eitaa logo
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
36.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
11.5هزار ویدیو
112 فایل
♥️باهمه وجود دوستتون دارم #حضرت_زهرا_سلام_الله مادر همه ی شهیدان شده اید می شود #مادر ما هم بشوید❓ با دعوت #شهدا به این کانال اومدید پس لفت ندید. تاریخ تاسیس 1397/1/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*✅کربلای معلی/نصب پرچم سفره ی حضرت اُم البنین(سلام الله علیها)* *❤باب قبله ی حرم حضرت اباالفضل(علیه السلام)* *🏴ایام حضرت اُم البنین تسلیت باد* ‌💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
جای زهرا، بعد زهرا، مثل زهرا مادری هر چه مادر هست به قربان چنین نامادری وفات حضرت ام البنین(س) تسلیت باد 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
❇️ حضرت ام البنین چه نیت هایی کرده بود که خدا چنین فرزندانی بهش داد...؟ #استاد_پناهیان #مادر_ادب 💚
🔘 امشب شب رحلت حضرت علیها سلام هست. مادری که فرزندش رو به ادب مقابل مولا میشناسن... واقعا اون مادر چه نیتی کرد؟ 🔹 بالاخره این همه مادر توی دنیا. چرا فقط یکی باید بشه ام البنین؟ ✔️ شما مادرانی که الان توی کانال هستید. خواهش میکنم حتما برای فرزندانتون کنید... توی دعا کردناتون هم کم نذارید تو رو خدا... خیلی دعاشون کنید.. حتی دختران عزیزی که در کانال مطالب رو میخونن. ❇️ از همین الان نیت کنید برای فرزندانتون... بگو خدایا من ازت میخوام ازدواجم که جور شد بهم فرزندانی بدی که به بالاترین درجات دنیا و آخرت برسن... لایق باشن که از یاران خاص حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بشن... •••═❈🍃🌸🍃❈═•••
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❝ میگفت: یکے برامادرتون‌ یھ ‌کارۍ کنھ ، -مگھ‌ جبرانش ‌نمےکنید !؟ برید در خونھ‌ خانوم ‌اُمُ‌البَنـین تا مےتونید نوڪرۍ ڪنید ؛ -حضرت‌عبّاس‌؏ بےجواب‌ نمیزارھ !! -'کنیزت‌را‌کنیزم‌اُمُ‌العَبٰاس💔'- 💚 @shahid_hadi124
سلام علیکم ان شاء الله تا ساعتی دیگر در این کانال هیئت مجازی برگزار می شود
بسم رب الزهرا سلام الله روضه امشب راتقدیم می کنیم به همه مادران شهدا مادران شهدای کانال_مادران شهدای گمنام ومادران شهدای مدافعان حرم و مادران شهدای فاطمیون و مادران شهدای زینبیون وتمامی مادران شهدا و مادران اسمانی اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک اللهم کل ولیک الحجة ابن الحسن......
سلام آقا، فدای تو غصه من غم های تو دردو بلات برای من درد سرهام برای تو سلام اقا فدای تو باز دلمو اتیش زدی گفتی که یک جمعه می ایی جمعه شد و نیومدی شما کجا و من کجا تو خوب خوب من بد بد اخه چقدر مهربونی راه دادی و بده اومد من اومدم با اشک و آه خسته ام و مونده تو راه می‌خوام که رو سفید بشم شبیه اون غلام سیاه سلام اقا فدای تو یک شب بیا روضه ما دیدن تو ارزومه منم به ارزوم می ام درسته که مجازی هست ولی برات فرق نداره مگه خودت نگفتی که تو روضه ی عموم میام آقا بیا به روضه مون ما گریه کن تو نوحه خون بیا ما را آتیش بزن خودت یه بار روضه بخون
السَّلامُ عَلَیکِ یَا أُمَّ البُدُورِ السَّوَاطِع فَاطِمَةَ بِنت حزَام الکلابیّة سلام بر تو‌ای مادر ماه‌های درخشان‌ای فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله بنی کلاب
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین السلام علیک یا قمر بنی هاشم سلام ما برلبهای خشکیده ات سلام ما برمشک پاره پاره ات سلام ما از این مکان به حرم باصفایت یا ابوالفضل العباس
