3
4.62M
🌸 #عید_غدیر
💐میخوام اگر علی نباشه
💐یه لحظه این دنیا نباشه
🎤 #حمیدعلیمی
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
سلام
بزرگواران _امشب یک داستان واقعی
و جذاب _ و یکی از معجزات
#حضرت_علی_علیه_السلام را برای
شما در کانال قرار خواهم داد
لطفا تا آخر داستان را بخونید
اگر هر جا درمانده شدید و دیگر..........
#مولا_علی_علیه_السلام. را صدا بزنید
ان شاء الله به فریادتون خواهد رسید
امشب دلم می خواد برم نجف......♥️💔
#حضرت_علی_علیه_السلام و
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
امشب از شما التماس دعا دارم
التماس دعا یا علی مولا و یا حضرت زهرا
👆 👆 👇👇
❤️🍃💐🍃❤️
🍃💐🍃❤️
💐🍃❤️
🍃❤️
❤️
«بسم تعالی»
#یا_مولا_علی........
به نجف برای زیارت علی (علیه السلام) می روم
شیخ طریحی در کتاب منتخب می گوید: همسایه ام در کوفه روزهای جمعه به جایی می رفت که نمی دانستم کجاست. روزی پرسیدم: روزهای جمعه به کجا می روی؟
گفت: به نجف برای زیارت علی (علیه السلام) می روم. از او خواستم این هفته مرا با خود ببرد. او قبول کرد و قول داد هفته بعد مرا با خود ببرد. روز جمعه در خانه ام هر چه به انتظار نشستم، خبری نشد. بر خاستم و در خانه اش رفتم. همسرش در را باز کرد. به او گفتم: قرار بود آقا مرا هم خبر کند، تا با هم به نجف برویم. او جواب داد: شاید فراموش کرده است.
باخود گفتم: می روم شاید در بین راه به هم بر خوردیم. وقتی که به نزدیکی چاهی که قبل از مسجد حنانه وجود دارد - معروف است که علی (علیه السلام) شبها با این چاه درد دل می کرد - رسیدم. همسایه ام را دیدم که به داخل چاه سطل انداخته و می خواهد غسل کند. پشت او به طرف من بود. وقتی دقت کردم، زخمی به اندازه یک وجب روی شانه راستش دیدم در این او صورتش را به سوی من برگرداند. تا مرا دید، فهمید که زخم شانه اش را دیده ام از این رو آثار ناراحتی در چهره اش پیدا شد. نزدیک رفتم و سلام کردم و گفتم قرار بود مرا هم خبر کنی؟
گفت: یادم رفت.
گفتم این زخم روی شانه ات چیست؟
گفت: چه کار داری؟
من خیلی اصرار کردم و گفتم دوست دارم بدانم، گفت به شرطی می گویم که تا زنده ام به کسی نگویی. من قبول کردم. گفت: ما ده نفر بودیم و هر شب سر راه مردم را می گرفتیم و دزدی می کردیم. یک شب منزل یکی از دوستان مهمان بودیم. آن قدر به من مشروب دادند که وقتی بعد از میهمانی به خانه برگشتم، مست در میان خانه افتادم. یک وقت دیدم همسرم شمشیرم را به دستم داد و گفت: فردا شب رفقای تو به خانه ما می آیند و در خانه چیزی نداریم، برخیز و چیزی تهیه کن.
شب از نیمه گذشته بود که از خانه بیرون آمدم. وقتی به دروازه کوفه رسیدم، گاه رعد و برقی و در پی آن باران جستن می کرد در اثر روشنایی رعد و برق، لحظه ای متوجه دو سیاهی شدم که به من نزدیک می شدند. با خود گفتم خوب شد، نا امید برنمی گردم.
با رعد و برق دیگری که در آسمان زده شد، متوجه شدم آن دو زن هستند. خوشحال تر شدم، زیرا کارم آسان تر شده بود.
آن دو آنقدر به من نزدیک شدند، که با رعد و برق سوم چهره آنها را به خوبی می دیدم یکی پیر و دیگری دختر جوان و زیبایی بود. شیطان وسوسه ام کرد، جلو رفتم و هر چه طلا و خلخال، نقره و لباس داشتند از آنها گرفتم.
خواستم دست خیانت به طرف دختر دراز کنم، پیرزن به التماس افتاد و خودش را روی قدمهایم انداخت و گفت: ای مرد هر چه طلا، لباس و زیور آلات داشتیم با خود بردی. همه برای خودت، دست بر روی این دختر دراز نکن.
زیرا این دختر مادر ندارد و فردا شب عروسی اش است، من خاله این دختر هستم. امشب خیلی اصرار کرد و گفت: خاله جان! من فردا شب به خانه شوهر می روم و بعید میدانم، به این زودی اجازه دهد قبر علی بن ابیطالب (علیه السلام) را زیارت کنم. امشب می خواهم او را برای زیارت به نجف ببرم.
هر چه پیرزن بیچاره التماس کرد در من اثر نبخشید و گفت وقتی دیدم خیلی پافشاری می کند، شمشیرم را در آوردم. او ترسید و کنار رفت، آن گاه دختر را مجبور کردم تا تسلیم بشود.
در این هنگام صورتش را به طرف حرم امیر مومنان برگردانید و صدا زد: یا علی!خلاصم کن!
لحظه ای نگذشت که صدای سم اسب به گوشم رسید و سواره ای کنارم ایستاد. او به من تندی کرد و گفت: ای بی حیا! دست از این دختر بردار.
گفتم: تو اگر می توانی اول خودت را از دست من نجات بده، بعد شفاعت این دختر را بکن.
او بی درنگ با شمشیرش به من حمله کرد و من تنها زمانی متوجه شدم که مثل فواره خون از شانه ام بیرون می زد. بی حال روی زمین افتادم، ولی
می شنیدم که آقا به پیرزن و دخترش می گفت: طلاها، لباسها و خلخال هایتان را بردارید و از همین جا برگردید، علی (علیه السلام) زیارت شما را قبول کرد.
پیرزن در ادامه حرف او گفت: ای آقا تو که جوانمردی کردی و ما را از دست این ظالم نجات دادی، محبت دیگری بکن، چند قدمی دیگر تا کنار قبر علی (علیه السلام) همراه ما باش تا حسرت آرزوی زیارت آقا به دل دخترم نماند.
آقا گفت: شما می خواهید بروید نجف که خاک را زیارت کنید یا علی را؟
جواب داد: آقا جان! چون امیر مومنان در آنجا خاک هستند می رویم تا تربت پاکش را زیارت کنیم.
آن بزرگوار فرمود: من امیر مومنانم، تا این جمله را شنیدم، به یک باره متوجه شدم که دیگر کسی در آنجا نیست.
واین زخم تا زنده ام بامن هست..
#فقط_به_عشق_علی
♥️ کانال #شهید_هادی و
#شهید_تورجی_زاده👇👇
@shahid_hadi124
🌹🍃باید ابلاغ کنند تا روز قیامت
حاضران به غایبان
و پدران به فرزندان
پیغام غدیر را:
«تمام دین، ولایتِ علی است
و وارث امروز آن، مهدی علیه السلام...»
🤝 بیعت میکنیم با وارث غدیر، با دعا برای ظهورش...
🌸💫🌸💫🌸💫🌸
السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدیّ
یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن یا امامَ الاِنسِ والجانِّ
سیِّدی و مولایَ ! الاَمان الاَمان...
💚#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♥️🍃 #عید_غدیر بر همگی اعضای کانال شهید مبارک باد.🍃♥️