ای خدا ای خدا دلم می خواد برم کربلا از تو خیابون بین الحرمین رد بشم برم بسمت اون خونه ای که باب الحوائج هست و همه عالم گدای در خونشن همین اول روضه می خوام دلت تکونی بخوره چون روضه امشب فرق داره امشب داری میری هم در خونه مادر هم در خونه پسر
ای اونایی که گرفتارین ای اونایی که مریض دارین ای اونایی که درد مندید ای حاجت دارا ای جوون دارا حالا که امشب دعوت شده ای دلت را ببر کنار نهر علقمه کنار کف العباس و وسط نخلهای بین الحرمین...... 😭 یک طرف حرم با صفای ارباب یک طرف حرم زیبای ابوالفضل خدا می شه دوباره قسمت شه 😭
روایت هست وقتی بشیر خبر اورد عمه سادات دارن به مدینه می رسن بشیر میگه دیدم خانمی داره می اد و همه کنار رفتن چنان باعظمت و هیبت قدم برمی داشت رسید به من صدا زد بشیر از حسینم چه خبر
بشیر میگه از مردم پرسیدم این کیه گفتن مادر عباس _خانم ام البنین هستن گفتم بی بی جان عونت را کشتن گفت فدای سر حسینم گفتم بی بی جان جعفرت راهم کشتن صدا زد بشیر فدای سر پسر فاطمه س فدای حسینم بشیر به من بگو از اقام چه خبر از حسینم چه خبر
گفتم بی بی جان عباست را هم کشتن بشیر میگه تا اینو گفتم لحظه ای سکوت کرد یهو دیدم زانوهاش لرزید و افتاد زمین یه مدتی گریه کرد😭😭😭 وگفت عباس من هم فدای حسین بشیر فقط برام بگو چطوری عباسم را کشتن
گفتم بی بی جان درروز عاشورا بچه های حسین تشنه بودن عمو رفت تا برای بچه ها اب بیاره همچین که برمی گشت تیر به چشمش زدن گفت افرین عباسم گفتم بی بی جان همچین که برمی گشت دستهای عباست را جدا کردن گفت بارک الله عباسم گفتم بی بی جان به فرقش عمود اهن زدن گفت بشیر به من بگو عباسم تونست برای بچه ها اب ببره گفتم نه بی بی جان یهو ناله سر داد ای وای عباسم ای بیچاره عباسم شرمنده عباسم 😭
ناگهان دید خانمی قد خمیده داره می اد سمتش دو نفر هم زیر بغلهاشو گرفتن اخه دیگه زینب حال راست ایستادن ندارد اومد پیش ام البنین که ارومش کنه صدا زد یا ام البنین حال گرفتار ندیدی دستان قلم _اشک علمدار ندیدی بر پیکر بی دست علمدار رشیدت آشفتگی سید و سالار ندیدی
ام البنین صدا زد زینب جان چقدر شکسته و پیر شدی مادر چی بر سرت اومده زیبنم برام بگو بچه های کوچیک کی ها را اوردی رقیه را اوردی زینب فرمود نه رقیه تو خرابه شام جان داد ام البنین صدا زد یتیم های امام مجتبی را اوردی زیبنم زینب ناله اش بلند شد و فرمود ام البنین نبودی کربلا تا ببینی چه بر سرم اوردن هم علی اکبر و هم قاسم و هم عون و هم جعفر ندارم
ناگه ام البنین دید خانمی تو افتاب ایستاده نزدیکتر رفت دید رباب هست صدا زد رباب چرا تو افتاب ایستادی. تو بچه کوچیک داری باید شیر بدی اینجور تو افتاب نمون یهو صدای گریه همه بلند شد و رباب صدا زد ام البنین دیگر من اصغری ندارم که بخوام شیر بدم
بی بی ام البنین اومد جلوی رباب صدای گریه اش بلند شد و گفت رباب عباسم را حلال کن نتونست برا اصغرت اب بیاره 😭😭
خانم دوباره اومد پیش زینب گفت زینب جان تو عباسم را ندیدی چطور رفت 😭 هیچ ندیدی زینب جان 😭 زینب صدا زد ام البنین عباس را کنار نهر علقمه شهید کردند ام البنین نبودی تو کربلا_ولی در علقمه بوی مادرم پیچیده بود ام البنین یک عمر تو برای بچه های فاطمه مادری کردی تو برای حسینش مادری کردی مادرم تو علقمه تلافی کرد این دقایق اخر_ سر عباس تو دامن مادر بود😭
تمام شهدا یه جورایی خانم فاطمه زهرا س را دیدن حالاکه عباس که لحظه اخرش رسیده این دقایق اخر لحظه های خوش سقاست یا اخا سرم اینجا رو دامن زهراست یا اخا چرا مادر دیدگان تر دارد مثل تو کنار من دست بر کمر دارد
وقشته الان بری کربلا دلت را ببر به کربلا ای دلسوختگان کربلا ای جا ماندگان کربلا حضرت زهرا س داره میگه پسرم شبیه چشم من _دوتا چشات شده من بمیرم که سرت مثل سر بابا شده